در ضمیمه رایگان «قاب کوچک» بخوانید

خاطره‌سازی با ماه دوست‌داشتنی

حال وهوای ماه رمضان برای خیلی از ما،همان سفره ساده افطاراست که نوای مناجات پخش شده از رادیو و تلویزیون در کنار آن شنیده می‌شود.چه زمانی که برای سحر ماه مبارک بیدار می‌شویم وچه وقتی که درانتظار ا...اکبر اذان مغرب پای سفره هستیم،حال و هوای‌مان به قاب‌های جادویی تلویزیون گره خورده است.
کد خبر: ۱۴۴۸۴۳۱
نویسنده سپیده اشرفی - روزنامه‌نگار
خاطره‌سازی با ماه دوست‌داشتنی
انگار این را برنامه‌سازان و تهیه‌کنندگان سریال‌های مناسبتی هم خوب درک کرده‌اند،چراکه ازیک جایی به بعد، تلاش بیشتری برای پخش سریال‌های مناسب ماه مبارک رمضان صورت گرفت.​​​​​​​البته بخشی از محبوبیت مجموعه‌های رمضانی به‌واسطه تیتراژ این مجموعه‌ها و خاطره‌سازی آن برای مخاطب بود. مجموعه‌هایی که توانست درزمان خود برای مخاطبانش خاطره‌ساز وخاطره‌انگیز شود.درست مثل زمانی که گمگشته در قامت یک مجموعه متفاوت روی آنتن رفت تا نقش‌آفرینی مرحوم آتیلا پسیانی،حال و احوال دو ‌فردکاملا متفاوت ازهم را برای‌مان روایت کند. درآستانه ماه مبارک رمضان نگاهی به تعدادی از این آثار داشتیم.
 
خط شکنی به شیوه گمگشته
گمگشته جدای ازهنرمرحوم پسیانی برای نشان دادن درکاراکتر متفاوت در ریتم و قصه‌گویی هم موفق عمل کرد و توانست با زبان طنز، پیام مورد نظر خود را به مخاطب ارائه کند.هرچند پیش ازاین سریال هم مجموعه‌های بسیاری با مفاهیم رمضانی یا به مناسبت آن پخش شده بود اما گمگشته توانست به یک خط‌شکن در این حوزه تبدیل شود. کما این‌که در سال‌های بعد، خط روشن‌تری از این مجموعه‌ها در پخش قرار گرفت. 
 
حرکت به سمت طنز 

اگر بخواهیم روند شکل‌‌گیری ریتم مخاطب پسند برای مجموعه‌های رمضانی را بررسی کنیم، باید ابتدا به کارهای مشهور رضا عطاران اشاره‌ای داشته باشیم که حال و هوای مجموعه‌های رمضانی را بیشتر ازدیگر سریال‌ها به سمت طنز و فضای مفرح سوق داد. ازجمله مجموعه خانه به دوش که با روایت زندگی آقا ماشاءا...وخانواده‌اش، یک طنز ساده و سالم را برای مخاطبان رمضانی فراهم کرده بود. او فقیر بود و همین هم باعث می‌شد تا بخواهد زندگی خانواده‌اش را از این وضعیت خارج کند. او شغل‌های زیادی را امتحان می‌کرد و حتی در یک دوره، با وانتی که داشت، هندوانه فروشی می‌کرد. برای آقا ماشاءا...پول حلال مهم بود و همین خصیصه او را جذاب می‌کرد. این مجموعه را باید از اولین سریال‌های مناسبتی طنز دانست که توانست مخاطبان سفره افطار را با تلویزیون همراه‌تر کند. 
 
متهمی که گریخت

آقا ماشاءا...سریال خانه به دوش،کمی بعد به هاشم آقای سریال متهم گریخت تبدیل شد تا با هنرمندی سیروس گرجستانی، باز هم یک روایت طنز را از خانواده‌هایی ارائه کند که به تهران مهاجرت کرده‌اند. خانه به دوش قصه هاشم آقا و خانواده‌اش را روایت می‌کرد که به‌دلیل بیماری قلبی ناچار می‌شود به تهران کوچ کند. ورودش به تهران با بحران‌های بسیاری همراه می‌شود که باور هاشم آقا را نسبت به برخی مسائل تغییر می‌دهد. این مجموعه را هم باید مناسبتی دانست که همزمان با ماه رمضان، مخاطبان را با خود همراه کرده بود. حضور بازیگرانی مثل مرحوم گرجستانی و مریم امیرجلالی، این روایت ساده را به یک قصه جذاب و تماشایی تبدیل کرده بود. 
 
او یک فرشته نبود

در اشاره به سریال‌هایی که حال و هوای ماورایی دارند، باید به «اویک فرشته بود»، اشاره کنیم که آن حال و هوایی که در بیان مسائل ماورایی داشت، بسیاری از مخاطبان را تحت تأثیر خود قرارداده بود. سریال او یک فرشته بود، روایت مردی به نام بهزاد بود که تصادفی با زنی آشنا می‌شود و این آشنایی،سرآغاز ماجراهای عجیبی برای او و خانواده‌اش می‌شد. به مرور که قصه جلو می‌رفت، مشخص می‌شدزنی که بهزاد بااوتصادف کرده،یک‌فرد عادی ومعمولی نیست.این سریال توانست گامی تازه درتولید و پخش مجموعه‌هایی باشد که فضای ماورایی به قصه اضافه می‌کنند تا بخشی ازجهان غیب رابرای مخاطب تلویزیون به تصویر بکشند. 
 
پیرمردی که صاحبدل بود

ازدیگر مجموعه‌های مناسبتی رمضان صاحبدلان بودکه یک روایت متفاوت از فردی اهل دل نشان می‌داد که بخش زیادی از قصه‌های قرآنی را تجربه می‌کرد. صاحبدلان، زندگی پیرمردی صحاف به نام سیدخلیل صحاف‌زاده بود که با ورود قرآنی برای صحافی به خانه‌اش، خودش و نوه‌اش، دینا وارد ماجراهایی می‌شدند که ازداستان پیامبران در قرآن الهام گرفته شده‌ بود. روایت یک پیرمرد ساده واهل دل که درآن سال به دل خیلی ازمخاطبان رمضانی نشست وتوانست روند مجموعه‌های رمضانی را با یک حال‌وهوای تازه همراه کند.حسین محجوب،محمد کاسبی، ثریا قاسمی،مهرانه مهین‌ترابی،مرحوم سیروس گرجستانی و حمید ابراهیمی، از جمله بازیگران این مجموعه پرستاره بودند. کاراکترهای این مجموعه هر کدام نماد گروهی از افراد جامعه بودند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، روایتی از بحران‌های ساده جامعه را نشان می‌دادند. 
 
میوه ممنوعه حاج‌یونس

سریال میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی و محصول سال۱۳۸۶ بود که به یک سریال رمضانی تبدیل شد. حاج‌یونس فتوحی با بازی درخشان علی نصیریان، روایت یک مرد سن و سال‌دار بود که عاشق شده و مسیر زندگی‌اش دستخوش تغییر می‌شود. میوه ممنوعه هم مثل بسیاری دیگر از سریال‌های مناسبتی، روایتی متفاوت از برخی مسائل اخلاقی را برای مخاطب به نمایش گذاشته بود. در حقیقت هر کدام از مجموعه‌های مناسبتی رمضان را که نگاه کنیم، از یک زاویه به مسائل شرعی یا اخلاقی نگاه کرده‌اند که نسبت به دیگری متفاوت بوده است. میوه ممنوعه مسأله اصلی خود را متمرکز بر آبروی یک پیرمرد متدین گذاشته بود که با وجود همه ادعایی که داشت، یک جایی از مسیر دچار لغزش می‌شد و تلاش می‌کرد مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد. 
 
شکرانه تاجیکستانی 

مجموعه دیگری که با هدف پخش در ماه مبارک رمضان تولید شده بود، شکرانه به کارگردانی سعید سلطانی بود. این مجموعه روایتگر حامد سلیم‌پور بود که برای تأسیس یک کارگاه، مجبور به دریافت کمک نقدی از پدرش می‌شود‌ اما پس از مدتی متوجه می‌شود که پول دریافتی، متعلق به زن‌عمویش در تاجیکستان است. او در جست‌وجوی این آشنا، به تاجیکستان می‌رود و این سفر، سرآغاز برخی ماجراهای متفاوت برای حامد می‌شود. نمایش فرهنگ و حال‌وهوای تاجیکستان که به بهانه این مجموعه به نمایش درآمد، بسیاری از مخاطبان را با خود همراه کرده بود. شکرانه روایتی متفاوت‌تر از دیگر مجموعه‌های مناسبتی داشت و بدون پرداختن به یک قصه خاص یا ماورایی، مجموعه‌ای سرراست را روی آنتن برد که مخاطبان رمضانی را به خود جذب کرده بود. 
 
۵ کیلومتر تا رستگاری 

برای همه آنهایی که دوست دارند از جهان غیب باخبر شوند، مجموعه‌ای مثل «۵ کیلومتر تا بهشت»، یک روایت متفاوت و جدید بود. ماجرای اصلی سریال از جایی آغاز می‌شود که امیرحسین با بازی مهدی سلوکی به کما می‌رود و دختری که موردعلاقه‌‌اش بوده، برای اثبات بی‌گناهی او از اتهام دزدی تلاش می‌کند. روح امیرحسین در کما با روح دختری هم‌کلام می‌شود که پیش از او و به واسطه خودکشی، در عالم برزخ قرار دارد.۵کیلومتر تا بهشت، با حال‌و‌هوای روایت‌های ماورایی و رمضانی بود و از یک زاویه جدید، به‌مسائل معنوی نگاه کرده بود. بازی‌های داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی، شبنم قلی‌خانی، پریناز ایزدیار و شهرام قائدی، کاراکترهای متفاوتی را به نمایش گذاشته بود که مخاطب با آن همراه می‌شد. 
 
در مسیر کامل‌شدن 

آنچه بیشتر مخاطبان از مجموعه‌های رمضانی انتظار دارند، انعکاس مفاهیم معنوی یا اخلاقی است. کما این‌که در مجموعه‌ای مثل «در مسیر زاینده‌رود» هم به گونه دیگری مطرح شد. این مجموعه با بیان مفاهیمی درباره غرور و بخشش، روایت متفاوتی را برای مخاطبان رمضانی به نمایش گذاشته بود. قصه این سریال درباره جوان فوتبالیستی به نام مهران سارنگ بود که برای قرارداد با یک باشگاه اصفهانی به اصفهان ‌رفته و در یک دعوا جوانی اصفهانی را به قتل می‌رساند.سارنگ در کل سریال، تلاش می‌کرد رضایت خانواده مقتول را بگیردودر این مسیر،ازآن حال‌وهوای غروری که داشت، قدری کوتاه می‌آمد. شروطی که حاج‌آقا مصیب، پدر مقتول، برای مهران سارنگ می‌گذاشت،همگی شروطی سخت برای او بود که باعث می‌شد نتواند میان علاقه‌ به خانواده و زندگی خودش، یکی را انتخاب کند. مسیر کامل‌شدن شخصیتی مثل سارنگ، نمایش روایت در مسیر زاینده‌رود را کامل و آن را به یک مجموعه تماشایی تبدیل کرد. 
 
اغما و تماشای یک الیاس 
بعد از آن‌که مجموعه «او یک فرشته بود» از تلویزیون پخش شد، انتظار مخاطبان برای تماشای مجموعه‌های ماورایی بیشتر شد. کمااین‌که بعد از آن، سریال اغما هم توانست همان اقبال را به دست بیاورد.اغما، روایتگر دکتر طاها پژوهان بود که بعد از مرگ همسرش، مسیر افکار و چیزهایی که می‌بیند به سمت عجیبی کشیده می‌شود.همین اتفاق، دکتر پژوهان را با فردی به نام الیاس روبه‌رو می‌کرد که درست مثل روایت سریال «او یک فرشته بود» به مرور به ماورایی بودن شخصیت او پی می‌برد.الیاس نمادی از شیطان و افکار شیطانی بود که ابتدا بر سر راه دکتر پژوهان و بعد سر راه دیگر افراد این مجموعه قرار می‌گرفت. 
 
چشمی برای آخرین گناه 

آخرین گناه را هم باید از دیگر مجموعه‌های رمضانی دانست که نمایشی ازگناه‌های کبیره رابه شکل تلویزیونی و در قالب یک درام، بیان می‌کرد. این مجموعه تلاش کرده بود مسأله «تجسم اعمال» را برای مخاطبان به تصویر بکشد. قصه از جایی آغاز می‌شد که چشم دکتر اکرمی به یک پزشک جوان پیوند زده می‌شود و این اتفاق، سرآغازی برای ماجراهای مختلفی می‌شود که این پزشک جوان، با چشم تازه می‌بیند. او اولین بار روح پیرمردی را می‌بیند که از بدنش جدا شده و در دفعات بعدی افراد گناهکار را در آتش مشاهده می‌کند. نحوه مواجه شدن این پزشک با چیزهایی که می‌بیند، روایت سریال آخرین گناه را به یک مجموعه تماشایی تبدیل کرده بود. 
 
روزی برای حسرت

سریال روز حسرت هم باتوجه به حال وهوایی که از جهان غیب داشت، مجموعه متفاوتی درمیان سریال‌های رمضانی بود. این سریال درباره خانم وکیلی بود که پسرش به‌تازگی ازدواج کرده وهمسرش به‌دلیل بی‌توجهی او در یک تصادف، قطع‌نخاع شده بود. مسعود پسر این خانم وکیل، پنهانی با زنی به نام فریده ازدواج کرد وهمین مسأله، سرآغاز ماجراهایی شد که خانم وکیل با حال و هوای عرفانی خود در ماه رمضان، ازجهان غیب مشاهده می‌کرد. او درمکاشفه‌های عارفانه خود، علاوه‌بر ماجرای پسرش، متوجه درگیر شدن همسرش در یک ماجرای متفاوت می‌شود و در همه این موارد، تلاش می‌کند خانواده‌اش را حفظ کند. 

از کما برگشتگان
همیشه گفته‌اندکه آنچه نمی‌دانیم یا باعث ترس می‌شود یاکنجکاوی.انگار جهان غیب هم برای آنهایی که در این جهان زندگی می‌کنند، همین حس وحال را دارد.سریال کمکم کن به کارگردانی قاسم جعفری،روایتی ازجهان غیب بود‌؛داستان جوانی بابازی حمید گودرزی که طی یک تصادف به کما رفته بود.چند جوان دیگرهم درهمان زمان،به کمارفته بودندکه ازاین بین، دونفر به هوش آمدند تاکارهای اشتباه بقیه را جبران کنند. کمکم کن ازجمله مجموعه‌های رمضانی بود که حال و هوایی متفاوت از دیگر سریال‌ها داشت. 
 
بزنگاه نادر و خانواده 
سریال بزنگاه به کارگردانی رضا عطاران راباید ازدیگر مجموعه‌های متفاوت رمضانی دانست که حال و هوای طنز داشت و از این نظر برای مخاطبان جذاب بود. این مجموعه داستان مردی معتاد به نام نادر پرور بود که به همراه دخترش درسا در کرج زندگی می‌کرد وازهمسرش مریم طلاق گرفته بود.پس ازفوت پدرش،اوس‌احمد پرور،اووبرادرش صابر،خواهرش بهجت و شوهرخواهرش توفیق بر سر تقسیم ارث و میراث پدری که یک خانه و یک نانوایی است به اختلاف برمی‌خوردند. موقعیت طنز نمایش اعتیاد نادر و مواجه شدن با خانواده، مخاطب را با قصه همراه کرده بود. هنرمندی بازیگرانی مثل رضا عطاران، حمید لولایی و مرجانه گلچین در شکل گرفتن درست کاراکترهای قصه بزنگاه تأثیر بسیاری داشت. 
 
زیرزمینی برای آقا فرج 
از دیگر مجموعه‌های مناسبتی رمضان، باید به مجموعه زیرزمین اشاره کرد که روایت از عرش به فرش رسیدن غیرواقعی فردی به نام فرج فرجیان را روایت می‌کرد‌؛ مردی که برای حفظ خانواده‌اش و البته به‌واسطه طمعی که داشت، به دنبال پولی بود که یکی از شرکایش در خانه‌ای قدیمی پنهان کرده بود. او ابتدا ادای یک‌فرد فقیر را درمی‌آورد اما به مرور ماجراهای مختلف و متفاوتی برایش رخ می‌داد که زندگی‌اش دستخوش تغییر می‌شد. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها