گامی بزرگ برای‌ تولید محتوای ایرانی- اسلامی
در گفت‌وگوی «جام‌جم» با عضو شورای انتشار ساترا مطرح شد

گامی بزرگ برای‌ تولید محتوای ایرانی- اسلامی

چرا برخی از شیطنت‌ها عجیب نیست؟

حکمرانی و پلتفرم‌ها

مسأله تنظیم پلتفرم‌ها وقانونی‌شدن مدیریت ساترا، سبب اعتراض و خشم نیروهای غربگر‌ا، لیبرال و مخالفان حکمرانی و حکومت روح انقلاب اسلامی بر نهادهای جامعه و حکمرانی ارزش‌های قانون اساسی شده است. علت چیست؟
مسأله تنظیم پلتفرم‌ها وقانونی‌شدن مدیریت ساترا، سبب اعتراض و خشم نیروهای غربگر‌ا، لیبرال و مخالفان حکمرانی و حکومت روح انقلاب اسلامی بر نهادهای جامعه و حکمرانی ارزش‌های قانون اساسی شده است. علت چیست؟
کد خبر: ۱۴۱۴۴۴۳
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده و پژوهشگر

درک درست و عالمانه واقعیت چنان که هست گام اول یک شناخت قرآنی و ضد سوبژکتیویسم است. ایران انقلاب اسلامی، بعد از ۴۴ سال حکمرانی جمهوری اسلامی هنوز در‌گیر اسلوب آزمون و خطا از یک سو و مجادلات پایان‌ناپذیر ساختاری از سوی دیگر است. چرا؟

ساختارهای بحران‌زا
آیا مشکلی اساسی و حل‌ناپذیر وجود دارد؟ یا این امر در ارتباط با جامعه‌ای واقعی، مشخص و با وضعیت ویژه و تاریخی به‌نام ایران، گریزناپذیر است؟ و چرا بدیهی است؟ همه کسانی که علاقه‌مندند به شیوه دستوری، استالینی، مائویی و... این چالش‌ها حل شود اشتباه می‌کنند. روش امام خامنه‌ای بهترین شیوه اصلاح ساختاری است: شناخت ژرف اجتماع ایرانی و تضادهای درونی آن و هم عدم پذیرش مبانی و ساختارهای بحران‌زای بیگانه با انقلاب اسلامی و هم شکیب و همراهی برای اقناع عمومی وعمل بهنگام.

آشوب مضاعف به سود ضد انقلاب
بیایید درک کنیم اگر این روش ربانی مردم‌سالارانه که هم اصول و هم واقعیات زنده زندگی ایرانی ما و نیروها و مردم را درست تشخیص می‌دهد (و از زمان امام این خرد وجود داشته)، زیر پا نهاده می‌شد چه آشوب مضاعفی به سود نیروهای ضد انقلاب وضد اسلام روی می‌داد و چقدر مردم دچار سردرگمی و‌چه بسا انفعال و گرفتار تبلیغ دشمن و جهل می‌شدند و می‌بریدند. ماجرای فریبکاری منافقان با صبر و افشای صورت تروریستی و دریده شدن نقاب‌شان خاتمه پذیرفت. همین‌طور ماجرای بنی‌صدر و‌ جذابیت مرحوم بازرگان و مرحوم سحابی و لیبرالیسم نهضت آزادی و مرزشکنی هولناک مرحوم منتظری... تا دوران سازندگی و مسیر و ریل‌گذاری غلط مرحوم هاشمی تا برسیم به ماجرای اصلاح‌طلبی و جنبش سبزها و مهندس موسوی و غربگرایان اعتدالی و ماجرای برجام و عیان شدن صحت هدایت امام خامنه‌ای و افشای اعتماد کورکورانه تیم آقای روحانی به غرب و شیطان بزرگ که به چشمش کدخدای ده بود و افولش را نمی‌دید و خودباختگی‌شان فاش شد و ناپیمان‌داری و زیان نگرفتن تضمین و گام به گام اجرای قرارداد برای قرار داد!... موضوع سینما، روشنفکری غربگرا، شکاف نسلی، نهادهای مدرن‌گرا و مخالف هدایت الهی در ایران هم باید چنین به شیوه رهبری حل شود: درک زمینه‌های واقعی موجودیتش و اقناع شدن مردم‌ به مفسده انگیزی‌شان و حمایت مردمی ! ساترا یک آزمون جدید است. ببینیم ریشه‌های پلتفرم‌ها و معنای عمل‌شان چیست و راه عقلایی حل بحران کدام است؟

۲درصدی‌های متوهم
ماجرا را باید از ریشه‌هایش شناخت. موضوع اصلی آن است که یکی از تضادهای بزرگ درون جمهوری اسلامی از روز اول، وجود قشر متنوع روشنفکرانی در ایران بوده که با حکمرانی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی موافق نبودند. این مخالفت از نظر کمی پایه‌ سیاسی و اجتماعی ناچیزی در حدود ۲درصد داشت اما از نظر کیفی نیروهای صاحب قلم، رسانه و دارای پایگاه در میان هنرمندان، فیلمسازان، اهل ادبیات، اساتید دانشگاه، سرمایه‌داران، مدیران و نظامیان تکنوکرات‌های دوران پهلوی، گروه‌های کوچک و بزرگ سیاسی مارکسیست و لیبرال و مخالفان شاه و زندانیان چپ و چپ‌های اسلامی و گروهی از روحانیون مخاف انقلاب را تشکیل می‌داد. اینان صدای رسایی در مطبوعات و رسانه‌ها داشتند ۲درصد بودند اما خود را صددرصد وا می‌نمودند. اینان نیروهای داخلی بودند اما از حمایت استکبار جهانی بهره می‌بردند. فرعونیت جهانی از این نیروها به‌عنوان ابزار مهار انقلاب و بازگشت بردگی سود می‌برد و آنان واقف بودند یا نه به سبب سنخیت ایدئولوژیک و خیال و اوهام در خدمت آنان، علیه انقلابی برای رهایی از بت‌های قدرت متفرعن بودند، علیه انقلابی توحیدی که علیه بندگی غیرحق برپا شده بود، علیه انقلابی که برای استقلال و آزادی و پیشرفت و عدالت وطن می‌جنگید و این نیروها از روز اول در راه سرنگونی جمهوری اسلامی همدست شده بودند. چرا؟ چون اینان به تمدن مدرن، چه غربی و چه شرقی وابسته بوده و برای آن پرورده شده بودند. درس‌خوانده راه‌حل و باورها و علم غربی و شرقی بودند. هرچه داشتند از تمدن مدرن داشتند و ذهن‌شان جای حکاکی ارزش‌های لیبرال یا چپ مدرنیته بود. منافع این روشنفکران لیبرال و مارکسیست با منافع مادی سرمایه‌داری وابسته و دلال‌صفت که ساختار پیرامونی دوران پهلوی کشور ایران را تعریف می‌کرد و پس از انقلاب هم ادامه یافت، گره خورده بود. در گرماگرم انقلاب، این اتحاد مارکسیست‌های ایرانی با سرمایه‌داری غرب و تبدیل شدن به ابزار آمریکا و اروپا، باورکردنی نبود ولی بالاخره این پدیده حیرت‌انگیز بردگی و خدمتگزاری و حمایت ارباب از درون شعار مرگ بر آمریکا، دشمن اصلی ما، سر بر‌آورد .

داخلی‌ها، شمشیر از رو بستند
می‌بینیم که ریشه تضاد داخلی است‌. اگر «خارج» ‌نبود البته ۲ درصد قدرت به‌پا کردن این آتش و ویرانی و تبلیغ را نداشت اما به سبب ریشه داشتن این مخالفان در ساختار پیرامونی و ادامه این ساختار به‌وسیله نیروهای درون حکومت و قشرهای مدرن، آنان بازتولید اجتماعی شدند و چون لکه نفت در دریای تداوم روابط مادی و معنوی مدرن توسعه پیدا کردند‌. نکته مهم آن است که این پدیده در درون حکومت هم بازتاب واقعی داشت و مایه تعارضات انقلاب و ضد‌انقلاب و اسلام اصیل و لیبرالیسم غربگرا شد. وزیر و وکیل و رئیس‌جمهور و مدیران نظام هم نیروهای انقلابی و هم نیروهای ضد‌انقلابی و رفرمیست و ادامه نظم غربگرا بودند‌. این است دلیل‌های مستمر درون نظام قدرت، نه حضرت رسول‌ا... صلوات‌ا... علیه و آله و نه وصی او و... و نه بنده و برپا‌دارنده لوای توحید در دهه‌های پایانی قرن بیستم و آغازین قرن بیست‌ویکم از این نیروها آسوده نبودند‌. روش اسلام صبر و عدم‌سرکوب و مدارا بوده تا زبان شمشیر از رو بستن و شروع خیانت و جنگ علنی با حکومت‌. چه مدارا با بنی‌صدر یا اصلاح‌طلبان ضد خط اسلام و غربگرا در همه دوره‌ها تابع همین منطق و تا حد ممکن صبر و نصیحت بوده است‌. متأسفانه اذهان گرفتار اوهام این شکیب را به‌حساب ضعف گذاشتند و به ویرانگری و مخالفت عملی روی آوردند و مجری سیاست دشمن شدند و البته جواب درخور و دندان‌شکن دریافت کردند. این تداوم چالش بین دوقطب و غربگرایان ایرانی تحت حمایت استکبار و رسانه‌های آنان، بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و اسرائیل و من‌وتو تاکنون ادامه یافته است. تلاش برای قدرت حکمرانی اسلامی به سود حکمرانی غربگرا سرشت این چالش است. ببینیم ماجرای پلتفرم و ساترا در ارتباط با حکمرانی و این چالش کهنه با قدرت گرفتن جمهوری اسلامی چیست‌؟ این‌که حتی نیروهای کارگزار دولت، در رسانه‌ها شمشیر از رو می‌بندند‌. عجیب نیست در ایران رؤسای جمهور و وزرا و وکلای لیبرال و غربگرا هم علیه نظام و قوانین و تحرکاتش در حکمرانی عمل کردند، چه رسد به فلان خبرنگار و فلان روزنامه و... .

تضعیف حکمرانی اسلامی به سود رفتار لیبرالی
کلید درک این تعارض در کانونش موضوع مقابله با حکمرانی جمهوری‌اسلامی و ایجاد‌ و حفظ پایگاه‌های لیبرالی درون نظام به‌وسیله نیروهای بی‌باور به حدود، قوانین، محرمات و... دینی است. قبلا مقالات متعددی در باره حکمرانی و رسانه نوشته‌ام. اخیرا هم مصاحبه‌ای جالب توجه با استاد میرباقری در جام‌جم منتشر شد با بار علمی و استدلالی نیرومند درباره همین موضوع . باید بگویم درک رفتار جنجالی درباره ساترا بدون درک همین موضوع، تضعیف حکمرانی اسلامی به سود رفتاری لیبرالی از درون، مقدور نیست و می‌خواهم از همین نقطه شروع کنم. البته دوستان بر اساس دو‌کلید واژه حمله سپاه ابرهه و پول کثیف مخالفت با کنترل پلتفرم‌های سینمایی و تفریحی را واکاوی کرده‌اند. البته اگر قرار بر استفاده از یک رابطه نمادین در تاریخ دین باشد، ترجیح می‌دهم از ماجرای نفوذ اجنه کافر در جان و روح گروهی از مردم سست بنیان و کم ایمان در زمان حضرت سلیمان استفاده کنم. سپاه ابرهه، یک‌نیروی خارجی مهاجم بود اما دفاع از وجود یک نهاد مغایر با ارزش‌های اسلامی وحتی مغایر قانون اساسی و مبلغ امر حرام چیزی است که از درون‌نهادهای رسمی جمهوری اسلامی سر برآورده است. این امر به‌طور بدیهی با حکمرانی مشروع مغایرت دارد و در هیچ‌کشوری ممکن نیست حکومت اجازه فعالیت به پلتفرم‌های سرکش علیه قوانین و ارزش‌های بنیادینش را بدهد. آیا در آمریکا حتی یک فیلم با ارزش‌های انقلاب اسلامی و مبلغ ایران و ولایت فقیه ساخته و در جایگاه یک نهاد دارای مجوز پخش شده است‌؟ و مطبوعات آنجا همزبان با نهادهای ایرانی ازاین رخداد و فقدان کنترل آن دفاع یا فعالیتش را تحت یک نهاد ملی آمریکا نفی کرده‌اند؟

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها