لیلا و محسن زوج جوانی هستند که در این پرونده به مباشرت در قتل متهم شدهاند. آنها در جلسه دادگاه، اتهام قتل مرد راننده را گردن یکدیگر انداختند.
سکانس اول: جسدی در خودروی پراید
شامگاه یکی از روزهای پایانی سال ۱۳۹۹ ماموران پلیس شهرستان بهارستان در غرب استان تهران، هنگام گشتزنی در حاشیه شهر به خودروی پرایدی نقرهای مشکوک شدند که در حاشیه جاده پارک شده و درهایش باز بود. ماموران گشت که به این وضعیت مشکوک شده بودند، به سمت پراید رفته و با مردی جوان روی صندلی عقب روبهرو شدند که در حال ریختن وسایل داخل خودرو به بیرون بود. مردی نیز بیحرکت روی صندلی راننده نشسته بود. سراغ راننده رفته و متوجه مرگ او شدند. در حالی که مرد جوان مدعی بود، راننده دوستش است و سکته کرده اما رد چاقو روی گردن این مرد احتمال قتل او را مطرح کرد.مرد ۳۴ ساله به نام محسن دستگیر شد و جسد راننده برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
سکانس دوم: اعتراف به قتل
محسن وقتی مقابل بازپرس جنایی نشست به قتل راننده اعتراف کرد و گفت: «مقتول به نام کریم، همسایه ما و مسافرکش بود. هر وقت همسرم جایی میخواست برود به کریم میگفتم او را برساند. حدود یک ماه بود به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. او ساکت بود و گاهی بیدلیل گریه میکرد. امروز از او خواستم بگوید چه چیزی باعث تغییر رفتارش شده است. لیلا، همسرم وقتی ماجرای تعرض کریم را تعریف کرد، انگار دنیا روی سرم خراب شد. خواستم او را ادب کنم و به بهانه رفتن به قائمیه سوار خودروی او شده و در میان راه همسرم که روی صندلی عقب نشسته بود، طنابی را دور گردن کریم انداخت و کشید. من هم با چاقو چند ضربه به گردنش زدم. وقتی متوجه گشت پلیس شدیم، همسرم فرار کرد.»
سکانس سوم: تعرض ساختگی
با این اعترافات ماموران راهی خانه محسن شده و همسرش را دستگیر کردند. زن جوان در ابتدا سعی کرد خود را بیگناه نشان دهد اما وقتی با دلایل پلیسی روبهرو شد، به ارتباط با مقتول اعتراف کرد. این در حالی بود که تحقیقات مشخص کرد، موضوع تعرض ساختگی است و با این ادعا قصد داشته همسرش را ترغیب به قتل کریم کند. دو متهم صحنه قتل مرد راننده را بازسازی کرده و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خفگی اعلام شده بود.
سکانس چهارم: زوج قاتل پای میز محاکمه
در جلسه رسیدگی به این پرونده، رئیس دادگاه با اشاره به کیفرخواست گفت: «براساس کیفرخواست صادره از دادسرای بهارستان، در این پرونده محسن و لیلا متهم به مباشرت در قتل کریم هستند.» در ادامه اولیایدم مقتول در جایگاه قرار گرفته و ابتدا برای محسن درخواست قصاص کردند. آنها بعد از شنیدن دفاعیات متهمان در دادگاه، اعلام کردند حالا که دفاعیات متهم را شنیدهاند، متوجه شدند که قاتل لیلا بوده و برای او درخواست قصاص دارند و او را قاتل پدرشان میدانند.
سکانس پنجم: شوهرم قاتل است
لیلا نخستین قاتلی بود که در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت: «وقتی همسرم متوجه ماجرا شد از او خواستم طلاقم بدهد اما قبول نکرد. از من خواست سراغ کریم برویم. نمیدانستم قصد کشتن او را دارد و به من گفته بود میخواهد تنبیهش کند. سوار ماشین که شدیم، در محلی خلوت از کریم خواست کنار جاده توقف کند. بعد به من اشاره کرد که طناب را گردن او بیندازم. من هم طناب را انداختم و کشیدم. بعد شوهرم با چاقو او را زد و من طناب را رها کردم و از ماشین بیرون آمدم. چند لحظه بعد همسرم روی صندلی عقب نشست و دوباره طناب را کشید و باعث مرگ کریم شد.»
رئیس دادگاه: وقتی طناب انداختید، راننده مقاومت نکرد؟
لیلا: ابتدا طناب را گرفت اما شوهرم دستش را گرفت تا مقاومت نکند.
در این لحظه یکی از فرزندان مقتول به دفاعیات متهم اعتراض کرد و گفت: «وقتی جسد پدرم پیدا شد بر اثر مقاومتی که برای نجاتش کرده بود، فرمان ماشین کج شده بود.»
رئیس دادگاه: چرا میگویید همسرتان باعث مرگ کریم شد؟
لیلا: وقتی از ماشین پیاده میشدم، دست راست کریم را دیدم که تکان میخورد. اگر مرده بود که دستش تکان نمیخورد.
رئیس دادگاه: چند وقت بود با مقتول ارتباط داشتی؟
لیلا: حدود شش ماه.
رئیس دادگاه: مدعی شدند او به شما تعرض کرده، این حرف را قبول دارید؟
لیلا: بله. هشت بار به من تعرض کرد. اطراف خانهمان منطقهای خلوت است که مرا به آنجا میبرد و تعرض میکرد.
رئیس دادگاه: شما مقاومتی نمیکردید؟
لیلا: نه. میترسیدم و تسلیم او بودم.
رئیس دادگاه: در تحقیقات مقدماتی اعتراف کردید تنهایی مقتول را خفه کردید؟
لیلا: شوهرم از من خواسته بود قتل را گردن بگیرم.
سپس وکیل لیلا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «وقتی موکلم دستگیر شد، کبودی دور گردنش وجود داشت که نشان میداد همسرش ابتدا میخواسته او را به قتل برساند که با گریههای دو فرزندشان پشیمان شده بود. لیلا از ترس همسرش و به خاطر اضطرار با شوهرش همراه شده بود. از سوی دیگر در گزارش نهایی پزشکی قانونی اعلام شده علت مرگ دومین کشیدگی طناب بوده است. موکلم با این جثه کوچک نمیتوانسته باعث مرگ کریم شده باشد. به همین دلیل خواستار تغییر اتهام موکلم از مشارکت در قتل به معاونت هستم.»
سکانس ششم: سه بار خودکشی کردم
بعد از دفاعیات لیلا، نوبت به شوهرش بود تا از خود دفاع کند. مرد جوان که مدام اشک میریخت، همسرش را باعث مرگ کریم و بدبختی خودش معرفی کرد. او در دفاعیاتش گفت: «همه چیز از صبح روز حادثه شروع شد. ساعت هشت صبح از خواب بیدار شدم و همسرم را در حال پیامکبازی دیدم. پرسیدم به کی پیامک میدهی؟ گفت به خواهرم. من سواد ندارم و نمیتوانستم پیامکها را بخوانم. کارم جمعآوری ضایعات است. از خانه بیرون رفتم اما صدایی در ذهنم میگفت ماجرای پیامک را پیگیری کن. عصر که به خانه آمدم به خواهرزنم زنگ زدم اما او منکر پیامکبازی با لیلا شد و گفت دو روز است از خواهرش خبر ندارد. آنجا بود که فهمیدم لیلا به من خیانت میکند. از او خواستم واقعیت را بگوید که ادعا کرد کریم به او تعرض کرده است. من کریم را میشناختم میدانستم دروغ میگوید. کریم کسی نبود بخواهد به همسرم تعرض کند. از لیلا خواستم همراه بچهها به سوپرمارکت سرکوچه برود. بعد طنابی به چارچوب در بستم تا خودکشی کنم اما لیلا زود برگشت و نجاتم داد. یکبار دیگر هم خودکشی کردم که باز لیلا مرا نجات داد. تحمل این بیآبرویی را نداشتم و این بار دو طناب دار به چارچوب بستم و از لیلا خواستم با هم خودکشی کنیم اما در آخرین لحظه دلم نیامد او را بکشم. لیلا گفت بیا کریم را خفه کنیم و با وسوسه او سوار ماشین کریم شده، نقشه را اجرا کردیم. من دوست دارم زود اعدام شوم و حتی حاضرم برای اجرای حکم خانهام را به خانواده مقتول بدهم اما واقعیت این است که لیلا با طناب کریم را خفه کرد و من نقشی در ماجرا نداشتم. به طناب دست نزدم و وقتی ماموران را دیدم، آن را از گردن کریم باز کرده و به بیرون پرت کردم.»
رئیس دادگاه: چه کسی چاقو زد؟
محسن: من زدم. وقتی لیلا طناب را گردن کریم انداخت او شروع به معذرتخواهی کرد. اینجا شک کردم که نکند لیلا راست میگوید و با چاقو او را زدم.
رئیس دادگاه : چرا وسایل داخل خودرو را به بیرون پرت میکردی؟
محسن: میخواستم صحنهسازی کنم، کریم برای سرقت کشته شده است.
پس از دفاعیات محسن، نوبت به وکیل او رسید. وکیل محسن با اشاره به اعترافات قبلی لیلا گفت: «زن جوان مدعی شده بود یک دقیقه طناب را دور گردن راننده نگهداشته است. این زمان برای مرگ کافی است. او همچنین در جریان بازسازی صحنه قتل گفته بود، وقتی همسرم متوجه ارتباط من و همسایهمان شد، موضوع تجاوز را مطرح کردم تا با احساسات همسرم بازی کنم. براساس محتویات پرونده، موکلم در این ماجرا قاتل نیست.»
پس از دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد