ببینید | ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب

ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب (بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌ های نماز جمعه تهران).
کد خبر: ۱۳۷۵۵۶۶
تعداد بازدید : 179

به گزارش جام جم آنلاین، به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ تصویری «بعثت خون» را منتشر می‌کند.

در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شرح ماجرای عاشورا و روضه‌ خوانی ایشان درباره‌ مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اختیار کاربران قرار می‌گیرد.

روز هشتم بعثت خون ۹۳، روایتی است از ماجرای شهادت حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام به روایت حضرت آیت‌ الله خامنه‌ ای در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۶ فروردین ۷۹ بیان کرده‌اند.

متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید: وفادارى حضرت اباالفضل العباس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه‌ وارد شدن در شریعه‌ فرات و ننوشیدن آب است البته نقل معروفى در همه‌ دهانها است که امام حسین علیه‌السلام حضرت اباالفضل را براى آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقل هاى معتبر - مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابن‌طاووس - دیدم، اندکى با این نقل تفاوت دارد.

که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر مى‌کند. در این کتابهاى معتبر این‌طور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آن‌قدر بر این بچه‌ها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند.

اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه‌ فرات - شعبه‌اى از نهر فرات که در منطقه بود - رفتند، بلکه بتوانند آبى بیاورند.

این دو برادر شجاع و قوى‌پنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکى امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگى است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نام‌آوران بى‌نظیر است.

دیگرى هم برادر جوان سى‌وچند ساله‌اش اباالفضل العباس است، با آن خصوصیاتى که همه او را شناخته‌اند.

این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهى پشت به پشت هم، در وسط دریاى دشمن، صف لشکر را مى‌شکافند. براى این‌که خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبى بیاورند. در اثناى این جنگِ سخت است که ناگهان امام حسین احساس مى‌کند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است.

در همین حیص و بیص است که اباالفضل به آب نزدیکتر شده و خودش را به لب آب مى‌رساند. آن‌طور که نقل مى‌کنند، او مشک آب را پر مى‌کند که براى خیمه‌ها ببرد.

در این‌جا هر انسانى به خود حق مى‌دهد که یک مشت آب هم به لب هاى تشنه‌ خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفادارى خویش را نشان داد.

اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لب هاى تشنه‌ امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه‌ عطشناک على‌اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد.

آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مى‌دهد و امام حسین علیه‌السلام ناگهان صداى برادر را مى‌شنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها