اگر می‌خواهید بدانید بنگاه‌های قمار و شرط‌بندی چگونه کلاهبرداری می‌کنند حتما این گزارش را بخوانید

باتلاق آنلاین

تصور كنید كاپیتان تیم‌تان هستید، می‌خواهید زمین بازی و مالكیت توپ را انتخاب كنید. علاوه‌بر این می‌دانید كه سكه‌ای كه در دست داور است، فقط خط دارد و از شیر خبری نیست.چقدر احتمال دارد وقتی رقیب شما گزینه خط را انتخاب كرده، شما شیر را انتخاب كنید؟ اصلا در چنین قرعه‌ای شركت می‌كنید یا بازی را به هم می‌زنید؟
تصور كنید كاپیتان تیم‌تان هستید، می‌خواهید زمین بازی و مالكیت توپ را انتخاب كنید. علاوه‌بر این می‌دانید كه سكه‌ای كه در دست داور است، فقط خط دارد و از شیر خبری نیست.چقدر احتمال دارد وقتی رقیب شما گزینه خط را انتخاب كرده، شما شیر را انتخاب كنید؟ اصلا در چنین قرعه‌ای شركت می‌كنید یا بازی را به هم می‌زنید؟
کد خبر: ۱۲۹۴۲۸۰

سوال مسخره‌ای به نظر می‌رسد، خب معلوم است ما هیچ‌وقت زیر بار چنین تقلب آشكاری نخواهیم رفت. اصلا احمقانه‌تر از این هم مگر داریم كه یك نفر بیاید و چنین ریسك از پیش بازنده‌ای بكند؟ ولی سوال درستی است، ما این كار را می‌كنیم.

ما توی بازی از پیش باخته‌ای شركت می‌كنیم كه تكلیف آن روشن است، به همین سادگی! اما یك جمله وجود دارد كه باعث می‌شود ما توی این تله برویم و شانس خودمان را آزمایش كنیم: «من فرق می‌كنم!»این آخرین جمله ما پیش از فرورفتن در باتلاقی است كه به آن سایت‌های شرط‌بندی آنلاین می‌گویند. سایت‌هایی كه شما برای افتادن به آن، جادو می‌شوید و روزانه هزاران هزار نفر از مردم كشورمان را به بازی شیر یا خطی می‌كشاند كه دو روی سكه همانی است كه شما انتخاب نخواهید كرد. حتی مهم نیست كه شما از كدام در وارد جهنم می‌شوید، همه راه‌ها به درك منتهی می‌شود.

فرش قرمز وی‌آی‌پی

تصاویر لاس‌وگاس را یك بار مرور كنیم؛ چراغ‌های پرنور، برج‌های بلند، هتل‌های گرانقیمت با تخفیف‌های ویژه، فواره‌های رقصان، خودروهای لوكس، دكور دیدنی و هزار و یك تصویر دیگری كه شما را جادو می‌كند.

اینها برای شما آشنا نیست؟! توی صفحات مجازی، خیلی از همین ایرانی‌های پر سر و صدایی را كه به خارج از كشور رفته‌اند می‌توان دید كه تا چند وقت پیش مثل همه ما، در محله‌های جنوب شهر زندگی معمولی داشته‌اند و حالا روز به روز، مدل به مدل ماشین عوض می‌كنند و اطراف‌شان پر از اسكورت‌های زنی است كه چهره‌های‌شان معلوم نیست. در واقع اصلا مهم نیستند كه چهره‌های‌شان معلوم باشد یا نه!یك جوری از خوبی‌ها و خوشی‌های زندگی‌شان لایو می‌گذارند، جوری با دلارهای - این روزها - عزیزتر از جان رفتار می‌كنند، طوری با هم شاد و آبادند كه مو لای درزش نمی‌رود؛ انگار كه به آبادترین جای دنیا رسیده‌اند، كجا؟! تركیه!

به وگاس خودمان برگردیم. طبیعتا دیدن یك نفر كه با كت و شلوار سفید و براق از یك لیموزین پیاده می‌شود در حالی كه سیگار برگ به دست دارد و دست در دست همسر فریبنده‌اش به جای این‌كه مثل همه مردم توی صف بایستد، از روی فرش قرمز وی‌آی‌پی وارد كازینو می‌شود، برای بعضی‌ها رشك‌برانگیز است. خیلی‌ها دوست دارند رویاهای‌شان را بازسازی كنند. غافل از این‌كه یك اصل عجیب در صنعت مد و لباس وجود دارد كه ما كمتر به آن توجه می‌كنیم: «مدل‌ها صاحب لباس‌ها نیستند!» به عبارتی مدل‌های برندهای لوكس دنیا، معمولا پول خرید لباس‌هایی را كه با آنها عكس می‌گیرند، ندارند.

این لیموزین‌ها پول را از جای دیگر به كازینو می‌آورند. كسی از كازینو لیموزین نمی‌برد! این جمله‌ها به تعداد تمام كارت‌هایی كه در قمارخانه‌ها پخش شده، در دنیا پخش می‌شود اما جادوی رسانه‌ها شما را مسخ می‌كند. دنبال خودش می‌كشد و وقتی كه شب می‌خواهید بدون هیچ چیپسی از كازینو بروید، همیشه فكر می‌كنید كه كاش برگ آخر را می‌سوزاندید تا كار به این فلاكت نمی‌كشید.

چرا نباید قمار كرد؟

شما به تنهایی وارد یك قمارخانه بزرگ می‌شوید كه همه می‌خواهند جیب شما را خالی كنند. فكر كنید صد نفر توی یك باشگاه قمارخانه ایستاده‌اند و به شما كه تازه وارد شده‌اید، نگاه می‌كنند. به‌واقع آنها صد نفری دارند برای شما نقشه می‌كشند. پلتفرم‌های بازی هم طوری طراحی شده كه شما تا یك نقطه به شكل وسوسه‌انگیزی پیشرفت می‌كنید و فكر می‌كنید كه این همان مسیری است كه شما در آن استاد هستید. چه الگوریتم ساده‌ای دارد و اگر از یك سری قوانین ساده پیروی كنید، برنده خواهید شد.

ماجرا از این قرار است كه این الگوریتم ساده وجود دارد اما برای سایت! و آن این است: «هرگز نخواهیم باخت!»

به همین سادگی؛ شما می‌خواهید با رقیبی بازی كنید كه می‌تواند هر لحظه كه تصمیم بگیرد، جای بمب‌ها را عوض كند، كارت بعدی را جا‌به‌جا كند یا حتی اصلا ارور بدهد یا نه، ساده‌تر از این حرف‌ها، پول شما را بالا بكشد! به این آخری خیلی فكر كنید!قانون در تركیه از سایت‌های شرط‌بندی زیر نظر بانك تركیه حمایت می‌كند. آنها مالیات می‌دهند و همه چیز قانونی است. شما باید از روی اطلاعاتی كه در سرورهای خودشان ذخیره شده و شما به آنها دسترسی ندارید، علیه خودشان شكایت كنید. در یك كشور دیگر، كه چی؟! كه ده میلیون تومان پول‌تان را برگردانید! خب به‌صرفه نیست. قانون كشورمان هم دعاوی مربوط به قمار را اصلا استماع نمی‌كند. به عبارتی شما نمی‌توانید در دادگاه شكایت كنید كه من مرتكب خلاف شده‌ام و سهم من از كار خلاف را نداده‌اند.

گذشته از تمامی این حرف‌ها، ما حجتی داریم كه قمار را درست نمی‌داند و آن حجت، دین خداست. شما شاید بگویید من مسلمان نیستم اما دین مسیحیت هم مردم را از قمار منع كرده و علت این منع را طمع و حرص عنوان می‌كند.

ما اینجا چه كار می‌كنیم؟!

تمام این حرف‌ها را زدیم كه به این پاراگراف‌های آخر برسیم، به این‌كه وقتی این همه دلیل برای وارد نشدن به این باتلاق هست، ما ایرانی‌ها وسط آن چه كار می‌كنیم؟

بیایید یك قدم به عقب برگردیم، اصلا ببینیم ما توی صفحاتی كه این قبیل سایت‌ها را تبلیغ می‌كنند، چه كار می‌كنیم؟! مثلا تصور كنید یك نفر همه چیزهای بی‌ربط مثل شامپو و پودر كاكائو و روغن زیتون و نوشابه را با هم قاطی می‌كند و می‌خورد یا مثلا با ماشین گرانقیمتش از جلوی دوربین رد می‌شود یا با چندین دختر بدلباس وارد مهمانی می‌شود و هزاران مورد دیگر!

واقعیت این است كه برای بعضی‌ها جذاب است. واقعا سلیقه برخی آن‌قدر سخیف شده كه مثلا زنی را دنبال می‌كنند كه شنیع‌ترین حرف‌ها را به زن‌های دیگر در فضای عمومی می‌زند! خیلی‌ها به خاطر این‌كه فقط بخندند، این صفحه‌ها را دنبال می‌كنند كه البته فقط به بالا رفتن آمار این صفحات كمك می‌كند. خیلی‌ها دنبال یك داستان می‌گردند و البته ارزان‌ترین داستان‌ها، دنبال كردن آدم‌های اینستاگرام است.

داستان‌های زرد، جنجالی و بریده‌بریده كه آدم را به یاد تكه‌های برش‌خورده فیلم پالپ فیكشن می‌اندازد. داستان‌های عامه‌پسند كه شما در آخر فیلمی كه از آن لذت برده‌اید، شاید نتوانید یك داستان از آن تعریف كنید، چون فیلم اصلا قصد قصه‌گویی مثل كارهای نولان را ندارد.

اما خروجی همه این كارها یك چیز است. شما با دیدن این صفحات دارید یك‌بازی را پیش می‌برید و این چرخ و فلك جذاب طوری شما را گیج می‌كند كه هیچ چیز متوجه نمی‌شوید تا این‌كه یك نفر از آن به بیرون پرت شود! كسی كه بعد از این همه چرخ زدن حتی روی پای خودش هم نمی‌تواند بایستد.

نئوسلبریتی‌های رو به افول

بله! روی پای خودش نمی‌تواند بایستد. شاید دلارهایی كه روی این تخت و آن میز می‌ریزند را بارها دیده باشید اما وقتی صاحب یكی از همین سایت‌های قمار، بیرون از حلقه افتاد و به ایران برگشت، حتی نتوانست یك میلیارد تومان وثیقه برای خودش جور كند. یعنی فقط و فقط چهار بسته از همان صد دلاری‌ها كه به این‌طرف و آن‌طرف می‌پاشید!

همان عروسكی كه مردم فوج فوج لایك و كامنت برایش می‌فرستادند، بعد از خروج از چرخه چنان حذف می‌شود كه انگار وجود نداشته و اگر نام او را به زبان بیاوریم اول كمی فكر می‌كنید و سپس می‌پرسید كدام بود؟!

بله، عروسك مناسب‌ترین كلمه است. ما هر روز در صفحه‌های مجازی شاهد یك نمایش خیمه‌شب‌بازی هستیم كه دستی با نخ‌های متعدد، این نئوسلبریتی‌هایی را كه در فضای مجازی پرورش یافته‌اند، تكان می‌دهد اما همه بازیگر یك صحنه نمایش هستند و بابت این نمایش حقوق می‌گیرند؛ اگر نه كه درآمدی برای این تن‌پرورهای عیاش نمی‌توان جز این تصور كرد!

یك سوال، شما به دختری شك نمی‌كنید كه هر كس از ایران فرار می‌كند، اول به او می‌چسبد و بعد از مدتی كه فالوئر جذب كرد از او جدا می‌شود و سایت شرط‌بندی راه می‌اندازد؟!

شما به كسی كه در استانبول، جلوی دوربین زنده فحاشی می‌كند، تهدید به قتل می‌كند و پلیس هیچ كاری به او ندارد، شك نمی‌كنید؟ به پسری كه به سبك داعشی‌ها روی سرش می‌ریزند و توی گونی می‌برندش و بعد از دو روز دوباره لایو می‌گذارد، شك نمی‌كنید؟ به كسی كه صبح تا شب بدون دریافت هزینه‌ای در مورد این افراد افشاگری می‌كند، چطور؟!

تعجب نمی‌كنید وقتی عروس سابق و پر سر و صدای یك سفیر جمهوری اسلامی سر از زندگی شخصی یك سلبریتی پوچ دربیاورد، بعد یك افشاگر انگار كه موظف شده باشد كه این خبر را منتشر كند، آسمان را به ریسمان می‌دوزد تا از این رابطه پرده بردارد و از قضا این آسمان به آن ریسمان مربوط می‌شود! بعد از چند روز سر و صدای رسانه‌ای هم با یك پخش زنده اینستاگرامی دوباره آتش این خبرها را روشن نگه می‌دارد، جالب این‌كه فالوئرها یك بار از خودشان نمی‌پرسند كه این ارتباط اصلا چرا باید حساسیت‌برانگیز باشد؟! بعدها هم تعجب نكنید از این‌كه این لباس به تن افراد دیگر هم پوشانده شود تا دوباره این سناریو اوج بگیرد.

دعواهای ساختگی، اختلافات برنامه‌ریزی شده، افشاگری‌های هدفمند، روابط پنهانی كه به شكل خارق‌العاده‌ای لو می‌روند، همه و همه دستپخت یك‌صحنه‌گردان است كه به هر كسی یك نقش داده و بازار قمار را در تركیه داغ می‌كند و شما كه مدهوش این صحنه‌آرایی هستید، شاید بدتان نیاید كه راه موفقیت این سلبریتی‌های جذاب را یك بار امتحان كنید. غافل از این‌كه آنها مدل‌های لباس هستند، مدل‌هایی كه بعد از تمام شدن كار باید لباس‌های گرانقیمت خود را از تن بیرون بیاورند.

به هیچ‌كس اعتماد نكنید

یك دیالوگ معروف در فیلم جنجالی اسكورسیزی یعنی گرگ وال‌استریت وجود دارد؛ دی‌كاپریو از مطلبی كه روزنامه‌ها علیه او نوشته‌اند شكایت دارد اما همسرش می‌گوید: «ولی توی این عكس خیلی خوب افتادی!»

آنها می‌دانند كه دیده شدن مهم است؛ چطور دیده شدن اصلا مهم نیست! ممكن است حتی برای این‌كه به خودشان فحش بدهند، به یك رسانه یا یك‌صفحه افشاگری پول بدهند، كما این‌كه صفحه‌ای كه مدت‌ها پشت پرده‌های آنها را افشا می‌كرد، در حال حاضر لایو‌های مشترك و خوش و بش‌های طولانی و طویلی با آنها برقرار كرده كه دیدنی است. آیا نظر افشاگر در مورد قمار عوض شده؟

شما با این اوصاف می‌توانید به ما هم مشكوك باشید، حق هم دارید. هر كسی كه برای دیده شدن بیشتر این افراد حتی به آنها ناسزا هم می‌گوید، توی این پازل بازی می‌كند. پازلی كه آنها برای ما چیده‌اند تا علاوه‌بر پولشویی عمده، از طریق صحنه‌سازی در قمار، خارج كردن ارز از كشور و هزار و یك كار كثیف دیگر جیب ما را هم خالی كنند.آنها بازیگر هستند، مثل بازیگری که در یك فیلم نقش یكه‌بزن دارد و در فیلم دیگر كتك‌خور است. آنها قاعده بازی را می‌فهمند، اما سوال اینجاست ما چرا گول این فیلم سینمایی را می‌خوریم؟ نمی‌توان یك جمله را حفظ كرد كه هیچ بازیكنی كه این سمت میز قمار نشسته، پولدار نخواهد شد؟!

تلخی بی‌پایان

تمام اینها كه گفتیم به بهانه یك خواننده اسم و رسم‌دار است كه به جمع این عروسك‌ها پیوسته؛ چند روز به عقب برگردیم. به روزی كه دختری از بازیگران ایرانی، ناگهان سر از تركیه در می‌آورد، كشف حجاب می‌كند، بعد از كلی جنجال سر از ویدئوكلیپ خواننده‌ای درمی‌آورد و به‌سرعت همان خواننده یك سایت شرط‌بندی آنلاین راه‌اندازی می‌كند!

خواننده‌ای كه به قول خیلی‌ها برجی بود برای خودش اما چیزی كه نشان می‌دهد یا برج این‌قدر ریخته كه تماما زیر آب رفته یا آب این‌قدر بالا آمده كه برج را هم توی خودش بلعیده است.

گزارش را از یك خیال شروع كردیم اما در واقعیت محض تمام می‌كنیم. درست در نقطه‌ای كه یكی از این عروسك‌ها كه شهرتی برای خودش دست و پا كرده بود، از گردونه بیرون افتاده، توی زندان نشسته و درحالی كه خوف و رجای اعدام را به علت افساد با خودش دارد، برای هم‌بندی‌هایش تعریف می‌كند كه تمام این سایت‌های شرط‌بندی كه هر پلتفرم آن با 500 میلیون تومان خریداری می‌شود، مال یك نفر است، نه یك گروه! كسی كه برای دعواهای ساختگی‌شان اسپانسر هم می‌گیرد. یك نفر كه تمام این سناریوها از مغز او بلند می‌شود و همه این سیم‌ها به هم وصل هستند، همه آن گریه‌ها، خنده‌ها، دعواها، بد و بیراه‌ها، برهنه شدن‌ها، خوش‌رقصی‌ها و حتی افشاگری‌ها زاییده یك فكر سینمایی است و ما هزینه آن را پرداخت می‌كنیم. یكی یك دلار، یكی صدها دلار، یكی به اندازه یك لایك حتی!

آخرین خبرها از دستگیری گردانندگان سایت‌ های شرط‌ بندی

ماجرای هکرهای قمارباز در فضای مجازی و جیب‌هایی را که اخیرا خالی کردند و به ریش‌هایی که همین تازگی‌ها به آن خندیدند را حالا تقریبا همه شنیده‌اند. حالا خیلی‌های‌مان می‌دانیم آن اینستاگرامرهای قمارباز که ظاهرشان دل می‌برد و بوی عطرهای تند و مارک لباس‌های برندشان حتی از توی لایوهای اینستاگرامی توی ذوق می‌زد، کسی نبوده‌اند ‌جز یک مشت کلاهبردار، شاید هم عده‌ای دزد که نه از دیوار سنگی و آجری مردم که از دیوار طمع و بی‌خبری عده‌ای بالا رفته‌ و با آن چهره‌های به‌ظاهر دوست‌داشتنی و جذابشان (البته برای عده‌ای) به تماشای به خاک سیاه نشستن عده‌ای نشسته‌اند.

حالا اسم بعضی از این آدم‌ها لو رفته؛ نیلی افشار و پویان مختاری که کاری نداریم درگذشته چه‌کسی بوده‌اند و آیا از صفر یا زیر صفر به مدد فضای ولنگار مجازی، خودشان را کشیده‌اند بالا و شده‌اند شاخ و آن‌هم شاخ‌های محبوب. ولی به این کارداریم که در حین شاخ بودن چه کرده‌اند که همین تازگی‌ها چه بلایی بر سر عده‌ای هموطن آورده‌اند و در تشکیلات قماربازی آنلاین‌شان چه قدر راحت سرآنها شیره مالیده‌اند و با نوعی مسخ که جادوی این قبیل آدم‌هاست، جیب‌های بینوایانی را خالی کرده‌اند که حالا کاسه چه کنم دست گرفته‌اند.البته حالا نیلی افشار شاید نخندد، شاید آن لایو اینستاگرامی که با شوهرش داشته و همین شوهر آن را پخش کرده تا نیشی به مخالفانش بزند قدیمی‌تر از خبرهایی باشد که دست ماست. او در لایوش گفت «دارد عشق‌وحالش را می‌کند» ولی یک منبع آگاه به خبرنگار مهر گفته است او در ازمیر ترکیه مخفی‌شده و پلیس بین‌الملل نیز برای دستگیری‌اش اعلان قرمز صادر کرده.

ای‌کاش خبرهای قبلی مبنی بر این‌که او در مالدیو دستگیرشده درست بود، ای‌کاش او به تله پلیس می‌افتاد و با آن لحن بی‌تفاوتش در لایو اینستاگرامی به شوهرش نمی‌گفت که بازداشت نشده. ولی ای کاشی دیگر فایده ندارد مگر این‌که دیگر هیچ‌کسی طعمه چنین آدم‌هایی نشود که دیگر هیچ‌کسی را ولع پول بادآورده برندارد و مثل آدم‌های خواب‌زده، هیچ‌کسی سمت سایت‌های شرط‌بندی نرود که بشود عروسک خیمه‌شب‌بازی این اینستاگرامرهای قمارباز و کلاهبردار.

اینها آرزوی ماست، آرزو کردن بد نیست، رویا داشتن اصلا خوب است و به زندگی‌مان معنی می‌دهد ولی وقتی پای قمار و وسوسه یک‌شبه پولدار شدن به جان عده‌ای از ما می‌افتد، قدرت آرزوها هم کم می‌شود.

البته بعضی از این قماربازها را که با خون هموطن در شیشه کردن، رنگ و لعابی به زندگی پوچشان می‌زنند، گهگاهی دستگیر می‌شوند، مثل زنی که خبر دستگیری‌اش را دو روز پیش فرمانده انتظامی شهرستان پاکدشت داد، زنی 27 ساله که هم قمار می‌کرد و هم قمارکردن و شرط‌بندی آنلاین را یاد جماعت طماع و بی‌فکر می‌داد.

او دستگیر شد، نیلی افشار و همدستانش هم احتمالا دستگیر می‌شوند ولی مهم این است که این چرخه که یک‌سویش بردن و یک‌سویش باختن است و این باخت همیشه نیز سهم طعمه‌ها می‌شود، متوقف شود.

حق با علیرضا شریفی یزدی، مشاور و روان‌شناس اجتماعی است که به قمارباز می‌گوید معتاد. او به ایسنا می‌گوید در قمار به دلیل افزایش آدرنالین خون، حس رضایت‌مندی، آرامش موقت، افزایش ریسک‌پذیری، پرت شدن حواس از درگیری‌های ذهنی و مسائل روزانه، از بین رفتن موقتی افسردگی و از بین رفتن اضطراب مزمن ایجاد می‌شود درحالی‌که درعین‌حال اضطراب ناشی از بردوباخت بازی به جانشان می‌افتد و آنها را دائما در این چرخه معیوب نگه می‌دارد.

در مبارزه با قمار این چیزی است که باید نابود شود، این حس لذت پوچ و این حباب‌ها که وقتی می‌ترکند فقط صورت بازنده‌های قمار را که آلت دست عده‌ای کلاهبردار شده‌اند،‌ خیس می‌کند.

مرتضی درخشان - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها