به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری حوزه؛ قانون کنترل جمعیت، با ابزارهای فرهنگی هم چون تبلیغات، ترویج مدرنیته، و تبعیت از سیاست های بهداشتی یونسکو در ایران اسلامی اجرا یافت. ناسازگاری کنترل جمعیت با اهداف انقلاب اسلامی در زمینه سازی قیام امام عصر(عج) و داشتن جامعه منتظر، مشهود است، کنترل جمعیت در ایران پیامدهای ناگواری را به ارمغان آورد.
برای لزوم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به ذکر چند دلیل می پردازیم:
جامعه اسلامی از سایر جوامع بشری که لازمه ی آن برقراری نظم و قانون گذاری در میان افراد جامعه است جدا نیست و همانند جوامع دیگر نیاز به برقراری حکومتی دارد که قوانین را اجرا کند تا هدف از تنظیم قوانین تحقق یابد. جامعه ی اسلامی با بقیه ی جوامع از نظر نیازمندی به داشتن حکومت، مانند سایر جوامع بشری است. به همین دلیل، تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت، ضرورت پیدا می کند و بدیهی است که جامعه اسلامی، حکومت اسلامی می طلبد، نه حکومت دیگری.
حضرت امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند:
سنت و رویه ی پیغمبر اکرم(ص) دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است؛ زیرا: اولاً، خود تشکیل حکومت داد، و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده، و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره ی جامعه برخاسته است: والی به اطراف می فرستاده؛به قضاوت می نشسته؛ و قاضی نصب می فرموده؛ سفرایی به خارج و نزد رؤسای قبایل و پادشاهان روانه می کرده، معاهده و پیمان می بسته، جنگ را فرماندهی می کرده، و خلاصه، احکام حکومتی را به جریان می انداخته است. (امام خمینی، 1377: ج2، 118)
وقتی خداوند متعال برای جامعه ی پس از پیامبر اکرم(ص) تعیین حاکم می کند، به این معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم(ص) نیز لازم است.
اعتقاد به دین اسلام، انسان را به این باور می رساند که قیام برای پیاده کردن احکام اسلام در دوران زندگانی بر او واجب است و پیداست که برخی از این مقررات، مانند قوانین اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی، جز از طریق داشتن حکومت، به طور کامل اجرا نمی شود، بنابراین تشکیل یک حکومت اسلامی در دوران غیبت، امری لازم وضروری است.
در روایات اسلامی که شیعه و سنی نقل کرده اند، آمده است که پیش از ظهور مهدی(عج) مردمی قیام می کنند و مقدمات حکومت مهدی(عج) را فراهم می سازند. از جمله آنها روایتی است که گنجی شافعی از رسول خدا(ص) نقل می کند، که در منابع معتبر ما مثل کشف الغمه نیز آمده است که فرمود:
یَخْرُجُ اُناسٌ مِنَ الْمَشرِقِ، فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهدی سُلْطانَه؛
مردمی از شرق قیام می کنند و زمینه ی حکومت مهدی(ع) را فراهم می سازند. (اربلی، 1404: ج2، 478)
بعد از بیان مطالب و روایات فوق، لازم به ذکر است که دانشمندان و علمای اسلامی خصوصاً شیعه، بر لزوم تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت تأکید داشته و دارند. بعضی از دانشمندان برای آن دلیل ذکر کرده اند و بعضی آن را از ضروریات دین و بی نیاز از اثبات و استدلال می دانند.
مرحوم فیض کاشانی (1090ق) می گوید:
وجوب جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ترویج نیکی و تقوا فتوا دادن، حکم به حق در میان مردم، برپاداشتن حدود و تعزیرات و سایر سیاست های دینی، همه از ضروریات دین است و تشکیل حکومت، قطب اعظم دین و امر مهمی است که خداوند پیامبران را به آن منظور مبعوث فرموده و اگر ترک شود اساس نبوت تعطیل و دیانت متلاشی و آشوب و فتنه فراگیر می شود، همه گمراه می شوند و نادانی شایع می گردد، آبادی ها خراب و بندگان به هلاکت دچار می شوند. از همه ی اینها به خدا پناه می بریم. (رجالی تهرانی، 1390: 56)
صاحب جواهر (1266ق) می فرماید:
اجمالاً این مسئله از مسایل روشنی است که نیازی به دلیل ندارد. (رجالی تهرانی، 1390: 56)
آیت الله العظمی بروجردی (1340 ق) می فرماید:
شیعه و سنی بر این امر اتفاق دارند که وجود یک سیاستمدار و رهبری که امور مسلمانان را اداره کند، در حوزه ی اسلام لازم است، بلکه این امر از ضروریات اسلام است. (رجالی تهرانی، 1390: 56)
جمعیت یکی از مؤلفه های قدرت این حکومت زمینه ساز
از اصلی ترین پایه های پیشرفت و توسعه کشور، نیروی انسانی است. کشوری که با پیری جمعیت روبرو شود، خود به خود جمعیت جوان و نخبه آن دچار آسیب می گردد و این کشور مهم ترین برگ برنده خود را در توسعه از دست خواهد داد. همان گونه که بسیاری از کشورهای پیشرفته، فقدان جمعیت نخبه خود را با مغزهای متفکر جوانان کشورهای جهان سوم جبران می کنند.
نیروی جوان و جمعیت فراوان، یکی از شاخص های اقتدار نظامی و دفاعی است. از فرصت های مهم ناشی از جمعیت کشور، می توان به توانمندی و اقتدار نظامی و سیاسی کشور در عرصه بین المللی اشاره کرد. به طور قطعی، جامعه ای که در سطح بین المللی دارای جمعیت بیشتر و جوان تری است، می تواند دارای ارتش و قدرت نظامی قوی تری نیز باشد. دوران جنگ تحمیلی و حضور جوانان در عرصه های نظامی و عملیات های سرنوشت ساز، برگ برنده ای بود که ایران اسلامی توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئناً کشوری که دارای جمعیت اندک و یا پیر باشد، توان رویارویی مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت. (سبحانی نیا، 1391: 10)
یکی از آیات کلیدی برای تقویت نیروی انسانی و نظامی از همه ابعاد آیه (وَ أَعِدُّوا لَهمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة) (انفال: 60) است. در تفسیر نمونه مصداق قوه، اعم از قوه مادی و معنوی معرفی شده است، از نیروی انسانی تا تجهیزات، حتی در جزئی ترین تقویت، مثل خضاب کشیدن محاسن را شامل می شود، پس می تواند گفته شود که داشتن جمعیت کافی در یک جامعه منتظر، از مصادیق قوه در برابر دشمنان است.
کلمه «قوة» چه کلمه کوچک و پر معنایی است، نه تنها وسائل جنگی و سلاح های مدرن هر عصری را در بر می گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد شامل می شود، اعم از نیروهای مادی و معنوی. جالب این است که در روایات اسلامی برای کلمه قوة تفسیرهای گوناگونی شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت می کند، مثل این که منظور از قوة؛ تیر، هرگونه اسلحه، شمشیر و سپر و حتی در روایتی دیگر می خوانیم: «منه الخضاب السواد»، یکی از مصداق های قوة در آیه، موهای سفید را به وسیله رنگ، سیاه کردن است. یعنی اسلام حتی رنگ موها را که به سرباز بزرگ سال چهره جوان تری می دهد تا دشمن مرعوب گردد از نظر دور نداشته است و این نشان می دهد که چه اندازه مفهوم قوة در آیه فوق وسیع است. (مکارم شیرازی، 1394: ج7، 222)
پس نتیجه می توان گرفت که با وسعت بخشیدن به مصادیق قوه در آیه 60 انفال، داشتن جمعیت، یکی از مصادیق این آیه است، که نویسنده کتاب رساله نکاحیه هم به این نکته توجه کرده است. (حسینی طهرانی، 1425: 130)
یکی دیگر از آیات کلیدی برای تقویت حکومت اسلامی در جامعه منتظر مقابله با جبهه باطل، آیه (وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا) (نساء: 141) است، این آیه عمومیت داشته و هرنوع تضعیف جامعه اسلامی را رد می کند و اگر کاهش جمعیت باعث تضعیف جامعه اسلامی شود و دشمنان این نظام و انقلاب از این جریان خوشحال شوند دامنه این آیه، بحث ما را خواهد گرفت. در تفسیر نمونه به این عمومیت اشاره شده است:
آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزی کفار از نظر منطق بر افراد با ایمان است و یا پیروزی های نظامی و مانند آن را شامل می شود؟ از آنجا که کلمه سبیل به اصطلاح از قبیل نکره در سیاق نفی است و معنی عموم را می رساند از آیه استفاده می شود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد. (مکارم شیرازی، 1394: ج 4، 176)
فقها در مسائل مختلف فقهی، برای اثبات عدم تسلّط کفّار بر مؤمنان، به جمله ی «لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ» استناد می کنند و با توجه به این که اگر زمانی کم شدن جمعیت نوعی تقویت جبهه باطل و از آن سو باعث تضعیف جامعه اسلامی گردد می تواند مورد توجه قرار گیرد.
نقش دشمنان حکومت اسلامی در کنترل جمعیت و تضعیف نظام اسلامی
ساموئل هانتینگتون[1] (2008م) در بخشی از مصاحبه خود، درباره تمدن اسلام و چین و چالش آنها با تمدن غرب، با اشاره به نقش روزافزون مسلمانان می گوید:
تمدن اسلام تمدنی است که چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالش هاست، این تمدن اساساً ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. رشد بالای زاد و ولد که در اکثر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم، این چالش را متفاوت کرده است. امروزه بیش از 20 درصد جمعیت جهان اسلام را جوانان 15 تا 25 ساله تشکیل داده اند. (گاردنر، 1386: 296)
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامه ای است که سیاستمداران و استراتژیست های آمریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته اند. برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا در مصاحبه ای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارس 2009، در خصوص تغییر جمعیت ایران نکته ای بیان کرد که ابعاد بسیار گسترده ای دارد. وی در این مصاحبه گفته بود:
از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات هسته ای ایران بپرهیزید و گفتگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.
در سال1981 ماکسول تیلور، عضو شورای روابط خارجی رژیم اشغالگر قدس، در جریان مصاحبه ای درباره ازدیاد جمعیت صریحاً اعلام کرد:
من پیشاپیش به مردن بیش از یک میلیارد انسان فکر کرده ام. این ها در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین زندگی می کنند بحران جمعیت و تأمین و عرضه غذا حکم می کند، برای نجات جان این اشخاص تلاش نکنیم. (گارودی، 1375: 141)
این سخنان نشان دهنده نگرانی فوق العاده تحلیل گران غربی از جمعیت جوان کشورهای اسلامی و به ویژه ایران است. آن ها به خوبی می دانند که افزایش جمعیت جوان، افزایش اقتدار سیاسی را در پی دارد چرا که این قشر در هنگام خطر تمام انرژی خود را صرف دفاع از کشور و نوامیس خود می کند.
مطرح شدن کنترل جمعیت از سوی غربیان و استکبار دنیا، و آمد و رفت عناصر فاسد آنها به کشور ما پیرامون این مسئله و اختصاص بودجه کلان برای تأمین نیازمندی های کنترل جمعیتی کشور توسط سازمان ملل و... گویای وجود برخی انگیزه های سیاسی و اقتصادی دنیای غرب از طرح این مسئله است.
خانم دکتر نفیس صدیق سفیر سازمان ملل در ایران در اواخر دهه 60 می گوید:
همه معتقدند که برای جلوگیری از رشد نامعقول جمعیت ایران باید کاری کرد... ما به ایران آمده ایم تا در تنظیم یک برنامه جمعیتی به ایران کمک کنیم. ضمن آن که این برنامه کوتاه مدت دوساله، 4 میلیون دلار هزینه خواهد داشت. (حسینی طهرانی، 1425: 125)
این در حالی است که بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، طرح برنامه کنترل جمعیت آمریکا را رد می کند! حال آیا نباید این سؤال و این فکر در ذهن ما شکل بگیرد که سفیر سازمان ملل برای چه اهدافی راهی کشور ما شده بود؟!
تدوام این سیاست ها موجب شد که طی سال های 65 تا 1384، سطح «باروری» در ایران با سرعتی استثنایی و کم سابقه در سطح بین المللی کاهش یابد. به طوری که شاخص های باروری و به پیروی آن، میزان زاد و ولد در مقایسه با سال 1365، به کمتر از نصف کاهش یافت. براساس مطالعات انجام شده و نیز اطلاعات حاصل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390، میزان باروری کل در کشور به کمتر از 1/2 فرزند به ازای هر زن (حد جایگزینی) کاهش یافته است در نتیجه با تداوم وضعیت فعلی ساختار جمعیت ایران از وضعیت جوانی خارج شده و به سوی سالخوردگی و پیری سوق پیدا می کند.
در آمارهای رسمی که از اداره آمار و ثبت احوال کشور به دست می آید، این نظریه را ثابت می کند که اجرای سیاست کنترل جمعیت باعث شده که جمعیت شیعیان روز به روز در حال کاهش باشد و اگر روند کنترل جمعیت و تنظیم خانواده ادامه پیدا کند، در آینده ای نه چندان دور در کشورمان با تبدیل اقلیت به اکثریت و اکثریت به اقلیت مواجه خواهیم شد.
قاسم روان بخش (عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)) نیز می گوید:
ایران در حال حاضر نیز جزو 10 کشوری است که به سرعت به سمت کهن سالی در حال حرکت هستند و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری می رسند. بر اساس این گزارش، تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانواده های انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و حتی یک خانواده اسرائیلی است. (محمدی، 1391: 47)
یکی از آمارهای تکان دهنده، رتبه ایران در فرزندآوری است که زنان ایرانی با دارا بودن 87/1 فرزند، در مکان 144 ام جدول جهانی قرار می گیرند، این در حالی است که اسرائیل با رتبه 75، آفریقای جنوبی 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118، آمریکا 122، و انگلیس 137 در مکان های بالاتر از ایران قرار می گیرند. (سبحانی نیا، 1391: 17)
هم چنین مطابق مطالعات جمعیت شناسی و دیدگاه های جمعیت شناسان در صورت تداوم روند فعلی باروری، رشد جمعیت کشور در حدود سال های 1420-1415 به صفر خواهد رسید و رشد جمعیت منفی شده و ساختار جمعیت در 20 سال آینده به سمت سالخوردگی خواهد رفت.
در اهمیت این مسئله، بخشی از بیانات مهم رهبر انقلاب اسلامی در تبیین آینده نگران کننده جمعیتی کشور را یادآور می شویم. معظم له در تاریخ 19/9/1392 و در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند:
یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می کند، تن او می لرزد، این مسئله جمعیت است. مسئله جمعیت را جدی بگیرید. جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می کند. به جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می کنیم. نه اگر چند سال بگذرد، وقتی نسل ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.
از بیانات جدید معظم له در 22بهمن 1397در پیام به جوانان وملت ایران، اشاره دارند:
نیروی جوان دهه 60یک ظرفیت برای انقلاب اسلامی بوده است.
مهم ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجه ی موج جمعیّتی ایجاد شده در دهه ی ۶۰ است، فرصت ارزش مندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه ی ۱۵ و ۴۰ سالگی. (پایگاه اطلاع رسانی رهبری، 1397)[2]
باید توجه داشته باشیم که با روند کنونی کنترل جمعیت در 20سال آینده دیگر از این ظرفیت امیدبخش خبری نخواهد بود.
بعد خانواده یا به عبارتی تعداد اعضای یک خانواده که در سال 1390 حدود 5/3 نفر بوده است در سال 1395 به 3/3 نفر کاهش یافته و هم چنان روند کاهشی داشته است. نباید فراموش کرد که این عدد با احتساب شهرها و استانهای حاشیهای و به طور میانگین محاسبه میشود و به این ترتیب باید اذعان کرد، نرخ خانوارهای تک و دو نفره در بسیاری از شهرهای کشور به طور قابل توجهی در حال تثبیت و افزایش است که از منظر بررسی و مطالعه آسیبهای اجتماعی بسی نگران کننده خواهد بود که جدول های آمار[3] این مطلب را تایید می کند.
نرخ رشد جمعیت کشور در سال 1390 در حدود 1.29 بوده است که در ادامه کاهش دائمی در سه دهه گذشته، در سال 1395 به عدد 1.24 تنزل پیدا کرده است و لذا هم چنان روند کاهشی داشته است که به این ترتیب پیشبینیهای تحقق رشد صفر درصد در آینده نه چندان دور را دور از ذهن نمیداند.
با کمال تاسف جمعیت گروه سنی 15 تا 29 سال با سیر کاهشی محسوسی در حدود 5/6 درصد همراه بوده و در عین حال جمعیت گروه سنی 30 سال به بالا روند افزایشی خود را با سرعت بیشتر ادامه داده است و این یعنی حرکت ساختار هرم سنی کشور به سوی سالمندی بیشتر و جوان زدایی سریع تر است.
میانه سنی کشور از 27 سال در سال 1390 به 30 سال در سرشماری سال 1395 افزایش یافته است. به عبارت دیگر در همین دهه گذشته، چهره ایران به طور میانگین 5 سال پیرتر شده است که واکاوی تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سرعت بالا رفتن میانه سنی کشور مجال دیگری میطلبد.
یکی از چالش های اجتماعی کنترل جمعیت، محدود شدن ازدواج ها و کشاندن بی رویه زنان به صحنه اجتماع و فعالیت های اقتصادی و تضعیف بنیاد خانواده است. در حقیقت بیان مسئله رشد فکری زن و بالا بردن سطح آگاهی وی از سوی کشورهای غربی به عنوان وسیله ای برای کاهش سطح رشد جمعیت در کشورهای اسلامی استفاده می شود. در نتیجه این سیاست، زنان مسلمان چیزی از نوع آزادی زن غربی به دست می آورند که به بازار کار روی می آورند و منادی جدا شدن از ارزش های اجتماعی خویش می شوند تا بدین وسیله زن همراه با تمدن غربی در مسیر بی دینی پیش برود و الگوهای غربی را برای خود بپذیرد بدین صورت که بچه دار شدن با آزادی، استقلال و تحقق هویتشان در تضاد است. کشورهای غربی تلاش می کنند زنان را متقاعد کنند که زایمان، زیبایی و سلامتی زن را به خطر می اندازد. (حسینی طهرانی، 1425: 87)
هم چنین بر اساس نگرش فمینیستی، نقش مادر در خانواده و تربیت فرزندان از ارزش و اعتبار زن در اجتماع می کاهد و باعث می شود زن از رشد اجتماعی و پیشرفت هم پای مردان باز بماند. به باور این گروه ارزش زن و اعتبار واقعی آن در نقش مادری دلسوز برای فرزندان نیست، بلکه در میزان کارکرد اجتماعی و فعالیت های عمومی وی برای جامعه است. (سوختانلو و رحمت بادی، 1392: 62)
بنابراین در نتیجه سیاست های جمعیتی، تغییراتی در سبک زندگی به وجود آمده است؛ نقش سنتی زنان و مردان در جامعه تغییر پیدا کرده و در ادامه، نظام ارزشی و نگرشی افراد به ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری دگرگون می شود و مشکلاتی را پدید می آورد که پایداری خانواده را با تهدید مواجه می کند. از سوی دیگر، با توجه به آن که یکی از اهداف اجتماعی ناظر به کنترل جمعیت، محدود کردن ازدواج ها و کشاندن بی رویه زنان به صحنه اجتماع و فعالیت های اقتصادی و... است، اثر این اندیشه، ایجاد زمینه رشد فساد و انحرافات اجتماعی و از بین بردن تمامی اهداف انقلاب و اسلام است. زیرا هیجانات جنسی جوانان باید به نحوی برآورده شود. حال اگر خانواده ای تشکیل نگردد و سن ازدواج بالا رود، این اطفای شهوات، خود را در سطح جامعه به صورت روابط نامشروع نشان می دهد و با رشد یافتن این روابط نامشروع، به یقین جامعه به سمت تباهی و نابودی کشیده می شود.
تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی، آثار و تبعات فرهنگی خاصی دارد. مثلاً در این فرهنگ، برخی خانواده ها که از تنهایی رنج می برند، خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر می کنند. روشن است خانواده ای که فرزند نمی آورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلأیی را در زندگی احساس می کند و برای جبران آن راه کارهایی می اندیشد که غربی ها اندیشیده اند. از سوی دیگر، با ادامه سیاست های کنترل جمعیت در کشور، صله رحم و آداب اجتماعی اسلام به فراموشی سپرده خواهد شد.
نگرش رفاه طلبی و لذت جویی یکی از مواردی است که نویسندگان غربی هم در نظام خانواده های تک فرزند آن را قبول کرده اند. گاردنر در این باره می نویسد:
فرزندان درچنین خانواده هایی بامفاهیم ارزشی اخلاقی نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به هم نوعان، صبر، شکیبایی، تحمل، مدارا و... بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین، فرزند بیشتر را مزاحم تلقی می کنند. (گاردنر، 1385: 82)
جان رایان، دین شناس کاتولیک آمریکایی در این باره به همسران هشدار می دهد و از آن ها می خواهد که فرزندان زیاد داشته باشند. او استدلال می کند تأمین خانواده های بزرگ، حاصلش زندگی موفق است. چون تأمین هزینه زندگی در این خانواده ها نیاز به ایثار و… دارد. از طرفی خانواده های کم جمعیت، ممکن است ثروتمند باشند اما این ثروتمند بودن خطرناک تر از فقیر ماندن است. بر مبنای استدلال وی، در خانواده های پرجمعیت مفاهیمی نظیر ایثار، گذشت، هم اندیشی و مفاهیم عمیقی نظیر آن ها به فراموشی سپرده خواهد شد. (گاردنر، 1385: 82)
نیاز کودک و فرزند به وجود هم بازی و خواهر و برادر در خانواده یک نیاز فطری است، که مفاهیم ایثار و تعامل با برادر و خواهر را در خانواده یاد خواهد گرفت و در نبود آنها این مفاهیم رو به فراموشی خواهد شد.
زندگی خانوادگی به شکل سنتی، عامل پیوند و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی هست. سیاست تک فرزندی می تواند خانواده ها را به سمت تنهایی گرایش دهد. طبق مطالعات آماری میزان طلاق در خانوارهای پرجمعیت خیلی کمتر از خانواده های تک فرزند یا بدون فرزند است که جدول زیر گویای این مطلب است.
جلوگیری از فرزندآوری با روش های مختلف عوارض جسمی و روحی را به دنبال داشته است، یکی از کم خطرترین روش هایی که توسط پزشکان برای جلوگیری از بارداری توصیه می شود، عزل است. یکی از اندیشمندان اسلامی در این باره نوشته است:
عزل ضررهایی را بر مرد و زن وارد می کند. درباره مرد موجب کسالت اعصاب می شود و در اثر تکرار به حدی می رسد که درمانش سخت می گردد. درباره زن نیز موجب پیدایش مرضی در رحم به نام غده فیبرم و سرطان رحم می شود. هم چنین خوردن دارو برای جلوگیری رحم از پذیرش نطفه و بستن نشدن زنان که امروزه به صورت قرص متداول شده است، ضررهای مزاجی شدیدی دارد. علاوه بر این، کسالت قلب و سرطان رحم و اختلال جریان خون و به هم خوردن سیر طبیعی و عمل طبیعی غدد و ترشحات زاید را به دنبال می آورد. (حسینی طهرانی، 1425: 42)
با اجرای سیاست های کنترل جمعیت، دختران و پسران در سنین مختلف به تکنولوژی های کنترل بارداری و ایمن شدن از بارداری های ناخواسته دسترسی پیدا می کنند که این امر منجر به افزایش روابط خارج از چهارچوب خانواده و در نتیجه فروپاشی خانواده ها می شود و برای مقابله با تولدهای ناخواسته به روش هایی مثل سقظ جنین روی آورده می شود که جدای از کیفر و گناه آن از لحاظ روانی جامعه را تهدید می کند.
1. تضعیف نیروی دفاعی کشور: نیروی جوان و جمعیت فراوان، یکی از شاخص های اقتدار نظامی و دفاعی است. از فرصت های مهم ناشی از جمعیت کشور، می توان به توانمندی و اقتدار نظامی و سیاسی کشور در عرصه بین المللی اشاره کرد. به طور قطعی، جامعه ای که در سطح بین المللی دارای جمعیت بیشتر و جوان تری است، می تواند دارای ارتش و قدرت نظامی قوی تری نیز باشد. دوران جنگ تحمیلی و حضور جوانان در عرصه های نظامی و عملیات های سرنوشت ساز، برگ برنده ای بود که ایران اسلامی توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئناً کشوری که دارای جمعیت اندک و یا پیر باشد، توان رویارویی مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت. یکی از نویسندگان معاصر به این مطلب این گونه اشاره کرده است:
اگرچه امروزه اقتدار نظامی در مناسبات بین المللی از اولویت خارج شده است و دولت ها تسلط بر مناسبات جهانی را در اقتدار اقتصادی جست وجو می کنند، اما در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در معرض تهدیدهای جدی دشمنان سیاسی خود قرار دارد و آشکارا مورد تهدید قدرت های زورگو قرار می گیرد، نمی توان از این مزیت در راستای اقتدار نظامی کشور، چشم پوشی نمود. (وشمگیر، 1388: 132)
2. کاهش جمعیت جوان و نخبه کشور: از اصلی ترین پایه های پیشرفت و توسعه کشور، نیروی انسانی است. کشوری که با پیری جمعیت روبه رو شود، خود به خود جمعیت جوان و نخبه آن دچار آسیب می گردد و این کشور مهم ترین برگ برنده خود را در توسعه از دست خواهد داد. همان گونه که بسیاری از کشورهای پیشرفته، فقدان جمعیت نخبه خود را با مغزهای متفکر جوانان کشورهای جهان سوم جبران می کنند. (سبحانی نیا، 1391: 17)
3. تضعیف امنیت غذایی کشور و افزایش قاچاق: تفاوت نرخ رشد جمعیت در استان های مرکزی و حاشیه ای امری مشهود است، به گونه ای که نرخ رشد استان های مرزی بیشتر از نرخ رشد جمعیت مرکزی است، و از سویی دیگر، شهرها در بهترین زمین های کشاورزی گسترش می یابند. این امر، ضمن داشتن آثار و پیامدهای منفی ناشی از تراکم جمعیت برای زندگی افراد جامعه، از ناحیه کاهش زمین های کشاورزی موجود، تخلیه منابع طبیعی جامعه و در نتیجه، تضعیف امنیت غذایی کشور و به تبع آن، افزایش وابستگی به مواد غذایی وارداتی، امنیت عمومی جامعه را تهدید می کند. (وشمگیر، 1388: 126-127)
همین تراکم کم یا زیاد، خود بر روی نحوه بهره برداری و اقتصاد اهالی، تاثیر می گذارد، چنان چه بحث قاچاق کالا در مناطق مرزی امروزه رو به افزایش است که خود از خلاء کار برای نیروی انسانی مرزهای کشور خبر می دهد.
4. تضعیف جایگاه ایران به عنوان یک کشور شیعی: هر چند که شیعیان در سراسر جهان در میان ملل اسلامی پراکنده هستند؛ ولی تنها کشوری که در آن دولتی با حاکمیت شیعه سر کار است، کشور ایران است. این کشور که منادی زمینه سازی برای ظهور را دارد، می باید هم از نظر کمّی و هم کیفی شاخص های لازم را داشته باشد و یکی از این شاخصه ها، جمعیت قابل قبول با باورداشت مهدویت است، که می تواند در برابر جهان کفر ایستادگی کند.
امام سجاد(ع) در دعای بیست وهفتم صحیفه سجادیه ضمن دعا کردن برای تقویت اسلام و تضعیف کفار، کم شدن عدد کافران و قطع شدن نسل آنها را از خداوند درخواست نموده است:
اللهم عقم أرحام نسائهم، و یبس أصلاب رجالهم، و اقطع نسل دوابهم و أنعامهم... اللهم و قو بذلک محال أهل الإسلام. (علی بن الحسین، 1376: 130)
با توجه به دعای مذکور، بی شک تقویت جبهه حق ارزش خود را امروزه نشان می دهد.
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامه ای است که سیاست مداران آمریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته اند. برژینسکی - مشاور سابق امنیت ملی آمریکا - در مصاحبه ای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارچ 2009، در خصوص تغییر جمعیت ایران نکته ای را بیان کرد که ابعاد بسیار گسترده ای دارد. وی در این مصاحبه گفته بود:
از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات هسته ای ایران بپرهیزید و گفت وگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه، بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست. (سبحانی نیا، 1391: 10)
در پایان، به منظور حل مشکلات جمعیتی کشور و دستیابی به الگوی توسعه پایدار، پیشنهادهای زیر ارائه می شود:
1. بازنگری و تجدیدنظر در قوانین مرتبط با اشتغال زنان از جمله قانون کار و پیش بینی شرایط دورکاری و نیمه حضوری برای زنان باردار و مادران دارای فرزند؛
2. پیش بینی امتیازات و تسهیلات ویژه در قوانین برای زنان باردار و مادران دارای فرزند زیر دو سال به منظور تشویق زنان به داشتن فرزند؛
3. ترویج الگوی سبک زندگی اسلامی - ایرانی و نگاهی فراگیر به زنان برای ایفای کامل تر نقش مادری و همسری؛
4. ترویج فواید فرزندآوری و پیامدهای منفی کاهش نرخ باروری از طریق رسانه ها؛
5. تسهیل شرایط ازدواج و کاهش سن ازدواج؛
6. ترویج شعار «فرزند بیشتر آینده بهتر»؛
7. فرهنگ سازی برای دست یابی به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهای منفی کاهش باروری؛
8. تشکیل شورای عالی سیاست گذاری و برنامه ریزی جمعیت با تأکید به منابع اسلامی؛
9. رصد مداوم تحولات جمعیتی توسط مراکز علمی - پژوهشی معتبر در سطح کشور و منطقه و بررسی نیازهای آینده شناسانه جهان اسلام و ایران در بحث جمعیت؛
10. انجام مطالعات عمیق در زمینه ارزیابی سیاست های جمعیتی گذشته، حال و آینده برای رسیدن به حد مطلوب جمعیت و جلوگیری از بروز عواقب پیش گفته؛
11. تدوین سیاست های جامع جمعیتی.
این پژوهه، به جامعه منتظر در عصر غیبت که با باورداشت مهدویت شکل می گیرید نگاهی فراگیر داشته است و اثبات نقش داشتن جمعیت در تقویت جبهه حق در ایران اسلامی را تحلیل نموده است که می تواند افق روشنی برای کارگزاران ایران اسلامی برای ساماندهی و برنامه ریزی آینده کشور باشد.
قانون کنترل جمعیت، با ابزارهای فرهنگی هم چون تبلیغات، ترویج مدرنیته، و تبعیت از سیاست های بهداشتی یونسکو در ایران اسلامی اجرا یافت. ناسازگاری کنترل جمعیت با اهداف انقلاب اسلامی در زمینه سازی قیام امام عصر(عج) و داشتن جامعه منتظر، مشهود است، کنترل جمعیت در ایران پیامدهای ناگواری را به ارمغان آورده که از جمله تأثیرات آن در درازمدت می توان به تضعیف جبهه حق، کاهش نیروهای جوانان و نخبه، بر هم خوردن تعادل جمعیتی و تهدید مذهب شیعه اشاره کرد. سیاست کنترل جمعیت که با توصیه کشورهای غربی و با حمایت سازمان های بین المللی در ایران اجرا شد، امروزه باعث تهدید نسل شیعه شده است و نرخ رشد جمعیت ایران را به 3/1 درصد کاهش داده که می تواند زنگ هشداری برای افق چشم انداز آینده کشور تلقی گردد. گسترش فرهنگ رفاه زدگی و ادعای دفاع از حقوق برابر زن و مرد، از عوامل مهمی است که بحث اکتفا به حداقل فرزندآوری را ترویج کرد. هر چند عواملی مثل اشتغال مادران و کشاندن آنان به صحنه های فعالیت اجتماعی و تبلیغات نادرست در مورد سیاه نشان دادن فرزندآوری، در روی آوردن خانوارهای ایرانی به سیاست کنترل جمعیت دامن زده است. از این رو، امروزه که خطرات تحدید نسل و کنترل آن مشخص شده، لازم است تا با حمایت از خانواده های ایرانی و آگاه سازی آنان از اهداف دشمنان، زمینه های گذار از این تهدید اجتماعی و ملی را فراهم آوریم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: