آیا می توان یک بنای خشتی رو به تخریب را به بهانه این که طول عمر بیشتری داشته باشد با سنگ و آجر و سیمان بازسازی کرد؛ آیا در این صورت باز هم چنین بنایی می تواند نظام های مختلف اعتقادی و... نهفته در خود را منتقل کند؛ آیا چنین بنایی باز هم این قدرت را دارد که منظور ما را در جهت جذب جهانگرد برای کسب رونق اقتصادی برآورده سازد؛ ما تا کجا مجاز به مداخله در این بناها و آثار باستانی هستیم؛
جای خالی منشور مرمت
در موضوع حفاظت آثار باستانی آنچه تاکنون بیشتر مورد توجه قرار گرفته بخش معماری و کالبدی این مجموعه ها بوده و تنها دانشکده های معماری و شهرسازی در این جهت مطالعه و فعالیت داشته اند: ما در بخش مهندسی هیدرولیک روی زیرساخت های سنتی کار نکرده ایم. اگر این کار خیلی جدی و به صورت کارشناسی انجام می شد ، حیطه خیلی وسیع تری را از حرف و تخصص های مختلف دور هم جمع می کرد. در آن صورت دانشکده شیمی ، دانشکده های سازه ای و دانشکده هایی که دانشجویان محاسب تربیت می کنند ، مثل دانشکده های عمران ، دانشکده های عمران روستایی و تمام تخصص های مختلف ، به این تاریخ و گذشته اعتنا می کردند و می توانستند روی جوانب مختلف آن کار و تحقیق کنند. اگرچه باید گفت جذب بودجه برای کار در زمینه مرمت آثار باستانی چندان ساده نیست. شما اگر بخواهید یک پل مدرن بسازید یا یک شاهراه تاسیس کنید ، خیلی راحت تر بودجه جذب می کنید تا این که بخواهید یک جاده تاریخی دوره ساسانی را احیا کنید. با توجه به چالشهای مختلفی که در زمینه مرمت و بازسازی آثار باستانی وجود دارد ، جای خالی منشوری که بتواند حیطه و حدود مداخلات را در این آثار مشخص و قانونمند کند ، حس می شد. بر این اساس حدود 6 سال پیش شورای بناها و ساخت محوطه های تاریخی ایران با حضور کارشناسان باسابقه در این موضوع تشکیل شد و طرحی را با عنوان منشور مرمت ایران به سازمان میراث فرهنگی پیشنهاد کرد. در حال حاضر منشور مرمت ایران در حال تهیه است و روی آن کار کارشناسی می شود |
به اعتقاد دکتر مرادی ، چالش اصلی در مرمت آثار باستانی باید این باشد که در کنار خواناتر و آشکارتر کردن اثر ، اصالت آن خدشه دار نشود: اگر مداخله ما روی یک اثر باستانی باعث شود ماهیت فرهنگی بنا تغییر پیدا کرده و چهره تاریخی و اصیل آن را که بازگو کننده زمان و مکان تاریخی است از بین ببرد دیگر تعریف ما مرمت نیست ، بلکه واژه های دیگری مانند نوسازی و بازسازی کامل مطرح می شود. باید توجه کرد کاری که روی خشت شده به محیط برگشت پذیر است و آن را آلوده نمی کند. حداکثر این است که خشت را شخم می زنید و روی آن کشاورزی می کنید. خشت توانمندی هایی را در ارتباط و تعامل با محیط دارد که بسیاری از مصالح امروزی ندارند و همین موضوع سبب می شود تا به مرمت و بازخوانی تاریخ به گونه ای دیگر نگاه کنیم.
مرمت به معنای بازگرداندن شکل اصیل کالبدی به بنا و بازگرداندن پیام فرهنگی آن است. بنابراین کاربردی که امروز می خواهیم به قصد احیا به بنا بدهیم و نوع و نسبت مداخله ما روی تمامیت آن مشروط به حفظ این اصالت است.
هر گونه استفاده از دستاوردهای جدید علمی برای طولانی تر کردن عمر یک بنای باستانی مشروط به این است که اصالت و یکپارچگی آن بنا از بین نرود و زمان و پیام مکان تاریخی حفظ شود.
از طرف دیگر نوع مداخله در این بناها باید برگشت پذیر باشد ، به این معنی که به بهانه طولانی تر کردن عمر بنا از مصالحی استفاده نشود که قابل بازگشت نباشد ، زیرا پیشرفت علم امکانات جدیدتری را در اختیار ما قرار خواهد داد تا بتوانیم به نوعی در اثر مداخله کنیم که ماهیت و اصالت خود را حفظ کند. اصل برگشت پذیری اصلی است که در منشورهای مرمت جهانی روی آن تاکید می شود. هر گونه مداخله سنگین و غیر قابل بازگشت روی بنای تاریخی ارزش و هویت واقعی آن را برای همیشه از بین می برد ؛ اتفاقی که در بعضی اماکن تاریخی در حال مرمت رخ داده و حدود مداخله در آن رعایت نشده است.
در حال حاضر دیدگاهی که در مشرق زمین درباره واژه اصالت وجود دارد با تعریف آن در مجامع غربی متفاوت است. کشورهایی مانند چین و ژاپن چنان ارزشی برای بناهای تاریخی قائلند که معتقدند یک بنای باستانی را حتی اگر کاملا تخریب شده باشد ، می توان از نو ساخت. این کشورها با این دید کار مرمت و بازسازی آثار خود را انجام می دهند و به انتقادهای مجامع غربی اهمیت نمی دهند. به اعتقاد آنها پیامهایی که از طریق حجم و ماده توسط این آثار به محیط منتقل شده دارای چنان بار قدرتمندی است که بازسازی آنها را توجیه می کند. همین کار را ما می توانیم درباره آثار باستانی تخریب شده خود انجام دهیم.
دکتر مرادی می گوید: چرا ما نباید آینه خانه دوران صفوی در اصفهان را عینا بازسازی کنیم ؛ ممکن است این کار از دیدگاه غربی ها یک بازسازی جعلی باشد ، ولی از دیدگاه ما مضامین و ارزشهای نهفته در این آثار آنقدر قوی هست که ما اجازه دوباره سازی آنها را به خود بدهیم.
زوایای مختلف در بحث مرمت
بحث حفظ آثار باستانی در کشور ما کمابیش و با توجه به سن و تعداد آثار موجود جوان است. اولین بار ، سال 1309 اداره عتیقات و بعد سازمان حفاظت آثار باستانی و سرانجام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در کشور تاسیس شد. در این بین یک دوره انقطاع را بعد از انقلاب می بینیم که باعث شد کارشناسان باتجربه سازمان بازنشسته و نیروهای جوانی که تجربه چندانی در این مسیر نداشتند وارد عمل شوند و در نتیجه پیوند بین رده کارشناسی خبره و نیروهای تازه کار قطع شد.