در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جامجم، آذر ماه سال 95 بود که صدای جنجال شهلا و همسرش مثل خیلی وقتها در کوچهای در شهرری پیچید. همسایهها که به این سر و صدای هرروزه عادت کرده بودند، هیچ واکنشی نشان ندادند اما دقایقی بعد زمانی که صدای آژیر آمبولانس در کوچه پیچید، جمعیت در خانه شهلا جمع شد. چرا که همه چیز حاکی از آن بود که این دعوا با همیشه فرق دارد. همسر شهلا که بهدلیل سوختگی شدید با اسید، حال وخیمی داشت؛ دقایقی بعد از انتقال به بیمارستان جان خود از دست داد و حالا پای ماموران نیروی انتظامی برای کشف راز قتل به پرونده باز شد. شهلا در اولین بازجویی انگیزه خود را از اسیدپاشی به شوهرش را اینطور بیان کرد: «من و شوهرم همیشه با هم اختلاف داشتیم. او دست بزن داشت و به هر بهانهای مرا کتک میزد. این اواخر از من میخواست تنفروشی کنم و خودش بیکار بود. اینقدر مرا تحت فشار قرار داد که او را تهدید به اسیدپاشی کردم و بالاخره روی او اسید پاشیدم.»
با اعتراف صریح متهم، پرونده با صدور کیفرخواست از سوی دادسرای جنایی راهی دادگاه کیفری یک تهران شد. متهم در دادگاه بدوی در دفاع از خود گفت: «اتهام قتل را قبول ندارم. من نمیخواستم همسرم را بکشم.»
او در مورد روز حادثه رو به قاضی بابایی گفت: «شب قبل از حادثه باز هم با شوهرم دعوا کرده بودم و باز او از من تقاضای اعمال غیراخلاقی کرده بود. صبح که از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. یک بطری اسید در زیرزمین نگهداری میکرد که آن را برداشتم و بالای سرش آمدم. خوابیده بود، صدایش زدم. چشمهایش را باز کرد و من اسید را روی او پاشیدم. اما باور کنید همان لحظه پشیمان شدم و خودم او را به بیمارستان رساندم.»
دادگاه بعد از بررسی محتویات پرونده، با توجه به درخواست اولیایدم، متهم را به قصاص محکوم کرد. این پرونده بهخاطر نقص دیوان عالی کشور به دادگاه بازگشت. در رای دیوان عالی کشور اعلام شده بود، گزارش پزشکی قانونی درباره میزان سوختگی و علت فوت باید به طرفین پرونده ابلاغ میشد تا در صورت معترض بودن به آن بتوانند اعتراض خود را مطرح کنند.
روز گذشته بار دیگر اولیایدم پرونده همراه متهم برای رفع نقص پرونده در دادگاه حاضر شدند.
متهم در مواجهه با شاکیان پرونده با اظهار پشیمانی درخواست بخشش کرد. اما پدر و مادر مقتول بیان داشتند، خواسته آنها همچنان قصاص است و گذشت نخواهند کرد.
قاضی بابایی رو به فرزند 9 ساله متهم گفت: «حالا که پدرت را از دست دادهای، نمیخواهی از قصاص مادرت گذشت کنی تا لااقل یکی از والدین در کنارت باشند؟»
فرزند متهم گفت: «پدرم را خیلی دوست داشتم. هرگز روزی را که او را از دست دادم، فراموش نمیکنم. او جلوی چشم من میسوخت و فریاد میزد. برای همین مادری را که قاتل پدر خوبم بود، نمیبخشم. من مادر قاتل نمیخواهم. شاید سن من کم است اما به اندازه آدم بزرگها عقل دارم.»
در پایان گزارش پزشکی قانونی به اولیایدم یعنی پدر و مادر مقتول و فرزند او ابلاغ شد و در صورت اعتراض میتوانند ظرف دو هفته اقدام کنند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: