وحیده وقتی دید مادرشوهرش راز نگه دار نیست ، تصمیم گرفت به زندگی مشترکش با حسین پایان دهد. او که طی یک سال زندگی مشترک، به مادرشوهرش اعتماد کرده و با او درددل می‌کرد، وقتی متوجه خبرچینی‌های مادرشوهرش شد، نتوانست به زندگی با شوهرش ادامه دهد. او به همراه شوهرش هفته گذشته درخواست طلاق خود را در دادگاه خانواده تهران مطرح کردند.
کد خبر: ۱۲۱۲۵۱۹

وحیده وقتی مقابل قاضی قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش چنین گفت: یک سال پیش بود که با حسین آشنا شدم. باعث آشنایی ما، مادر حسین بود. او یکی از دوستان خاله‌ام بود و بعد از دیدن من، تصمیم گرفت مرا با پسرش آشنا کند. در ابتدا مخالفت کردم ولی از آنجا که مادر حسین را خیلی وقت بود می‌شناختم قبول کردم مدتی با پسرش در ارتباط باشم تا ببینیم می‌توانیم با هم ازدواج کنیم یا نه؛ بعد از چند ماه من و حسین از هم خوشمان آمد و تصمیم به ازدواج گرفتیم. از همان زمان رابطه دوستانه‌ای با مادرشوهرم داشتم. به خصوص وقتی زندگی مشترک من و حسین شروع شد، ارتباطم با مادرشوهرم بیشتر شد تا جایی که هر روز با هم تماس می‌گرفتیم و کلی صحبت می‌کردیم. او بیشتر وقت‌ها به خانه‌مان می‌آمد و در طول روز وقتی حسین سرکار بود، پیش من می‌ماند. او را مثل مادر خودم دوست داشتم و به او اعتماد کرده بودم تا جایی که حرف‌های دلم را به او می‌زدم و حتی صحبت‌هایی می‌کردم که درباره‌اش با مادر خودم حرف نمی‌زدم.
تا این‌که چند وقت پیش و بعد از یک سال زندگی مشترک، متوجه شدم مادرشوهرم قابل اعتماد نیست.
مدتی بود رفتار حسین با من تغییر کرده بود. شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و نسبت به من بی‌تفاوت شده بود و وقتی علتش را می‌پرسیدم حرفی نمی‌زد. آن‌قدر پیگیر شدم تا این‌که فهمیدم مادرشوهرم تمام حرف‌ها و درددل‌های مرا به پسرش می‌گوید. مشکلاتی که در زندگی داشتم و حرف‌هایی که از حسین در دلم می‌ماند را به او گفته بود. حرف‌هایی که دوست نداشتم به خود حسین بگویم تا مبادا دعوا شود، به‌عنوان درددل به مادرشوهرم می‌گفتم و اتفاقا او هم از من حمایت می‌کرد و دلداری ام می‌داد. ولی او همه حرف‌هایم را به پسرش می‌گفت. وقتی این موضوع را متوجه شدم به‌شدت شوکه شدم. من و حسین با هم دعوا کردیم و او گفت حالا که از زندگی‌مان راضی نیستم، بهتر است از هم جدا شویم. من هم قبول کردم چون دیگر نمی‌توانیم در کنار هم بمانیم. مادرشوهرم زندگی ما را به هم ریخت.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی کدام مادری حاضر می‌شود بدگویی‌های عروسش از پسرش را بشنود و حرفی نزند. در این مدت وحیده به جای این‌که مشکلاتش را با خودم مطرح کند، مرتب پشت سرم با مادرم حرف می‌زد و از ایرادهای من می‌گفت. مادرم هم موضوع را به من گفت. وقتی شنیدم، به‌شدت عصبانی شدم، چراکه همسرم اگر حرفی داشت باید به من می‌زد نه این‌که سفره‌دلش را پیش مادرم باز کند و از مسائل خصوصی زندگی‌مان با او حرف بزند. شاید من دوست نداشتم مادرم از مسائل ما خبر داشته باشد. برای همین تصمیم گرفتم از این زن جدا شوم.
در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

فاصله‌ها را از بین ببرید

منصوره نیکوگفتار، روان‌شناس در این رابطه می‌گوید: فاصله بین زن و شوهر، می‌تواند باعث ایجاد دخالت افراد دیگر در زندگی مشترک شود. اگر فاصله‌ای بین زن و مرد وجود نداشته باشد و رابطه آنها صمیمی‌و نزدیک باشد، هیچ فرد دیگری نمی‌تواند بین آنها قرار بگیرد و باعث ایجاد فاصله بیشتر شود. پس بهتر است زن و مرد فاصله‌های بین خود را از بین ببرند و سعی کنند رابطه صمیمی‌تری با هم داشته باشند تا اگر در این میان مشکل و مساله‌ای هم به‌وجود آمد به‌راحتی بتوانند با هم مطرح و حل کنند. بهترین راه حل مشکلات زناشویی این است که زن و مرد برای ایجاد صمیمیت بیشتر با هم تلاش کنند و در راستای این تصمیم ببینند آیا مهارت‌های لازم را برای انجام این کار دارند یا نه. اگر ندارند این مهارت‌ها را یاد بگیرند و ارتباط نزدیک تری با هم برقرار کنند. این زوج‌ها بهتر است به جای این‌که تلاش خود را صرف جنگ و دعوا کنند، همه توان خود را صرف یادگیری مهارت‌های زندگی کنند تا نتیجه بهتری به دست بیاورند و زندگی آرام‌تری داشته باشند. صحبت نکردن در مورد مشکلات و دوری از همسر می‌تواند تبعات و عواقب بدی در زندگی زناشویی ایجاد و زوج‌ها را رفته رفته از هم دور کند تا جایی‌که کارشان به جدایی بکشد.

سیما فراهانی
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها