به گزارش جام جم آنلاین ، شعبان نصیری از اعضا و بنیانگذاران سپاه پاسداران کرج بود که از سال ۱۳۵۹ در جنگ ایران و عراق شرکت داشت. او به عنوان مدافع حرم در خرداد ماه سال 1396 در حین عملیات مستشاری در موصل به شهادت رسید. در رابطه با ابعاد زندگی این شهید والا مقام نکات متعددی وجود دارد، نکاتی که به دلیل ساده بودن وی دیده نشده است. دبیر شورای عالی فرهنگی انقلاب و همچنین فرزندان این شهیدِ مدافع حرم در گفتوگو با جامجم آنلاین از ویژگیهای بارز و متعالی او صحبت میکنند.
سید سعیدرضا عاملی رنانی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از هم دورهایهای شهید شعبان نصیری است. در رابطه با ویژگیهای شخصیتی این شهید، عاملی میتواند ساعتها صحبت کند و خاطرات متعددی را بازگو کند. نکته برجسته صحبتهای دبیر شورای عالی انقلاب در رابطه با شهید نصیری، وارسته بودن این شهید از قید تعلقات دنیوی و ساده بودنش است. ماحصل گفت و گو با سید سعید رضا عاملی در رابطه با شهید نصیری را در ادامه میخوانید، گفتوگویی که فرزندانش هم در آن مشارکت دارند.
از نحوه آشنایی خود با شهید شعبان نصیری شروع می کنیم، چگونه با این شهید آشنا شدید؟
شهید شعبان نصیری شخصیت قدرتمندی داشتند. آشنایی من با ایشان به سال 1358 برمیگردد که به تازگی از آمریکا به ایران برگشته بودم. آن زمان فعالیتهایی فرهنگی برای ردههای سنی جوانان و نوجوانان انجام میدادم و در گاراژ منزل مادرم میزبان این دورهها بودیم، برای آنها اردو میگذاشتیم و برنامههای تفریحی مثل رفتن به کوه برپا میکردیم. فضای مثبتی ایجاد کرده بودیم که شهید نصیری هم در این فضا حضور داشت، او با همه به سرعت دوست میشد و تعامل خوبی با همه برقرار میکرد؛ حتی با کودکان هفت الی 10 ساله. آنها به شهید نصیری ، «داداش شعبان» میگفتند. در واقع کلمه داداش همیشه کنار اسمش بود، او نفوذ عمیقی روی کودکان و نوجوانان داشت.
بارزترین ویژگی رفتاری این شهید چه بود؟
یکی از بارزترین خصوصیات شهید نصیری این بود که اخلاص عمیقی داشت و این ویژگی باعث شد تا انسان بیپیرایهای به نظر بیاید. معمولا خطری وارد شخصیت برخی از افراد میشود که به جایگاهی قابل توجه رسیدهاند. آنها یا اهل تظاهر میشوند و یا «منیت» به شخصیت آنها نفوذ میکند. در واقع این طاغوت در وجود آنها رشد میکند و گرفتن مسئولیت باعث رشد بیشتر آن میشود. اما این موارد در رابطه با شهید نصیری صدق نمیکرد، او دوست داشت انسان معمولی و بیپیرایهای باشد.
برخی از سرداران سپاه پس از جنگ تحمیلی به عرصه سیاست و قدرت وارد می شوند، در این شرایط چه شد که سردار نصیری مبارزه در عراق و سوریه را انتخاب کردند؟
او از سیاست خسته شده بود و به دوستانش گفته بود که میخواهد به موصل برود.
برخی از انسانها برای رسیدن به قدرت هر کاری میکنند اما شهید نصیری شخصیت به دور از وابستگی و پیرایه داشتند و هرگز دنبال این مسائل نبودند. داستان شهید نصیری داستان یک حکایت قدیمی است، حکایتی که در آن درویش پیری به در خانه پادشاه میرود. دربان کاخ از ورود درویش جلوگیری کرد که با داد و فریاد درویش روبرو شد. عاقبت درویش را به درون کاخ میبرند. پادشاه که در حال ناهار خوردن بود او را بر سفره رنگینش دعوت کرد اما درویش دعوت پادشاه را برای صرف ناهار رد کرد و گفت :«می خواهم راحت بروم». او سپس از نان خشکی که خود به همراه داشت تغذیه کرد. سپس گیوههایش را زیر سر گذاشت و برای همیشه خوابید. پادشاه با دیدن مرگ درویش آنچنان منقلب شد که صوفی شد و تا پایان عمر صوفی و عارف باقی ماند.
در واقع میخواهید بگویید او هیچ تعلق خاطری به این دنیا نداشت؟
بله،شهید نصیری به این دنیا وابستگی نداشت. او محبت زیادی به دیگران روا میداشت و همیشه مهربان بود. او هیچگونه وابستگی دنیوی نداشت که این وابستگی بخواهد مانع رفتن او شود. چنین ویژگی هایی باعث میشد که با همه دوست باشد.
از اردوهای فرهنگی و جهادی برای کودکان و نوجوانان بگویید و نقش شهید نصیری را در این اردوها بیشتر توضیح بدهید.
اردوهای فرهنگی که ما تشکیل میدادیم ترکیبی از جوانان و نوجوانان مناطق مختلف مثل مهرشهر، دهقانویلا، میانجاده، اسلامآباد و ... بود. در جریان این اردوها گاهی اوقات به صورت عمدی به بچهها فشار میآوردیم تا جایی که یکی از همین بچه ها رگ دست خود را به شهید نصیری نشان داد و گفت که از گرسنگی بیرون زده است. برخی از این بچهها از خانوادههای متمول بودند و در این اردوهای سخت و پرفشار شرکت کرده بودند. شهید بزرگوار با همه این کودکان و نوجوانان ارتباطی صمیمی داشتند. حتی مواردی داشتیم که افرادی برای حضور در این اردو از خانه فرار کرده بودند که همه اینها به دلیل روحیه صمیمی و صفایی بود که در این اردوها وجود داشت و در صحنه بروز می کرد.
وابستگی سیاسی و جناحی یکی از مولفه های چسبندگی به قدرت در کشور شده، خط مشی سیاسی شهید نصیری بیشتر به کدام حزب و گروه تمایل داشت؟
شهید شعبان نصیری فقط یک رنگ داشت، آن هم رنگ ولایت و رهبری بود. او از رنگ سیاسی عاری بود و هرگز به جناح و احزاب سیاسی متصل نمیشد و در همان مسیر رهبری حرکت میکرد. نگاه شعبان به رهبر بود، او منتظر بود ببیند که رهبر چه ارادهای دارد. برخی نیز پیرو رهبری هستند ولی تحلیل میکنند اما شهید نصیری هرگز اهل تحلیل نبودند. نه اینکه ایشان اهل تفکر نباشند ، اتفاقا ایشان خیلی هم اهل تفکر بود و ذهنیتی مبنی بر تحلیل داشت و بسیار قوی بود اما در رابطه با رهبر تفسیری نداشتند. ایشان مسیری را رفت که سلمان فارسی برای پیامبر صلی الله علیه وآله رفتند. آنچه که سلمان میدانست، اگر ابوذر میدانست کافر میشد. سلمان خیلی عمیق نسبت به مسائل مختلف آگاهی داشت. شهید نصیری نیز نسبت به مسائل مختلف آگاهی داشت اما در تبعیت مثل عبد و مولا بود و مسیر خود را اینگونه ادامه میداد.
شما به این نکته اشاره کردید که شهید نصیری هیچ علقه سیاسی نداشتند، برخوردشان با افرادی که از مسیر انقلاب منحرف شده اند چگونه بود؟
ما در این دنیا زود صفبندی میکنیم. میگوییم یا اینور یا آنور. شاید نیرویی وجود داشته باشد که از مسیر انقلاب برگشته است. او اگر اشتباه و یا خطای سیاسی کرده شهید نصیری همه توانش را میگذاشت تا او به مسیر برگردد. سردار نصیری آنچنان جایگاه والایی داشت که فرماندهای واقعی در عراق بود و در خودِ عراق نیروی مقاومتی به وجود آورده بود، پیروزیها در عراق مدیون جریانهای انقلابی ایران بود. اگر امروز عراق تبدیل به عراق شده و همسایه استراتژیک ایران محسوب میشود به دلیل زحمات خاموش امثال شهید نصیری بود، چهره ای که سردار سلیمانی درباره ایشان گفتند که شهید نصیری یک چهره نادیده گرفته شده است ، چهرهای که دیده نشد.
این دیدگاه به مرور زمان به ضرر ایشان نبود؟
خیر، انگار خدا دوست نداشت سردار دیده شود تا مسیرش بهتر پیش برود. شهید نصیری درجه نداشتند و نگرفتند اما از لحاظ ظاهری و پاک طینتی درجه را گرفتند.
گاهی اوقات برای انجام دادن کاری نیاز به بودجه و امکانات است، اما شهید نصیری اینگونه نبودند که بگویند چون امکانات نیست من هم کاری انجام نمیدهم. او با امکانات کم هم کار میکرد و با لباس شخصی به میدان جنگ میرفت. ایشان با وجود خدمات زیادی که ارائه دادند به دنبال ایجاد موسسه یا سازمان نبودند . هر مسئولی که به قدرت میرسد اول برای خودش موسسهای ایجاد میکند اما شهید این چنین نبودند و با صفای وجود پیش میرفتند.
به طور کلی دیدگاه ایشان و فلسفهشان نسبت به مسئله جنگ و دشمن چگونه بود؟
ایشان یک خصوصیت بارز دیگر اخلاقی داشت که اگر همه این خصوصیت را داشتند مسیر انقلاب تغییر می کرد. این خصوصیت همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از آن تعبیر به عنوان تمدن نوین اسلامی می کند. شهید نصیری قدرت تربیت دشمن را داشت و می توانست او را تبدیل به یک دوست کند و این خصوصیت کمی نیست. شهید نصیری در لشکر بدر، رییس ستاد بودند و با عراقیها صحبت میکردند. عراقیها هنوز با شیفتگی از این شهید صحبت می کنند. این عراقیها ، توابینی بودند که به لشکر بدر آمده بودند تا برای ما بجنگند. رساندن این توابین به نقطه استقرار کار راحتی نبود به خصوص اینکه برخی از آنها هنوز در جبهه صدام بودند. اما شهید نصیری با رفتار و منش پاک خود بر روی تغییر رفتار این افراد تاثیرگذار بودند. باری آخری که ایشان را دیدم گفتند که جبهههای عراق را به خوبی می شناسند. در فلوجه هم اتفاقاتی افتاد و شهید نصیری برای اینکه حجت تمام شود به دشمن مهلت داده بودند. حتی این فرصت را در اختیار دشمن میگذاشتند که مسیر را تغییر بدهند. زمانی این فرصت در اختیار است که جبهه دشمن «قطار» شود، زمانی هم هست که به دشمن فرصت داده میشود. شهید نصیری اعتقاد داشتند از آخرین فرصتها برای تغییر میتوان استفاده کرد. این نوع نگرش که «من تغییر میکنم» از خصلتهای پاک ایشان بود و نشان میداد که ایشان چه دیدگاهی گسترده ای نسبت به دنیا دارد. این خصوصیات باعث میشد که یک پای ایشان در سوریه باشد و یک پایش در عراق. یک روز هم برای خدمت به اسلام به آفریقا می رفت. ادای خدمت او به اسلام و انقلاب بالاتر از ایران بود. برای انقلاب اسلامی ارزش بسیار زیادی قائل بودند.
حالا چه تصویری از این شهید میتوانیم ترسیم کنیم؟
ما باید برای این شهید دو نماد طراحی کنیم، او نماد شهید امتحان پس داده بود. او مسیر شهادت را بارها طی کرد. او یک نماد دیگر هم دارد، نماد شهید اطلاعات سخت. او 40 سال در مسیر مبارزه و تلاش قرار داشت و در این راه از خود بسیار پایداری و استقامت نشان داد. او شهیدی است که نماد بلندنظری هم مسحوب میشود. این بلند نظری باعث شد در موقعیت جغرافیایی خودمان محدود نشد و حالا یک شهید بینالمللی است.شهید نصیری، شهید صبر و بردباری هم بودند. بسیاری در مسیر خود مشکل پیدا می کنند و آثار این مشکلات در چهرهشان به وضوح دیده میشود. اما برخی دیگر مثل شهید نصیری حتی اگر با تلمباری از مشکلات روبرو بودند هرگز آن را در ظاهر نشان نمیدادند. ایشان بلای فوت فرزند را داشت اما در برابر آن صبر و استقامت نشان دادند. فرصت عمل صالح برای شهید شعبان نصیری بسیار زیاد بود. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ایشان توفیق انجام دادن عمل صالح را در موقعیتهای گوناگونی داشتند. ایشان مرتب درگیر عمل خیر بودند.
مسئولیتهای سنگین ایشان را خسته نمیکرد؟
خیر،شهید نصیری هرگز در این سال ها بدون مسئولیت بزرگی نبود اما هر وقت ایشان را میدیدیم طوری رفتار میکرد که انگار کار بزرگی انجام نم دهد. فقط وقتی متوجه میشدید موضوع چه هست که سر گفت و گو را با ایشان باز میکردید.
افرادی که شهید نصیری را می شناختند همواره نسبت به توجه ویژه ایشان به کودکان و نوجوانان تاکید داشتند.این نگرش برخاسته از چیست؟
این افکار و نگرش در آقا شعبان بسیار پررنگ بود. کودکان و نوجوانان تاثیرپذیر هستند. در اردوهای جهادی و فرهنگی برای این رده های سنی 10 الی 12 روز از خانوادههایشان جدایشان میکردیم و در قالبهای مختلف این اردوها قرار میدادیم. ما روی این بچهها باید کار کنیم تا در آینده نتیجه بگیریم. این اردوها بسیار برنامهریزی شده بود. برای ساعت به ساعت آنها برنامه داشتیم و انواع آموزشهای فرهنگی را در نظر گرفته بودیم. همین کودکان بعدها به سیل مقاومت و تاثیرگذاری تبدیل شدند که در این میان شهید نصیری تاثیر بسیار زیادی بر روی تربیت آنها داشتند. سردار نصیری معلم خوبی برای آنها بودند معلمی که برای خنده این بچهها صدای کلاغ و خروس از خود در می آورد. او قدرت خنداندن بالایی داشت.
در پایان اگر بخواهید به عنوان یک دوست ایشان را توصیف کنید، چه می گویید؟
باید بگویم شهید نصیری از کار کردن خسته نمیشد، خستگی او برای کار کردن نبود. ایشان از مجاهدت و مبارزه خسته نمیشد. چیزی که او را خسته میکرد دیدن شهید شدن دیگران، دیدن مادران شهید، دیدن از خودگذشتگی دیگران بود. ما شهید کم ندیدیم، شهیدانی همانند کلهر که حتی فرزند خود در زمان تولد ندیدند. آقا شعبان دغدغه زیاد داشت، دغدغه سیرالئون، کشوری که زیر خط فقر است و مرگ و میر زیاد دارد. او شهادت را دوست داشت و در نهایت به این آرزویش رسید.
ایشان بسیار دوست خوبی بودند، هم دوست و هم پشتوانه. برخی فقط هنگام گرفتاری سراغ دوستان خود میروند اما برخی اینطور نیستند. کلام شهید ما را آرام میکرد. افرادی را میشناختم که مشکل پیدا میکردند و با شهید نصیری تماس میگرفتند تا آرامش بگیرند. وقتی با ایشان صحبت میکردید این احساس به وجود میآمد که هیچ مشکلی در دنیا وجود ندارد. سردار نصیری برای همه یک رفیق صمیمی بود. در اردوهایی که داشتیم با وجود کمبود امکانات این شهید فضایی صمیمی به وجود میآوردند و رکن اساسی آن اردوها بودند. آنچنان با دیگران از خود صمیمت نشان میدادند که من به حال ایشان غبطه میخوردم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد