آنچه می‌خواهید درباره میخائیل شولوخف، خالق رمان «دن آرام» بدانید، اما جرأت پرسیدنش از تاریخ ادبیات عبوس روس را ندارید!

آیا نوبل ادبیات را به یک دزد دادند؟

نمی‌دانم شما هم مثل من از آن دسته از مخاطبان ادبیات داستانی هستید که امر مخیل را به رئالیسم اجتماعی اولویت می‌دهند یا نه؟ اگر مثل من هستید، احتمالا شما هم کمتر در طول سابقه داستان‌خوانی‌تان توانسته‌اید با نویسنده‌هایی چون میخاییل شولوخف کنار بیایید؛ نویسنده‌هایی که اساس اثرشان مبتنی است بر واقع‌گرایی اجتماعی. اما این دسته‌بندی‌ها مدت‌هاست ملاک ارزیابی اثر ادبی نیستند. یعنی اگر یک رمان بزرگ را فقط به این خاطر که ذیل عنوان رئالیسم سوسیالیستی یا واقع‌گرایی اجتماعی قرار می‌گیرد از دایره مطالعاتتان کنار بگذارید، ول معطلید! بگذارید راحت به شما بگویم که اگر چیزهایی را که می‌خوانید بر این مبنا انتخاب می‌کنید، بسیاری از شاهکارهای بزرگ قرن بیستم را از دست داده‌اید؛ آثاری که با وجود در نظر داشتن ایدئولوژی‌های حاکم بر اذهان نویسندگانشان تولید شده‌اند اما آنقدر ملاحظات ادبی را هم هنرمندانه مدنظر قرار داده‌اند که همچنان با لذت خوانده می‌شوند. یکی از این آثار بزرگ، رمان «دن آرام» میخاییل شولوخف است؛ داستان‌نویسی که 114سال پیش در یکی از همین روزهای ماه می‌کنار رود دن در روسیه به دنیا آمد و 87 سال پس از آن و در حالی که خالق دو سه اثر مهم بود و جایزه نوبل ادبیات را هم روی طاقچه خانه‌اش داشت، درگذشت. آثار او را، هر چند اگر فقط یکی از آنها بسیار مورد توجه قرار گرفته باشد، «صخره‌های ادبیات جهانی» نامیده‌اند. اینجا در یک گزارش اینفوگرافیک کوتاه، نکاتی درباره او مطرح کرده‌ایم. از جمله یکی از مهم‌ترین شائبه‌ها در کارنامه ادبی او را از نظر گذرانده‌ایم.
کد خبر: ۱۲۰۸۶۹۴

باز هم به هموطن‌هایش!
آثار شولوخف، خلاف دیگر نویسنده‌های بزرگ روس، چندان مورد توجه اهالی سینما قرار نگرفته اما چند فیلمنامه براساس آثارش نوشته شده‌است. مهم‌ترین آثاری که بر اساس رمان «دن آرام» ساخته شده، فیلمی است به همین نام از کارگردانی روسی به نام سرگئی گراسیموف در سال ۱۹۵۷ و فیلمی دیگر به همین نام به کارگردانی سرگئی بوندارچک در سال 2006. باز هم به هموطن‌هایش!

خبرنگار جنگ، مثل همینگوی
در جنگ دوم جهانی شولوخف به عنوان خبرنگار در جنگ شرکت داشت تا او هم یکی دیگر از رمان‌نویس‌های مهمی باشد که روزگاری خبرنگاری جنگ را تجربه کرده‌اند، مثل ارنست همینگوی و دیگران.

تو چیزی از تولستوی کم نداری رفیق
«دن آرام» به لحاظ اعتبار ادبی با رمان «جنگ و صلح» لئو تولستوی مقایسه می‌شود. چرا؟ چون روس‌ها معتقدند دن آرام از نظر توصیف عمیق زندگی و کثرت قهرمانان داستان و از نظر وصف طبقات مختلف جامعه و سرنوشت افرادی که به وقایع انقلاب و جنگ‌های داخلی جلب شده‌اند تا اندازه‌ای همانند جنگ و صلح لئو تولستوی است. گفتم روس‌ها معتقدند منظورم ماکسیم گورکی بود. او گفته بود دن آرام را فقط می‌شود گذاشت کنار شاهکار تولستوی.
این، بلایی است که سر آن دسته از نویسنده‌ها نازل می‌شود که یک اثرشان آنقدر گل می‌کند که دیگر آثارشان به چشم نمی‌آید. کدام بلا؟ این‌که نکند این یکی را خودش ننوشته و از جایی بلند کرده؟ اگر این طور نیست چرا بقیه کتاب‌هایش، دن آرام نشدند؟ به شولوخف گفتند ایده و نوشته‌های اولیه مربوط به این کتاب را از نویسنده‌ای به نام فئودور کریوکف دزدیده‌ای. میخاییل هم بالفور یک گروه از محققان نروژی را مامور کرد تا با تحلیل نوشته‌های دیگرش و مقایسه‌شان با دن آرام بررسی کنند که آیا این اثر دزدی است یا نوشته خودش. این گروه نروژی پس از سه سال تحقیق به این نتیجه رسید که کتاب را خود شولوخف نوشته است. اما این ادعا که او کار فئودور کریوکف که در سال ۱۹۲۰ درگذشته، بلند کرده هیچ گاه رنگ نباخت.

شولوخف به فارسی
تقریبا هر آنچه میخائیل شولوخف منتشر کرده به فارسی ترجمه شده است؛ «سرنوشت یک انسان»، «کره اسب»، «زمین نوآباد»، « آنها برای میهن پیکار می‌کردند» و «دن آرام». این آخری هم که می‌دانید با سه ترجمه فارسی منتشر شده است. اول‌بار م.ا.به‌آذین، پس از او منوچهر بیگدلی خمسه و سرآخر احمد شاملو آن را به فارسی ترجمه کرده‌اند.
هیچ یک از مترجمان شولوخف در ایران، متن را از زبان روسی برنگردانده‌اند. با این‌که ترجمه شاملو پرطرفدارتر است، اما کمتر کسی توافق دارد بر سر این‌که ترجمه او از دو ترجمه دیگر بهتر از آب درآمده باشد.
علاوه بر این، در حالی که نام احمد شاملو به‌تنهایی روی جلد یکی از سه ترجمه موجود از «دن آرام» قید شده، او به‌تنهایی کتاب را ترجمه نکرده است. چون شاملو از متن فرانسوی اثر را ترجمه کرده بود، این ایرج کابلی، وزن‌شناس و مترجم ایرانی بود که متن فارسی را با متن روسی مقابله و تصحیح کرد.
جالب این‌که هر سه مترجم «دن آرام» چون از متن اصلی دست به ترجمه نزده‌اند دچار اشتباهی مهلک در کارشان شده‌اند؛ آنها واژه کازاک را به اشتباه قزاق ترجمه کرده‌اند در حالی که ظاهرا احمد شاملو و ایرج کابلی می‌دانسته‌اند این دو واژه با هم فرق دارند. در ترجمه شاملو (صفحه ۴۰۷ دفتر اول ـ پانوشت ۱) توضیح داده شده واژه قزاق و کازاک که در فارسی خلط شده به یک معنی نیست و بعد هم به تاریخچه کازاک‌ها می‌پردازد و مرزشان را با قزاق‌های دن و اورال مشخص می‌کند.

نویسنده ابوالمشاغل
جنگ داخلی که شروع شد، شولوخف در حالی که 13 ساله و عضو ارتش سرخ کارگران و کشاورزان هم بود، تحصیل را رها کرد. از سال ۱۹۱۸ او مشغول کار شد و جالب است بدانید در مدت پنج سال او بارها پیشه خود را تغییر داد.

تمام‌روسی اما جهانی

24 می‌1905

تولد در روستای کروجلنین در نزدیکی وشنسکایا

1918

پیوستن به ارتش سرخ کارگران و کشاورزان روسیه

1928

انتشار اولین جلد از چهار جلد رمان «دن آرام»

1940

انتشار چهارمین و آخرین جلد رمان «دن آرام»

1965

دریافت جایزه نوبل ادبیات

21فوریه 1984

مرگ در وشنسکایا

صابر محمدی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها