یادداشتی از حامد عسکری شاعر و نویسنده

سفرنامه دمعشق...

صبح روز پنجم است، می‌رویم توی شهر بچرخیم. سیدهاشم خودش امروز گرفتار است، غصان را فرستاده است، راننده است شکسته بسته هم فارسی صحبت می‌کند، می‌نشینیم توی ماشین، توی شهر تابی می‌خوریم، طبق معمول بچه‌ها دارند مثلا عربی حرف می‌زنند، از یک الف و لام اضافه کردن به همه چیز بگیرید تا اهدنا الصراط المستقیم گفتن برای راه صاف رفتن، پیاده می‌شویم در خیابانی که گردنم بشکند اسمش را نپرسیدم، زندگی جریان دارد، میوه‌فروش‌ها، سبزی‌فروش‌ها... کیف و‌کفش و تونیک و شلوار و بقالی ... همه را چشم می‌چرانم و نخودی می‌خندم، توی سرم صدای عود پخش می‌شود، یک خواننده مرد با صدایی بم شعرهایی از نزار می‌خواند، ساختمان‌های شهر همه بتن مسلح است، زیرساخت داشته‌اند، شب‌ها کافه‌های پر رونقی دارند، چای و قهوه و قلیان‌های میوه‌ای معطر مهم‌ترین آیتم‌هایی هستند که در منو کافه‌ها انگشت رویشان گذاشته می‌شود.
کد خبر: ۱۲۰۷۴۵۹

به غصان میگویم چرا ساختمان‌هایتان پارکینگ ندارد، همین‌جایی هم که اسکان داریم یک واحد از یک ساختمان چهار طبقه است که همه ماشین‌هایشان را توی کوچه پارک می‌کنند، مثل غصان توضیح بدهم نمی‌فهمید، فارسی‌اش می‌شود: سیاست حزب بعث است، این را هم بگویم که حزب بعث سوریه را با حزب عراق قاطی نکنید، خانه‌ها پارکینگ هم ندارند، چیزی پنهان نباید وجود داشته باشد، سوری‌ها به داخل خانه‌شان بیشتر فکر می‌کنند تا نمای بیرونش، ممکن است یک واحد آپارتمانی را از بیرون ببینید و بگویید چه جوری زندگی می‌کنند اینجا ولی داخل که می‌روی اعلاترین سرامیک‌ها و کابینت‌های تمام‌چوب و شیرآلات ایتالیایی و لوسترهای چک و مبلمان گردوی صدف‌کاری شده، فکت را به مور مور بیاندازد. سوری‌ها یک دمنوش هم دارند که اسمش مته است، بله مته، می‌گویند دوای کلیه است و نشاط‌آور، می‌پرسم حلال؟ می‌گوید نعم حلال! آداب خوردن خاصی هم دارد، یک قاشقک بانمک دارد، یک قاشق چایخوری را در نظر بگیرید که دسته‌اش لوله است. بعد کفچه قاشق دو لایه است و سوراخ‌های ریزی دارد. مته را میریزی توی لیوان و یک آب را از رویش رد میکنی و بعد آب‌جوش و بعد با همان قاشقک از کف لیوان شروع می‌کنی به مکیدن نی و سوراخ‌های قاشقک باعث می‌شود تفاله وارد دهان مبارکتان نشود، الان هم یک مته تیار کرده‌ام یادداشت امروزم که تمام شد بنوشم، می‌ترسم یخ کند از دهان بیافتد، مته به خشخاش نگذارید، باز هم می‌نویسم برایتان.
ادامه دارد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها