سناریوی خانوادگی برای قتل تاجر آهن چطور فاش شد؟

قتل شوهر با ادعای خیانت

پنجشنبه‌ها در صفحه حوادث جام‌جم، ماجرای یک جنایت را در ابعاد مختلف بررسی می‌کنیم تا ناگفته‌های قتل فاش شود. این هفته سراغ زن میانسالی رفتیم که نقشه قتل شوهرش را طراحی کرد و با کمک شوهرخواهرش آن را در خانه‌اش در محله یوسف‌آباد به اجرا گذاشت. راز این جنایت پس از شش سال با پیگیری پلیس آگاهی فاش شد.همسر و باجناق مقتول که این سناریوی مرگبار را اجرا کرده بودند در گفت و گو با جام جم مدعی شدند خیانت های تاجر آهن باعث شده تا نقشه قتل او را اجرا کنند. بازپرس جنایی تهران و معاون پلیس آ"اهی هم پشت پرده این قتل خانوادگی را تشریح کردند.
کد خبر: ۱۲۰۲۷۵۴

توطئه خانوادگی برای قتل

سرهنگ علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در تشریح این پرونده به جام‌جم گفت: رسیدگی به این پرونده 21 اردیبهشت 91 زمانی در برابر ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گشوده شد که آنها در جریان قتل مرد میانسالی در خانه‌اش در محله یوسف‌آباد قرار گرفتند. آنها با حضور در خانه و بررسی اولیه متوجه شدند او با شلیک گلوله کشته شده است. تحقیق از همسر مقتول و فرزندانش نشان دادکه او با فردی درگیری و دشمنی نداشته است. آن روز آنها در خانه یکی از اقوامشان مهمان بودند و بعد از بازگشت به خانه پی بردند که مرد خانواده به قتل رسیده است. از آن زمان پلیس در جست‌وجوی قاتل یا قاتلان بود. سرانجام با گذشت شش سال از این جنایت، ماموران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد همسر مقتول با شوهرش اختلاف داشته و همین می‌تواند انگیزه‌ای باشد که شوهرش از زندگی حذف شود.
بنابراین او بازداشت شد و اعتراف کرد که طراح قتل او بوده و جنایت را شوهرخواهرش مرتکب شده و همسر او نیز راز قتل را می‌دانسته و همگی در این سال‌ها برای فاش نشدن رازقتل سکوت کرده‌اند. زمانی که با دستور قضایی باجناق و همسرش بازداشت شدند، سکوت خود را شکستند. باجناق مقتول که عامل جنایت بود، مدعی شد که خواهرزنش از بدرفتاری و خیانت‌های شوهرش با او حرف زده و به دنبال اجیر کردن فردی برای قتل بوده، اما وی تصمیم گرفته خودش دست به جنایت بزند تا راز قتل فاش نشود .

ادعاهایی که تأیید نشد

محمد شعبانی، بازپرس دادسرای جنایی تهران در تحلیل این پرونده به جام‌جم گفت: در این پرونده زنی با همدستی شوهرخواهرش نقشه قتل شوهرش را به اجرا گذاشت. متهم زن بیش از 20 سال از همسرش کوچک‌تر بود و طبق گفته خودش به اجبار خانواده با وی ازدواج کرده بود. او اختلاف‌های زیادی با شوهرش داشت و برای این‌که نمی‌توانست به تنهایی شوهرش را به قتل برساند با همدستی شوهر‌خواهرش ماجرای این جنایت را کلید زد. او ابتدا به شوهرش داروی بیهوشی می‌دهد و در ادامه شوهرخواهر متهم، با شلیک گلوله باجناقش را به قتل می‌رساند.
وی افزود: همسر مقتول مدعی بود که شوهرش به خاطر مشکلات اخلاقی و بدرفتاری‌هایی که با وی داشته زمینه جنایت را برای او فراهم کرده، اما در تحقیقات ماموران دلیلی که نشان‌دهنده صحت این ادعا باشد به دست نیامد. شواهد موجود در پرونده نشان می‌دهد انگیزه اصلی این جنایت، تصاحب اموال مقتول بوده است.
بازپرس جنایی ادامه داد: این جنایت با گذشت بیش از شش سال فاش شد. متهمان پرونده حتی زمانی که بازداشت شدند باورشان نمی‌شد که ماجرای جنایت لو رفته است.
شعبانی تصریح کرد: خانواده‌ها نباید فرزندان را مجبور به ازدواج کنند و ازدواج‌های اجباری پایانی تلخ خواهد داشت. همچنین به اختلاف سنی نیز باید توجه کرد و اختلاف سنی زیاد یکی از زمینه‌های بروز اختلاف بین زوجین است. شرایط خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، اعتقادی و... می‌توانند از دیگر دلایل زمینه ساز بزهکاری اجتماعی از جمله جنایت باشد .
وی افزود: زن و شوهر هر گاه اختلاف و درگیری دارند از خانواده‌هایشان برای حل مشکلات کمک بگیرند یا نزد مشاوران خانواده مراجعه کنند. زوجین باید توقعات در زندگی را نسبت به هم کمتر کنند و ایثار و گذشت را سر لوحه زندگی خودشان قرار دهند تا کمتر شاهد چنین جرایمی باشیم. همچنین زوجین سعی کنند در‌باره مسائل و مشکلات خود با هم حرف بزنند تا راحت‌تر مشکلات و سوء‌تفاهم‌هایی که برایشان رخ داده، برطرف کنند.

دستور نبش قبر مقتول
دو خواهر مقتول چند روز پیش با حضور نزد بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران گفتند که دختر و پسر جوان که قاتل و همدستش را بخشیدند فرزندان برادرشان نیستندو خواستار نبش قبربرادر خود و انجام آزمایش دی ان ای شدند . یکی از خواهران مقتول به بازپرس جنایی گفت :برادرم سالها تحت درمان بود و پزشکان به او گفته بودندکه هیچ وقت نمی تواند طعم پدرشدن را بچشد . اوحتی مدارک پزشکی داشت. زمانی که فرزندان او به دنیا آمدند ما به ماجرا مشکوک شدیم . برادرم در این باره به درستی حرف نمی زد و همسرش نیزمی گفت که همزمان با درمان پزشکی بچه ها به دنیا آمدند. حالا با قتل برادرمان بیشتر به ماجرا مشکوک هستیم . می خواهیم که نبش قبر و آزمایش دی ان ای ازآن دو فرزند وجسد برادرمان انجام گیرد.خواهر دیگرنیز گفته های او را تائید کرد وبرای صحت گفته هایشان مدارک پزشکی مربوط به مقتول را به دادسرا ارائه دادند. همزمان با درخواست این دو خواهر و استفتاء از آیت ا... مکارم شیرازی مبنی براینکه نبش قبر مرد فوت شده می تواند انجام گیرد ،با هماهنگی قضایی دستور نبش قبر مقتول برای آزمایش دی ان ای صادر شد.

به خاطر بچه‌هایم طلاق نگرفتم

سعی می کند همسرش را به خیانت متهم کند تا برای ارتکاب قتل توجیهی داشته باشد. آرام و خونسرد است و تصور نمی کرد بعد سال ها راز این جنایت فاش شود.
از آشنایی با مقتول بگو.
مقتول به خاطر این‌که همسرش صاحب فرزند نمی‌شد، از او جدا شد و 23 سال قبل به خواستگاری من آمد. آن زمان 17 ساله بودم و او نزدیک به 20 سال از من بزرگ‌تر بود. با اصرار خانواده ام با او ازدواج کردم که ثمره آن دختری 22 ساله و پسری 20 ساله بود.
درگیری‌تان به خاطر همین اختلاف سن بود؟
نه. دو روز از زندگی مشترکمان گذشته بود که متوجه شدم او زن غریبه‌ای را به خانه آورده است‌. با او دعوایم شد که کتکم زد. همان روز خواستم از خانه ویلایی شوهرم بروم که خانواده‌ام با اطلاع از ماجرا خواستند از خطای شوهرم بگذرم و به زندگی‌ام ادامه دهم.
چرا جدا نشدی؟
اگر جدا می‌شدم خانواده‌ام حاضر به پذیرش من و فرزندانم نبودند، حمایتم نمی‌کردند. از سویی سواد آنچنانی نداشتم و پولی هم نداشتم که بتوانم شکم خودم و دو بچه‌ام را سیر کنم. مجبور شدم بسازم و دم نزنم. به خاطر بچه‌هایم در آن زندگی پر از سیاهی و بدبختی ماندم. هر بارکه به رفتار شوهرم اعتراض می‌کردم جز کتک خوردن و زندانی شدن در خانه چیزی نصیبم نمی‌شد. حتی ماجرای بدرفتاری‌هایش را به خانواده‌اش گفتم که توجهی نکردند، از او حمایت می‌کردند و مرا مقصر این رفتارها می‌دانستند.
چه شد به فکر قتل افتادی؟
اول فقط می‌خواستم تنبیه‌اش کنم تا شاید کمی اخلاق و رفتارش تغییر کند، اما زمانی که من و بچه‌هایم را چند بار به مرگ تهدید کرد، دیگر تحمل این رفتارها را نداشتم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.
فکر نمی‌کنی با این اتهامات قصد داری کارت را موجه نشان دهی؟
نه. دروغ نمی‌گویم.
اما این ادعاها ثابت نشده.
فرزندانم کاملا خبر دارند.
چطور پای خواهرت به ماجرا باز شد‌؟
موضوع را ابتدا با خواهرم در میان گذاشتم و بعد او با شوهرش که در معدن کار می‌کرد، صحبت کرد. آنها از اخلاق و رفتار نامناسب شوهرم با‌خبر بودند، اما خواهرم نمی‌دانست که قصد قتل شوهرم را دارم و گمان می‌کرد می‌خواهم برای تنبیه او فردی را اجیر کنیم. چند بار با شوهر خواهرم حرف زدم که او از من خواست بچه‌ها را به بیرون از خانه ببرم.
اما تو در قتل همدستی کردی.
روز جنایت من ابتدا چهارعدد قرص خواب‌آور از داروخانه نزدیک خانه مان خریدم و با حل کردن آن در آبمیوه به شوهرم دادم. طبق نقشه قرار شد من و بچه‌ها به مهمانی برویم. در ورودی خانه را نیمه‌باز گذاشتم تا شوهرخواهرم وارد شود و او با شلیک گلوله شوهرم را کشت.
بعد از جنایت با قاتل شوهرت حرف زدی؟
بله باهم حرف زدیم. فکر نمی‌کردم خودش نقشه را اجرایی کند. با هم توافق کردیم که این راز میان ما پنهان بماند.
خواب مقتول را در این شش سال دیدی؟
بله. چند بار دیدم و مدام از من می‌خواست که او را ببخشم و ماجرا را به فرزندانم بگویم .
در این شش سال دچار عذاب وجدان نشدی؟
این دوران خیلی سخت بود. مدام عذاب وجدان داشتم. چندبار من و دامادمان خواستیم برویم کلانتری و خودمان را معرفی کنیم که به خاطر بچه‌هایم نتوانستیم قدمی سمت کلانتری برداریم، اما سرانجام ماجرا لو رفت و بازداشت شدیم.
واکنش فرزندانت چه بود؟
وقتی من و شوهر‌خواهرم بازداشت شدیم، اصلا باورشان نمی‌شد که ما در مرگ پدرشان نقش داشتیم. خیلی ناراحت بودند،‌ اما زمانی که با آنها حرف زدیم و متوجه شدند که پدرشان مرا در چه شرایط بدی قرارداده بود و بعد از سال‌ها حقایق زندگی برای آن دو آشکار شد، هردوی ما را بخشیدند و با حضور در دادسرای جنایی تهران به من و دامادمان در این پرونده رضایت دادند.

پشیمان نیستم!

در چهره‌اش پشیمانی نبود و وقتی از مقتول صحبت می‌کرد، نفرت در لحنش مشخص بود. عصبی است و به‌سختی حرف می‌زند و دوست دارد زودتر سوال‌ها تمام شود.
چرا باجناقت را کشتی؟
چون آدم خوبی نبود. حس می‌کردم که به همسرم نظر دارد.
به خاطر حست آدم کشتی؟
(سکوت متهم)
چرا شکایت نکردی؟
شکایت کردم، اما کارم پیش نرفت.
چطور او را کشتی؟
از کرمانشاه سلاح خریدم و بعد او را در خانه‌اش کشتم.
مقاومت نکرد؟
نه. دیدم خواب است و راحتش کردم.
بعد از قتل، سلاح را چکار کردی؟
داخل رودخانه زاینده‌رود انداختم.
پشیمانی؟
نه پشیمان نیستم.
چطور راز قتل فاش شد؟
یک روز در حالت مستی ماجرا را برای دوستم تعریف کردم. بعد از شش سال پلیس به دوستم مشکوک شد و او را به عنوان مظنون در این قتل دستگیر کرد. دوستم در بازجویی‌ها مرا لو داد و ماموران در محل کارم دستگیرم کردند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها