مسیر انقلابی یک سردار، از شاخ آفریقا تا موصل عراق

شهید نصیری، نماد خستگی ناپذیری در خدمت

پدرم هرگز ما را به کاری مجبور نکرد / دوست دارم «امیرحسین» و «فاطمه» ادامه دهنده راه پدربزرگشان باشند

چند روز دیگر نخستین سالگرد شهادت «حاج شعبان نصیری» مدافع حرم و جانشین فرمانده سپاه بدر در دوران جنگ است. سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ماه مراسمی جهت یادبود این شهید والا مقام در تالار حوزه اندیشه هنری برگزار شد.
کد خبر: ۱۱۴۲۰۲۰
پدرم هرگز ما را به کاری مجبور نکرد / دوست دارم «امیرحسین» و «فاطمه» ادامه دهنده راه پدربزرگشان باشند

به گزارش جام جم آنلاین، حاج شعبان نصیری که برای مبارزه با داعش به تلعفر موصل رفته بود در یک تله انفجاری قرار گرفت و به فیض شهادت رسید، هم رزم هایش می گویند در لحظه آخر نام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بر زبان آورد. پهلوی این شهید بزرگوار مورد اصابت شدید ناشی از انفجار قرار گرفت.

از شهید نصیری سه فرزند به یادگار مانده است، دو پسر و یک دختر.

تنها دختر او در گفت و گو با جام جم آنلاین از پدر بزرگوارش می گوید:

خودتان را معرفی کنید؟

مهدیه نصیری هستم فرزند شهید حاج شعبان نصیری

شهید نصیری به غیر از شما چند فرزند داشتند؟

ما سه برادر و یک خواهر هستیم. یکی از برادرانم چند سال پیش به رحمت خدا رفتند.

پدر شما به عنوان مدافع حرم چند بار به سوریه و عراق اعزام شدند؟

پدر من در عراق شهید شدند و بیشتر در عراق بودند. پدرم جانشین فرمانده سپاه بدر در زمان جنگ بودند و از طریق دوستان عراقی خود در عراق فعالیت می کردند. البته پدرم دو بار هم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفته بودند.

نحوه دقیق شهادت ایشان چگونه بود؟

پدرم برای یک عملیات شناسایی به تلعفر موصل عراق رفته بودند. در آنجا یک تله انفجاری باعث شهادت دو نفر شد. یکی پدرم و دیگری دوست ایشان. دو نفر نیز به شدت مجروح شدند.

دقیقا چه زمانی خبر شهادت ایشان را به خانواده شما رساندند؟

همان روز جمعه پنجم خرداد خبر شهادت را به ما دادند. حدود ساعت 5 بعد از ظهر پدرم به شهادت رسید و همان شب نزدیک اذان به ما خبر دادند.

عکس العمل خانواده به شهادت ایشان چه بود؟

همه متاثر شدیم و تا چندین هفته حال و روز خوبی نداشتیم اما وقتی پای شهادت در میان باشد و انتخاب نوع مرگ در دست خود انسان باشد آن افتخاری که بابت شهادت نصیب خانواده می شود باعث شد تا خانواده خیلی زود به حالت عادی برگردند.

از مراسم خاکسپاری پدر شهیدتان بگویید.

استقبال بسیار باشکوه و عظیم بود، ایشان هم در کرج تشییع شدند و هم در تهران. جمعیت خیلی زیادی در کرج برای تشییع آمدند و همین طور در تهران. من تا آن زمان تصور درستی نسبت به تشییع شهدا نداشتم . همیشه وقتی با پدرم به مراسم تشییع می رفتم چفیه ای به پدرم می دادم تا به تابوت شهدا بکشد و برایم آن را متبرک کند. هرگز فکرش را نمی کردم عمری در کنار شهیدی زندگی کرده ام که در کنار خودم است و پدر خودم. اکنون به وجود ایشان متبرک هستم.

از خصوصیات فردی ایشان بگویید؟

باید از منش یک شهید صحبت بکنیم. منش پدرم بسیار آرام و صبور بود و با همه چیز کنار می آمد. به خانم ها بسیار احترام می گذاشت. در خانه به من و مادرم بسیار اهمیت می داد و البته روی حجابمان هم تاکید می کرد. زمانی که کوچک بودم بهترین هدایا و بهترین چیزها را برای من در نظر می گرفت و به چادرم افتخار می کرد. جوری با من رفتار می کردند که خودم به سمت چادر و حجاب ترغیب بشوم. پدرم هرگز ما را به کاری مجبور نکرد.

چند فرزند دارید؟

یک پسر به نام امیرحسین (5 ساله) و یک دختر به نام فاطمه (سه ساله).

دوست دارید ادامه دهنده راه پدربزرگشان باشند؟

قطعا آرزو دارم امیرحسین و فاطمه و تمام بچه های شیعه ادامه دهنده راه پدرم باشند. من درتربیتم این را لحاظ خواهم کرد. همان موقعی که پدرم به جنگ می رفت همیشه اصرار می کردیم ما را هم با خودت ببر. به خصوص برادرانم اصرار می کردند با پدرم بروند. هر دو برادرم دوست داشتند با پدرم بروند اما پدرم تاکید می کرد که وظیفه شما این است که همین جا فعالیت کنید.

جایگاه مدافعان حرم را به عنوان دختر یک شهید تعریف کنید؟

به نظرم هیچ حرفی گویاتر از حرف رهبر نیست که فرمودند «اگر مدافعان کیلومترها دورتر نرفته بودند و برای امنیت اسلام نجنگیده بودند الان جنگ به مرزهای ایران کشیده بود و ما باید در داخل کشور خودمان می جنگیدیم. ».

قطعا اجر شهدای مدافع حرم چون در داخل کشور خودشان نجنگیده بودند بسیار بالاتر است.

امیرحسین و فاطمه در کنار ماکت پدربزرگ شهیدشان:

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها