گفتمان دینی عربستان مملو از افترا، طرد، نارسیسم و خود برتربینی است

چندی پیش کنفرانسی دینی در پایتخت چچن برگزار شد و در آن نه‌تنها عربستان دعوت نشد بلکه سلفی‌ها و وهابی‌هایی که مورد حمایت عربستان هستند به‌عنوان فرقه اسلامی مورد شناسایی قرار نگرفتند. همین مساله خشم ریاض را برانگیخت و علی سعد الموسی، اندیشمند عربستانی به تحلیل این موضوع پرداخته که متن برگردان آن به شرح زیر است.
کد خبر: ۹۴۳۳۴۶

این روزها رسانه‌های محلی - تکرار می‌کنم محلی - آکنده از مطالب و تفاسیری است که کنفرانس چچن را محکوم کرده و به اهداف همایشی که توسط تنی چند از علما و مدارس و مذاهب اسلامی در پایتخت چچن برگزار شد به دیده شک می‌نگرند. بویژه آن‌که این همایش، از گفتمان و مراکز دینی اساسی عربستان سعودی دعوت نکرده بود و بدتر از آن، نتایج این نشست بود که تنها بخشی از حنبلی‌ها را جزو اهل سنت و جماعت می‌دانست .

با صدای رسا اعلام می‌کنم که ما باید با جسارت، دعوت نکردن از افراد دینی برای گفتمان دینی عربستان را به چنین کنفرانس علمی‌ای بازبینی کنیم تا دیگر خود را در حاشیه میدانی نیابیم که زمانی رهبری و سیادت آن را به عهده داشته‌ایم.

با متهم کردن روسیه یا حتی برزیل راه به جایی نخواهیم برد یا این‌که بگوییم برخی فرقه‌گرا با انحرافات عقیدتی پشت آن بوده‌اند هم فایده‌ای ندارد یا حتی نتیجه معکوس دارد؛ آنان ما را به این همایش دعوت نکردند، زیرا گفتمان دینی ما غرق در برچسب زدن، طرد و نارسیسم و خویش برتربینی است، زیرا از خیل کثیر اهل سنت تنها عده اندکی را به رسمیت شناختیم و بقیه را متخلف و دارای گرایش‌های عقیدتی و اسلوب شبهه‌ناک و شک‌برانگیز می‌دانیم.

سؤال اینجاست: آیا حتی شده یک نفر از علما و مبلغان گفتمان دینی ما، از انبوه محکومیت و تردید و انکار سر بیرون کند تا ما را به یک گفت‌وگوی سازنده و انگیزشی با محوریت این پرسش هدایت کند که: چرا ما را از اهل سنت استثنا کرده و برای کنفرانس دعوتمان نکردند؟

در پاسخ به این سؤال، به مطالب زیر اشاره می‌کنم؛ اول این‌که آیا واقعا ما در ارزیابی واکنش‌ها نسبت به گفتمانمان تا حدی جدی هستیم که میزان پذیرش، استقبال ومحبوبیت مان را در چچن، بوسنی، ابخاز، افغانستان یا حتی داخل جوامع سنی عراق و سوریه بسنجیم؟! با توجه به ادبیات مخوفی که در جوامع مذکور، تبعات زیانباری برای گفتمان سلفی محلی داشته و همچنان پیامدهای ناگواری در بردارد.

آیا ما در ریشه‌کنی جوانب افراط و تحجر در گفتمان خود موفق عمل کرده‌ایم؟ افراطی که لکه‌ای سیاه بر پیشانی گفتمان ما زده است. آیا حتی شده در برابر خودمان به این اقرار کنیم که کار این گفتمان غیرمنعطف - و نمونه‌های تکثیر شده آن- به تقسیم جامعه درونی عربستان رسیده است و بهترین مثال این است که به خطبه جمعه یا سخنرانی یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین سخنران‌های سعودی حاضر شویم.

شما را به مقاله روزنامه‌نگار و نویسنده بزرگ عربستان، زیاد الدریس ارجاع می‌دهم آنجا که بصراحت عنوان می‌کند «انتخاب گزینشی، طرد کردن و تبعیضی که از معایب کنفرانس چچن قلمداد می‌کنیم از گروزنی شروع نشده بلکه در سال‌های گذشته خود ما ریشه دارد؛ زمانی که یکی از دانشگاه‌های ما کنفرانسی درباره سلفیت برگزار کرد و به آن صفت کنفرانس جهانی، داد اما از ده‌ها فرقه و مذهب اسلامی که با ما تفاوت دارند، حتی یک سخنران هم دعوت نکرد تا مبادا نظر مخالفی بشنوند و این روند گزینشی را دیگر دانشگاه‌های محلی نیز در پیش گرفتند و می‌توان در آنها، تمام خصوصیاتی را که به کنفرانس گروزنی نسبت می‌دهیم، بیابیم از جمله محدود کردن چارچوب تعریف اهل سنت و جماعت. شاید اتهام زدن تا حدودی کینه ما را از دعوت نشدن التیام بخشد اما هرگز کمکی به تشریح دلایل بنیادی و اصلی نخواهد کرد. عقل می‌گوید: انکار کورکورانه، دشمن بصیرت و بینش منطقی است و من بیش از این اجازه بسط سخن در این باره را ندارم.

منبع: الوطن

مترجم: زینب بیگی‌بروجنی

مرکز مطالعات عربستان سعودی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها