گزارشی از خاطرات دوستان قدیمی امیرحسین فردی در سالروز مرگش

خاطره‌بازی با امیر ادبیات انقلاب

هر چند وقت یک‌بار مانند هر خبرنگار دیگر حوزه ادبیات و کتاب شماره‌اش را می‌گرفتم. اهل تلفن همراه نبود. نه این‌که از سر ادا باشد، اتفاقا خاکی بود. به همین دلیل راحت می‌شد پیدایش کرد. کافی بود شماره‌اش را در دفتر کیهان بچه‌ها بگیری.
کد خبر: ۸۹۸۲۶۸
خاطره‌بازی با امیر ادبیات انقلاب

راحت به او وصل می‌شدی. با این‌که بنیانگذار جشن داستان انقلاب بود، با این‌که از پیشکسوتان جایزه شهید حبیب غنی‌پور بود، با این‌که از اعضای نویسندگان مسجد جوادالائمه بود، با این‌که نویسنده چند تا از مهم‌ترین کتاب‌های انقلاب بود، با این‌که در کیهان بچه‌ها مشغول بود، با این‌که مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری بود، با این‌که با بزرگ‌ترین مدیران فرهنگی حشر و نشر داشت، اما باز هم امیرحسین فردی بود.

همان نویسنده بی‌تکبر و خودمانی که از جوانی تا مرگ، با وجود این همه مسئولیت و پست و مقام، از محله 30متری جی تکان نخورد. یک‌بار او را در اتوبوس دیدم. همان حوالی محله‌اش. چند سال قبل از فوتش بود. با اتوبوس به محل کارش می‌رفت. اهل تجملات نبود و از هیچ فرصتی برای مطالعه دست برنمی‌داشت و چه فرصتی بهتر از وقت آزاد اتوبوس برای مطالعه. داشت کتاب می‌خواند. تازه رمان «اسماعیل» را منتشر کرده بود. مرا که دید قدری با هم گپ زدیم. باز هم دغدغه‌اش ادبیات بود و رمان و در این سال‌های آخر دغدغه‌اش بیش از هر چیز ادبیات انقلاب بود. از همین‌رو جشن داستان انقلاب را پایه‌ریزی کرد. جشنواره‌ای که هنوز هم هر سال همزمان با ایام دهه فجر برگزار می‌شود.

این تنها خاطرات یک خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب است از امیرحسین فردی که درست سه سال پیش در همین روز چشم از دنیای ما فرو بست، اما دوستان قدیمی‌اش خاطرات خیلی بیشتری دارند. یکی از این رفقای قدیمی، حمید ریاضی است. کسی که با مرحوم فردی از سال 1354 آشنا شد. ریاضی می‌گوید فوتبال باعث دوستی‌اش با مرحوم فردی شد. در یکی از همان بازی‌های محله. پست مرحوم فردی هافبک بود. بچه محل بودند. ریاضی می‌گوید مشخصه مرحوم فردی این بود که همیشه در ساک ورزشی‌اش یک کتاب بود، به همین دلیل با همان مراوده از طریق کتاب با خیلی‌ها ارتباط داشت و خیلی‌ها به او علاقه‌مند بودند. ریاضی خاطراتش را این‌طور ادامه می‌دهد: در دوران مدرسه آقای فردی، معلمی بود که تئاترنویس درجه یکی بود. آقای فردی تمام کارهایش را می‌داد تا او بخواند و نظر بدهد. همین باعث شد نوشتن را جدی بگیرد. آقای فردی دست به قلم بود و خوب هم می‌نوشت. بعد از انقلاب کتابخانه مسجد جوادالائمه توسعه پیدا کرد. در کنارش بحث نویسندگی را هم اشاعه داد و اهل قلم را دور خودش جمع کرد. آقای فردی نویسنده تولید می‌کرد. بعد وارد حوزه هنری شد و بعد بخش داستان و ادبیات به ایشان سپرده شد.

بچه‌های انقلابی که اهل داستان بودند دور ایشان جمع شدند. آثارشان را می‌آوردند تا آقای فردی نظر بدهد. از نظر اخلاقی مثل آهن‌ربا همه را به خود جذب می‌کرد. فردی خودساخته بود. او جشنواره‌های زیادی را بنیان گذاشت. سنگ بنای جشن داستان انقلاب را در حوزه هنری ایشان گذاشت. جشنواره شهید حبیب غنی‌پور هم از دست‌پرورده‌های ایشان است. او همیشه دنبال تربیت نیروهای جدید بود. شاید همین حالا بیشتر از صد نفر از نویسندگان مسجد جوادالائمه از دست‌پرورده‌های ایشان هستند.

سراغ یکی دیگر از دوستان و بچه محل‌های مرحوم فردی می‌رویم. مصطفی خرامان که خودش یکی از داستان‌نویسان شناخته شده و از اعضای هیات داوران جایزه شهید حبیب غنی‌پور است، این‌طور می‌گوید: آقای فردی بزرگ‌تر دوستان نویسنده و هنرمند مسجد جواد الائمه بود. کارها در مسجد و در شورا تصمیم‌گیری می‌شد، اما اگر آقای فردی پای تصمیمی می‌ایستاد عملی می‌شد. راه‌اندازی جایزه شهید غنی‌پور هم این طور بود. وگرنه اگر آقای فردی پایش نمی‌ایستاد شکل نمی‌گرفت.

ادبیات انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امیرحسین فردی بود. خرامان در این باره هم خاطراتی دارد: آقای فردی حتی قبل از انقلاب هم یک آدم مذهبی و مسجدی بود که در انقلاب نقش داشت. یادم هست ایشان قبل از انقلاب در مقطعی کارمند بانک صادرات بود. اما بنا به مدل کارمندان بانک پیش از انقلاب که با روحیات ایشان سازگار نبود، ول کرد. حتی یک دوره در مسجد صندوق قرض‌الحسنه راه انداخت. پس این‌طور نبود که بعد از انقلاب بچه مسلمان شده باشد. معتقد بود داستان‌هایی که برای انقلاب نوشته می‌شود، داستان‌های ضعیفی هستند و از این موضوع رنج می‌برد. شاید به همین علت جشن داستان انقلاب را راه‌اندازی کرد. بارها می‌گفت خیلی از کسانی که درباره انقلاب می‌نویسند، داستان‌نویس نیستند. فقط می‌بینند فضای انتشار این کارها بیشتر است پس با داستان انقلاب شروع می‌کنند. آقای فردی خواست این قاعده را عوض کند.

حالا سه سال از رفتن امیرحسین فردی می‌گذرد. مرد خیابان 30 متری جی، مرد عکس‌های دسته‌جمعی مسابقات فوتبال نویسندگان، مرد جشنواره‌های انقلابی، مرد خوش‌اخلاق داستان و امیر ادبیات انقلاب. راستی آقای فردی، قرار بود جلد دوم رمان اسماعیل را منتشر کنی. پس چه شد؟

سجاد روشنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها