همان سالها قبل از آنکه مرا شناخته یا دیده باشد، شعرها و مطالبی از من در مجله محبوب کودکان در آن مقطع «کیهان بچهها» منتشر کرده بود و این اتفاق برای تعداد زیادی از دیگر نوجوانان اهل قلم هم رقم خورده بود که به همین واسطه، هرکدام از ما گذارمان به تهران میافتاد، دیدار با فعالان فرهنگی و مطبوعاتی و چهرههای شاخص ادبی ساکن مرکز را بهعنوان یک اولویت در برنامه سفر خود قرار میدادیم.
در همان دیدار جدیدترین شماره از مجله را با لبخندی صمیمانه به من داد که در صفحات آغازین چهارپارهای از من با نام «ماه» منتشر شده بود. رفتار متواضعانه نویسندهای نام آشنا که چند جلد کتاب و دهها مطلب و مقاله و... از او خوانده بودم در اولین برخورد، برایم خیلی دلچسب بود، بهطوری که در بازگشت، در طول راه تهران به ملایر، ناخودآگاه بازتابهای مثبت نشست و برخاست و گفتمان با نسلی که آن سالها داعیه دار خدمتگزاری در حوزه مطبوعات و کتاب و نشر بودند، غالبا تشویق و ترغیب نوجوانان و جوانان بویژه ما شهرستانیها را به چشم یک مسئولیت میدیدند، کسانی مثل: محمدرضا سرشار (رضا رهگذر)، علی رضا قزوه، زندهیاد قیصر امینپور، محمدرضا سنگری، سیدمهدی شجاعی، محمدرضا مهدیزاده و چند نام دیگر که علاوه بر فضیلت نوشتن و سرودن، عهدهدار اداره نشریات یا صفحاتی فرهنگی و ادبی در مطبوعات کشور بودند، مدام در ذهنم مرور میشد.
تحلیل و واکاوی آثار این چهره تاثیرگذار در حوزه ادبیات داستانی را به مقال و مجالی دیگر باید سپرد و نیکوتر آن است که عزیزی با همان کسوت و فهرستی که دربردارنده چهرههای شاخص ادبیات داستانی است، از جانمایههای ادبی آثار امیرحسین فردی بگوید و بنویسد و میزان تاثیر اندیشه ادبی او را در جامعه هدف مورد بررسی و ارزشیابی قرار بدهد، در حوزه فعالیتهای مطبوعاتی ایشان نیز دوستانی هستند که بهدلیل همکاری در مقاطعی، حرفها و خاطراتی برای گفتن دارند، جنس حرف من اما شاید متفاوت از آن دست مطالبی باشد که از زبان و قلم همنسلانش گفته و نوشته میشود.
بعدها که با لطف خدا و بهواسطه حضور در فضاهای دانشگاهی و مطبوعاتی و... فصل جدیدی از فعالیتهای حرفهای در حوزه های فرهنگی و اجتماعی پیش رویم گشوده شد، با این نامها که روزی دیدهها و شنیدههایشان و اینکه چه زمانی قرار است کتابهای تازه شان از چاپخانه بیرون بیاید، برای ما دغدغه ذهنی بود، بیشتر و عمیق تر آشنا شدم، به طوری که امروز میتوانم به تفصیل یا تلخیص، در این زمینه حرف بزنم، زیرا پیشتر از پل داستانها، شعرها و کلماتشان گذشته بودم تا اینکه به خود و شخصیتشان رسیدم.
امیرحسین فردی نویسنده و مدیری مطبوعاتی بود که مجله تحت اختیارش را به چشم یک مدرسه مینگریست. فاصله چندانی بین شخص و شخصیتش نبود و دائم بر امید و امیدواری در فضای کار فرهنگی و ادبی تاکید داشت. یادم هست که به همت او شورای شعر کودک و نوجوان در مجله دایر و فعال شد، با اینکه خودش شاعر نبود! و این اتفاق از روحیه بالای کاری و تعامل پذیری او حکایت داشت.
چندبار گلایه صریح او را از نزدیک شنیدم نسبت به افرادی که اینجا و آنجا با نیتهایی خاص یا از سر غفلت و کم اطلاعی، هرگونه جوشش، فعالیت و اهتمام فرهنگی و ادبی در کشور را بیهوده دانسته و اصولا تاریخ مصرف ادبیات انقلاب اسلامی را پایان یافته تلقی و تبلیغ میکردند، نگاه امیر ادبیات انقلاب به نسلهای جدید ادبی امیدوارانه و حمایت باور بود، همان دستمایه بزرگی که امروز تعمدا به چشم بعضیها نمیآید و نمیخواهند باورش کنند.
اگر دغدغه انقلاب اسلامی و منویات دینی در آثار او پررنگ است، به این دلیل است که نویسنده باورش را هم در کنار شخصیتش به میدان آفرینش ادبی آورده و کاملا خودش است. اگر در حوزه هنری هم مسئولیتی میپذیرد، اولا تمام اهتمام خود را برای مثمرثمر بودن به کار میگیرد، ثانیا اوست که به نهاد و مسئولیت مربوطه وجاهت بخشی نموده و از فرصت بهدست آمده برای خدمت به فرهنگ و ادبیات کشور بهره میگیرد و این نکتهای است که به نظر من، گاه پررنگتر و با اهمیت تراز تشخص نویسندگی و خلاقیت ادبی آن عزیز سفرکرده قابل طرح است، خوشبختانه این روحیه در تعدادی دیگر از کوشندگان فرهنگی و ادبی نیز هست و امیدوارم به همه کسانی که در مصدر خدمتی فرهنگی، هنری و ادبی هستند تسری پیدا کند و رویکرد حرفهای و انقلابی و تعامل صداقت محور فردیها الگوی امروزیها قرار بگیرد.
امیرحسین فردی اسیر جاذبهها و زرق و برق برخی محافل نشد و اخم هیچ روشنفکرنمایی سایه بر اراده ادبیاش نینداخت، به آنچه اعتقاد داشت نوشت و حقیقتا مخاطبان پرشماری را نیز به سمت آثار خودش جلب کرد، مزیت نویسندگانی که در عرصه رسانه هم فعالیت میکنند این است که تعامل و مواجهه بهتر و سریعتری با مخاطبان بهواسطه انتشار آثار در مجلات و نشریات (ارائه آثار، آسانتر از طی پروسه انتشار کتاب) پیدا میکنند و فردی هم از این مزیت بهرهمند بود.
این سالها هرچقدر به جلو میرویم اهمیت کار تاثیرگذار در قلمرو فرهنگ دینی و انقلابی و جذب نوآمدگان و توانمندان این حوزهها بیشتر و بیشتر میشود، مرور هشدارهای فرهنگی و رهنمودهای ناصحانه رهبر معظم انقلاب طی این سالها تا جایی که مقوله فرهنگ، حتی پراهمیتتر از اقتصاد در جامعه مطرح میشود، در کنار دیدگاهها و توصیههای دلسوزان و برخی فعالان در رسانه و... ما را بیش از گذشته موظف یا بهتر بگویم، مکلف میکند که زمینه را برای ظهور و بروز فردیهای دیگر آماده کنیم و باورمان شود که اگر فرهنگ ناب اسلامی، توانمند و محاط بر محیط انسانیمان نشود، هرچقدر که در سیاست و اقتصاد و... هم توسعهای ظاهری داشته باشیم، به تعبیری آب در هاون کوبیدهایم و نمیتوانیم چندان به حفظ همین انباشتهها و اندوختههایمان هم امیدوار باشیم.
حمید هنرجو
شاعر و نویسنده
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد