شماره مرکز پلیس از آن شماره‌های اضطراری مهمی است که مردم در شرایط بحرانی و حساس سراغش می‌روند، اما بر اساس گزارش پلیس همه این تماس‌ها برای درخواست کمک اضطراری یا گزارش یک جرم نیست، بلکه برخی از آنها تماس‌های خنده‌دار و بی‌موردی است که بعضی از مردم خودشان را با آن سوژه عام و خاص می‌کنند.
کد خبر: ۸۷۸۷۶۱
الو پلیس؟ من یک درخواست خنده‌دار‌دارم

به گزارش جام جم آنلاین، در ادامه به شرح ماجراهای خنده‌دار برخی از این تماس‌ها می‌پردازیم.

بازداشت زن بد عکس

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که یکی از عکس‌های یادگاری‌تان که از قضا خیلی هم در آن خوب نیفتاده‌اید، توسط یکی از دوستان یا آشنایان‌تان در جایی به اشتراک گذاشته شده باشد.

که با دیدن آن خیلی هم ناراحت شدید، ‌چرا عکسی بهتر را به اشتراک نگذاشته‌اند.این اتفاق درست همان چیزی است که برای زنی به نام تونیا آن‌فاولر رخ داد.

بر اساس گزارش پلیس آمریکا، این زن که مدتی پیش به دلیل ارتکاب به جرم عکس‌اش در یکی از روزنامه‌های محلی شهر «بارو» به چاپ رسیده بود، پس از دیدن آن در روزنامه بسیار خشمگین شد که چرا پلیس بدترین عکس او را برای چاپ به روزنامه داده است.

به همین دلیل با پلیس جورجیا تماس گرفت و از آنها بابت انتشار این عکس شکایت کرد.‌ اما بر خلاف انتظارش، نه‌تنها پلیس به دادخواست او رسیدگی نکرد بلکه این بار به جرم تماس غیر‌قانونی با پلیس و رفتار آشوبگرانه بازداشت شد.

هرچند نتیجه این تماس خیلی برای تونیا خوشایند نبود، اما در هر حال وی فرصت دیگری برای گرفتن عکسی بهتر در اداره پلیس به دست آورد.

الو، آقای پلیس! این ساندویچ مرا راضی نمی‌کند

احتمالا این مورد را می‌توان به عنوان یکی از احمقانه‌ترین تماس‌ها‌ با پلیس ‌ در نظر گرفت، زیرا هیچ کس باورش نمی‌شود که یک مشتری هر چقدر هم سختگیر و وسواسی باشد، به دلیل نارضایتی از کیفیت ساندویچ خود با اداره پلیس تماس بگیرد.

اما در کمال ناباوری «روتر مکلنون» همان شخصی است که از ایالت کانکتیکات با پلیس تماس گرفت و به آنها گفت : من دقیقا یک ساندویچ ترکی کوچک، یک همبرگر، مقدار زیادی پنیر و سس مایونز سفارش دادم اما آنها ساندویچ‌ها را خیلی بد درست کرده‌اند.

اپراتور پلیس هم‌ مانند ما، ضرورت این تماس را نمی‌فهمید در کمال ناباوری پرسید شما فقط به دلیل نارضایتی از کیفیت ساندویچ‌تان با پلیس تماس گرفته‌اید؟ خب، از آنجا دیگر خرید نکنید!

اما ‌ مرد ‌‌در ادامه شکایت خود گفت‌ «فقط برای ساندویچ تماس نگرفته‌ام، از این می‌ترسم که
در آینده هم سفارشاتم را به شیوه دلخواهم درست نکنند.»

مکلنون گفت: «منظورم این است که می‌خواهم این مشکل از راه قانونی حل شود.... آنها دارند مرا بازی می‌دهند به همین‌دلیل از شما درخواست کمک کردم.

اپراتور به وی پیشنهاد کرد «اگر از کیفیت کار رستوران راضی نیستید سفارشات را تحویل نگیرید و پولی هم نپردازید.» مرد درجواب گفت: «از این به بعد، قبل از خرید داخلش را نگاه می‌کنم.»

اما از آنجا که مکلنون مرد بسیار پیگیری بود، پلیس از صاحب رستوران خاطی درخواست پاره‌ای از توضیحات را کرد.

تیلا آزینهیرا، صاحب رستوران توضیح داد که آقای مکلنون با تلفن، 14 ساندویچ سفارش داد اما پس از دیدن آنها از پرداخت صورتحساب امتناع کرد و از آنجا که ما نمی‌توانیم سفارش مشتری را دوباره به رستوران بازگردانیم به همین دلیل به او گفتیم که باید صورتحساب را بپردازد و در صورت نارضایتی می‌تواند با پلیس تماس بگیرد.

اما به هر حال این قضیه خنده‌دار‌ با پادرمیانی پلیس فیصله یافت و آقای مکلنون پس از عذرخواهی از صاحب رستوران گفت ، برای خرید ساندویچ‌های بیشتر به این رستوران بازمی‌گردد.

آقای پلیس، سیگنال ضعیف است

شاید شما هم از آن افرادی باشید که به دلیل قرار گرفتن موقعیت منزلتان در محیطی به دور از آنتن‌های فرستنده گاه و بیگاه از ضعیف شدن سیگنال‌های تلویزیونی و قطع شدن کانال‌ها هنگام پخش برنامه مورد علاقه‌تان گله دارید و گاهی هم در جمع دوستان یا صفحات اجتماعی‌تان از این موضوع انتقاد می‌کنید.

این امری طبیعی است و کسی به دلیل آن شما را سرزنش نخواهد کرد، اما موضوع از آنجایی عجیب و غیرعادی می‌شود که مردم یک محله برای شکایت از ضعف در سیگنال‌های تلویزیونی با اداره پلیس تماس بگیرند!

این همان اتفاق عجیبی است که در زمان پخش یکی از قسمت‌های سریال محبوب breaking badرخ داد، زیرا با قطع شدن سیگنال ساکنان منطقه جنوب کانکتیکات از تماشای آن جا ماندند. این اتفاق به دلیل قطع دوساعته برق در منطقه نورواک در ساعات پربیننده تلویزیون رخ داد.

اما مردم این منطقه که به طرز عجیبی طرفدار پروپا قرص این سریال تلویزیونی بودند، نتوانستند تا بازپخش سریال در روز بعد صبر کنند، از این رو بی‌هیچ درنگی با پلیس تماس گرفتند و از آنها برای برگرداندن هرچه سریع‌تر سیگنال به تلویزیون‌هایشان کمک خواستند.

جای تعجب نیست که این کار باعث عصبانیت و واکنش اداره پلیس منطقه کانکتیکت شد.

از این رو پلیس این منطقه در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک به مردم هشدار داد تا از ایجاد مزاحمت برای پلیس دست برداشته و تا بازگشت سیگنال تلویزیونی صبر داشته باشند.

آنها در این پیام اعلام کردند که وقفه در سرویس‌دهی تلویزیونی موضوعی اضطراری یا مربوط به پلیس نیست.

پلیس در این باره اخطار داد که سوءاستفاده از شماره پلیس جرم بوده و ممکن است به دستگیر شدن آنها ختم شود.

پس از این کار دست برداشته و برای یک سریال تلویزیونی خطوط تلفن اضطراری پلیس را مشغول نکنند.

خوشبختانه چند ساعت بعد راس ساعت 11 سیگنال بازگشت و قبل از این که کسی برای ایجاد مزاحمت دستگیر شود همگی به تماشای سریال مورد علاقه‌شان نشستند.

الو؟ من از عنکبوت می‌ترسم

مدتی پیش در آگوست 2013 پلیس محلی منطقه اورگانی تماسی عجیب و البته خنده‌دار از یک دختر نوجوان دریافت کرد.

بر اساس این تماس، عنکبوتی بزرگ و ترسناک به اندازه یک توپ بیسبال وارد خانه این دختر شده و از آنجا که مدتی پیش مادرش توسط یک عنکبوت نیش خورده بود از رویارویی با آن و بیرون کردنش بسیار وحشت داشت.

وی به پلیس توضیح داد که این عنکبوت بسیار بزرگ و ترسناک که به رتیل شباهت بسیار دارد روی یکی از مبل‌های خانه جنگلی‌شان جا خوش کرده است و او جرات ندارد حتی یک قدم به او نزدیک شود به همین دلیل از آنها خواهش کرد که با فرستادن یک مامور به کمک او بیایند و او را از شر عنکبوت غول‌پیکر خلاص کنند.

زمانی که این دختر شرایط را به اپراتور اداره پلیس توضیح می‌داد، اپراتور حیران مانده بود که چگونه با این وضع خنده‌دار روبه‌رو شود.

وی در نهایت با درخواست دختر نوجوان موافقت کرد و تا رسیدن نیروی کمکی به خانه وی برای آرام کردنش با او صحبت کرد.

هنگامی که پلیس از راه رسید متوجه شد که عنکبوت آن‌قدرها هم بزرگ و ترسناک نیست و حدود دو اینچ قطر دارد، پس براحتی آن را با یک روزنامه لوله شده قدیمی برداشت و به خارج از خانه برد.

بعدها این نوجوان تماس بی مورد خود را با این جمله که من فقط درخواست کمک از پلیس کرده‌ام، توجیه کرد.

وحشت از جنازه‌های تقلبی

تصور کنید پس از اتمام یک روز کاری شلوغ در حال بازگشت به منزل هستید و هنگام گذر از محله ناگهان متوجه چند جنازه خونین جلو در خانه یکی از همسایگان‌تان شوید.

در این موقعیت چه می‌کنید؟ احتمالا فرار را بر قرار ترجیح می‌دهید و پس از رسیدن به محلی امن با پلیس تماس می‌گیرید.

این درست همان کاری بود که ربکا فوئنتس، یکی از ساکنان «ماستاگ» با دیدن جنازه‌های خونین رها شده پشت در خانه همسایه‌اش، انجام داد.

اما زمانی که پلیس به محل رسید و برای بازرسی، به جنازه‌ها نزدیک شد به جای متاسف شدن، به طرف ربکا برگشت و خنده‌ای بلند سر داد، زیرا جنازه‌ها، عروسک‌هایی نمادین بود که به مناسبت جشن هالووین طراحی و ساخته شده بود.

جانی مولینز،صاحب آن خانه که شیفته جشن گرفتن این روز است، توضیح داد که قصدش از انجام این کار جشن گرفتن این روز به روشی متفاوت با سال‌های قبل بوده است.

اما بیشتر ساکنان محله جنبه سرگرم کننده این موضوع را درنیافتند و هنگام مواجهه با آن، وحشت‌زده گمان می‌کردند که شاهد یک جنایت بزرگ بوده‌اند.

ربکا در باره آنچه شاهدش بود با وحشت و اضطراب فراوان به پلیس گفته بود که سر مردی ناشناس توسط در گاراژ همسایه‌اش از بدن جدا شده و فقط گردن و بدن غرق به خونش از بیرون قابل مشاهده است.

به همین دلیل پلیس پس از کشف حقیقت سوالاتی از صاحبخانه پرسید. مولینز طی صحبت هایش درباره هالووین و رسم ترساندن اطرافیان در این شب توضیح داد که قانون‌شکنی نکرده و حتی یک جنازه دیگر به نام فرد که زیر چرخ خودرواش له شده است، جلوی در پارکینگ دارد.

دینا فراهانی

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها