
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سایت vaja در بخش داستان های اطلاعاتی اش نوشت : شرایط سخت زندگی این زن به اضافه ماجراهای عشق و عاشقیِ او با سوسنووسکی که مردی جذاب بود در زمینه جاسوس شدن او نقش مهمی داشت.
دلبستگی و وابستگی شدید این زن به مأمور اطلاعات از یک طرف و تهدید مأمور اطلاعاتی به ترک او و خروج از کشور زمینه بسیار مناسبی برای مأمور اطلاعاتی فراهم آورد، به طوری که به او فهماندکه تا مادامی که اخبار و اطلاعات مورد نیاز کشورش را بتواند تأمین کند، مجبور به ترک فرالین نخواهد بود.
بهره گیری افسر اطلاعاتی مذکور از روابط گسترده با زنان و ایجاد رقابت و حسادت بین زنان مزبور ، نقش برجستهای در موفقیت او در خصوص جمع آوری اخبار و اطلاعات از مراکز سیاسی ـ نظامی و اقتصادی که این زنها عمدتا در آن مراکز مشغول به کار بوده اند، به همراه داشت.
توجه به این نکته ضروری است که آنچه در شناسایی این زن جاسوسه نقش مهم داشت، کنترل رفت و آمد و حساس بودن نگهبان مستقر در محل کار، دقت اطرافیان در نحوه پوشش و وضعیت ظاهری منشی و نهایتا طرح کنترل دائم منشی مذکور بود. ذکر این نکته نیز ضروری است که غرایز جنسی یکی از عوامل بسیار مهمی است که همواره مورد استفاده سرویس های اطلاعاتی قرارگرفته و می گیرد.
درست قبل از شروع جنگ جهانی دوم یکی از معروفترین وقایع جاسوسی در حال انجام بود. این واقعه مربوط به سرهنگ دوم سوسنووسکی بود. در یک روز مه آلود پس از ورود کلیه کارمندان بخش عملیات به وزارت جنگ آلمان واقع در بندر لستراس اتفاقی رخ داد که باعث جلب توجه ضد جاسوسی آلمان به این واقعه گردید.
اتفاق کوچکی بود: آن روز منشی اصلی یکی از افسران ستاد کل (سرهنگ بخش عملیات) تأخیر کرده بود. ولی این اتفاق کوچک توجه دربان وزارتخانه را به خود جلب کرد. همیشه در گذشته این منشی برای کار به موقع حاضر می شد و لباسهای ارزانقیمت به تن می کرد. در حالی که آن روز این وضع به کلی تغییر کرده بود. در نتیجه تغییرات تازه، دربان به فکر فرو رفت.
چند روز بعد او هنگام بازرسیِ شبانه خود متوجه شد که چراغ یکی از اتاقها روشن است. دربان وارد اتاق شد و فرالین وان .ن را مشغول ماشین کردن اوراقی دید. فرالین در اثر ورود دربان کمی آشفته شده بود ولی با سرعت وضع طبیعی خود را بازیافته و از کار زیاد خود گله کرد.
دربان متوجه کفش های خوش دوخت، پالتوی پوست، دربِ باز گاو صندوق و حالت وحشت زده فرالین وان .ن شد.
روز بعد او نزد سرهنگ بخش عملیات رفته و اتفاقات شب گذشته را گزارش کرد. سرهنگ در ابتدا کمی ناراحت شد، سپس محتوی گاوصندوق خود را به یاد آورد. این اسناد عبارت بود از طرحهای اقدامات علیه چک و اسلواکی و لهستان، آماری از وضع و قدرت فعلی بعضی از سلاحهای ورماخت، تشریح سلاحهای تازه و طرحهای آنان «رقم تولید و غیره».
در طی روزهای بعد سرهنگ منشی خود را با دقت بیشتری تحت نظر داشت. سه روز متفاوت او دیر وقت به اداره خود بازگشته، محتوی گاوصندوق را بازرسی کرد. شب چهارم متوجه شد که ده صفحه آخر یک گزارش مهم مفقود شده است. او مشغول مطالعه این طرح بود و «فرالین وان.ن» ماشین کردن بعضی از تغییرات آن را به عهده داشت. ولی با وجود این او اجازه نداشت مدارک را خارج از گاو صندوق نگاهداری کند.
با وجود اینکه روز بعد سند در گاو صندوق قرار داشت ولی سرهنگ آماده قبول معنای واقعی کشف خود بود. او وقایع را به واحد ضد جاسوسی گزارش کرد و بالاخره تصمیم گرفته شد که منشی را تحت مراقبت دائم قرار دهند.
تا آخر آن هفته چهارده تن از دوستان فرالین وان .ن تحت مراقبت مداوم قرار گرفتند و بدون اینکه خودِ آنان متوجه شده باشند تحت مراقبت قرار داشتند. بزودی مدارک کافی به دست مأمورین آلمانی که در این عملیات فعالیت می کردند افتاد و دستگیری آنان به آسانی امکانپذیر بود ولی هدف اصلی آنان سرهنگ دوم سوسنووسکی بود. برای دستگیری یک وطن پرست لهستانی لازم بود که او را در حین عمل دستگیر نمایند.
در نتیجه مراقبت کشف گردید که سوسنووسکی با سازمان مخفی فرانسه در تماس است. یک مأمور پنهانی با سوسنووسکی تماس گرفته و خود را مأمور (سرویس اطلاعات فرانسه) معرفی کرد.
سوسنووسکی شکی نبرده، لذا آمادگی خود را برای فروختن مدارک سری نظامی آلمان ابراز داشت. به این ترتیب روز بعد او در ازای مبلغ قابل توجهی در یکی از اتاقهای انتظار درجه یک یکی از راه آهن های برلن، مدارک را تسلیم فرستاده ضد جاسوسی آلمان کرد. در عرض دو سه ثانیه سوسنووسکی و مأمور هر دو دستگیر شدند البته توقیف مأمور نیز لازم بود، چون برای اعتراف مظنون نیازمند به اعتراف تطمیع کننده بود. در عرض 10 دقیقه بعد سایر اعضای شبکه در قسمتهای مختلف برلن دستگیر شدند.
بازجویی ها و آزمایشه ای متعددی به طور مداوم در چند شب و روز صورت گرفت و پس از طی مدت زیادی تمام داستان فاش گردید.
سوسنووسکی مرد فوقالعاده خوش قیافه ای بود، با قد بلند، اندام متناسب و رفتار خوشایند. او پس از اینکه درجه افسری را در ارتش لهستان به دست آورد، وارد سرویس اطلاعات نظامی شد. سپس برای به دست آوردن اطلاعات در باره سلاح های آلمانی، بخصوص به منظور به دست آوردن طرحهای اصلی از ستاد کل ارتش آلمان به آنجا فرستاده شده بود.
او هنگام اقامت در برلن وارد مجامع دیپلماتیک و اشرافی آلمان شد. او نفوذ زیادی بر روی زنها داشت و می کوشید تا آنجا که ممکن است ماجراهای عشقیِ خود را توسعه دهد. البته همیشه با این فکر که اخباری سری به دست آورد.
او بالاخره وسیله ای را که دنبال آن می گشت پیدا کرد. این وسیله فردی نبود جز فرالین وان.ن که در O.K.Hریاست ستادکل ارتش آلمان منشی بود. او عضو فامیل اشرافی پروسی بود که اکنون به روز فلاکت باری افتاده بود. پدرش در گذشته یکی از افسران عالی رتبه ارتش امپراطوری آلمان بود. او به اتفاق مادرش تحت شرایط سختی زندگی می کردند. مدت کمی پس از آشنایی با سوسنووسکی ماجرای عشقی بین آنها برقرار شد. این ماجرا از نظر او بسیار جدی بود.
کمی بعد سوسنووسکی با یکی از دوستان و همکاران فرالین وان.ن آشنا شد. این سه نفر اوقات زیادی را با یکدیگر می گذراندند.
سوسنووسکی آنها را به رستوران، بار و باشگاههای شبانه میبرد و پذیرایی فوقالعاده ای از آنها می کرد. به آنها هدایای گرانقیمت می داد و طبق سیستم معینی بتدریج آنان را به زندگی اشرافی عادت میداد. او به زودی بدون اطلاع فرالین «وان .ن» روابط عاشقانه با «فرالین وان.ب» برقرار کرد.
فرالین وان .ب او را به فامیل خود معرفی کرد. سوسنووسکی با مادر او با مهارت رفتار می کرد و دیری نگذشت که زندگی آنان به وضع گذشته بازگشت. قروض آنان پرداخت شد و آنها توانستند حداقل زندگی متناسب با وضع طبقاتی خود ترتیب دهند.
پیرزن امیدوار بود که روزی این افسر خوش قیافه و پولدار را به عنوان داماد خود بپذیرد و به این دلیل با وجود قوانین اخلاقیِ خشکِ متعلق به طبقه خود هنگامی که سوسنووسکی شب را در منزل آنان میگذراند، مخالفتی نمی کرد. هرچه روابط او و دخترش محکمتر میشد پیرزن راجع به آینده خوش بین تر می گردید.
در طول این مدت بتدریج حسادت بین دو زن جوان ایجاد شده بود. این ممکن بود خطرناک باشد ولی سوسنووسکی با چنان مهارتی اوضاع را اداره میکرد که بالاخره هر دوی آنان با سهمی که از عشق او داشتند راضی بودند. در نتیجه این حسادت، احتیاج آنان به او شدیدتر میشد.
سوسنووسکی منتظر لحظه مناسب بود و لحظه ای فرا رسید که هویت خود را بر آنان آشکار ساخت.
او به آنها گفت که مأمور مخفی لهستانی است. نامبرده مشکلات خود را شرح داد و با نشان دادن نامه های رؤسای خود در ورشو اظهار داشت که آنها از او ناراضی هستند و در صورتی که فعالیتهای جدیدی را آغاز نکند به ورشو احضار خواهد شد تا به خدمت ارتش بازگردد.
این دو زن نمی توانستند دوری او را تحمل کنند و سوسنووسکی با استفاده از این موضوع به هریک از آنها به طور جداگانه اظهار داشت که اگر بتواند مأموریت خود را با موفقیت انجام دهد او را به همسری اختیار خواهد کرد و با پاداشی که از دستگاه برای این مأموریت تعیین کرده خواهند توانست به راحتی در اروپا زندگی کنند.
هر دو دختر همکاری با او را قبول کردند. «فرالین وان.ن» نیز در مرکز ستاد کل کار می کرد. گرچه شغل او اهمیت و حساسیت کار «فرالین وان.ب» را نداشت.
سوسنووسکی به هنگام ارتباطات شبانه خود دستورات لازمه را به آنان می داد. آنها شبانه مدارکی به منزل می آوردند تا سوسنووسکی از آنها عکسبرداری کند. دیری نگذشت که منزل فرالین وان .ن محل ملاقات چند تن از زیباترین زنان جامعه برلن شد.
اینها در زمینه های سیاسی ـ نظامی و اقتصادی نفوذ داشتند. سوسنووسکی روابط خود را در میان این زنان توسعه می داد.
در ابتدا مدارک او در ورشو جلب توجه فراوان کرد. ولی بتدریج هر چه اخبار فرستاده شده اهمیت بیشتری می یافت شک آنان نسبت به او بیشتر می شد. اهمیت اخبار رسیده موجب شد که آنان تصور کنند این اخبار توسط خودِ سرویس مخفی آلمان در اختیار او گذارده شده است.
هنگامی که او دو صندوق مملو از اسناد فوق العاده با اهمیت با خود به ورشو آورد، رؤسای او به اعتبار این اسناد شک کرده و از پذیرفتن آنها خودداری کردند ولی به سوسنووسکی اجازه داده شد که این اسناد را به سایر سرویسهای اطلاعاتی بفروشد.
سرویس اطلاعاتی فرانسه «Deuxieme Bureau» که اهمیت آنها را دریافته بود مقداری از آن را خرید. اطلاعات بریتانیا نیز در این خرید شرکت کرد. مبالغ هنگفتی برای اطلاعات بعدی به سوسنووسکی پیشنهاد شد و تنها پس از دستگیری او بود که ورشو متوجه اشتباه خود گردید. ولی دیگر دیر شده بود.
پس از دستگیری شبکه جاسوسی، دادگاهی ترتیب داده شد. فرالین وان .ب و فرالین وان .ن محکوم به مرگ شدند. آخرین فرجام آنان توسط هیتلر رد شد. این دو در حالی که هنوز به سوسنووسکی وفادار بودند جان سپردند.
یکی دیگر از خانم هایی که با سوسنووسکی روابطی داشت به طریق کاملاً متفاوتی عکس العمل نشان داد. او صاحب یک مغازه لباسفروشیِ کوچک در نقطه غربی برلن بود. چون نقش او در این واقعه خیلی ناچیز بود، ضد جاسوسی آلمان به دادگاه پیشنهاد کرد که تعقیب او را متوقف کنند. زیرا فکر می کردند که شاید بتوانند از او استفاده کنند. البته برای این خانم شرح داده شد که در صورتی که با آنان همکاری کامل نکند تعقیب او را از سر خواهند گرفت. ولی حتی این احتیاط نیز بی مورد بود. زیرا هنگامی که او حقایق را درباره سوسنووسکی و همدستان او شنید، چنان عصبانی شد که تصمیم گرفت از سرویس مخفی لهستانی انتقام بگیرد.
بنا به دستور ضدجاسوسی او به فعالیت خود برای لهستانی ها ادامه داد و آنها پس از تحقیقات لازمه او را دوباره برای خدمت در سرویس شان پذیرفتند. او به تدریج یکی از پرارزشترین و قابل اعتمادترین همدستان آلمان شد به طوری که با کمک او ده تن از مأمورین لهستانی را به دام انداختند.
آلمان ها پس از مدتی سوسنووسکی را در مقابل آزادی چند تن از افرادشان که توسط لهستانی ها دستگیر شده بودند به آنها بازگرداندند.
درنتیجه این وقایع ستاد کل ارتش آلمان مجبور شد کلیه طرح های خود را تغییر دهد. البته مدت زیادی طول کشید تا آلمان ها توانستند این عقب افتادگی را جبران کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد