وارد اتاق مشاوره شدم و در مقابل دیدگان خود مادری را که کودک خردسالش نیز به همراه او بود مشاهده کردم. پس از گذشت زمان اندکی از او خواستم تا ماجرای زندگیاش را برایم بازگو کند. زن جوان در حالی که دختر کوچک خود را در آغوش میفشرد با صدایی لرزان و احوالی پریشان لب به سخن گشود.
«اشتباه جبرانناپذیری را مرتکب شدهام و همسرم دیگر نمیتواند به من اعتماد کند، اما من فقط قربانی یک کنجکاوی احمقانه شدم تا جایی که زندگیام متلاشی شد.»
به چه علتی دستگیر شدی؟
به اتهام برقراری رابطه پنهانی و حضور در شبکههای اجتماعی تلفن همراه، با اعلام شکایت همسرم دستگیر شدهام.
چگونه این ماجرا شکل گرفت؟
چند ماه قبل زمانی که مشغول انجام کارهای خانه بودم پیامکی با عنوان «سلام» برایم ارسال شد.
فرستنده پیام آشنا بود؟
نه، شماره تلفن فرستنده پیام برایم ناآشنا بود.
خب چه واکنشی نسبت به پیام نشان دادی؟
تردید داشتم که به آن پیام پاسخ بدهم یا نه؟! در همین افکار سیر میکردم که به خاطر یک کنجکاوی ساده تصمیم گرفتم فرستنده پیام را سرکار بگذارم به همین دلیل در پاسخ او پیامی با این مضمون «علیک سلام که چی!» برایش فرستادم، اما همین پاسخ کوتاه به آتشی تبدیل شد که شعلههای آن تمام زندگیام را سوزاند. ارتباط پیامکی من و سعید اینگونه آغاز شد و مدتی ادامه یافت من هم که فکر میکردم طرف مقابلم یک پسربچه است و او را سر کار گذاشتهام مدام به پیامهایش پاسخ میدادم.
موضوع رو با همسرت در میان گذاشتی؟
سکوت.
بعد چه شد؟
مدتی پیامکهای اینگونه بین ما رد و بدل شد تا اینکه او از من درخواست ملاقات کرد.
به درخواستاش پاسخ مثبت دادی؟
بدبختانه بله. به همین خاطر برای دیدار با او در اطراف یکی از میدانهای شهر حاضر شدم، اما وقتی چشمم به جوانی که سر قرار آمده بود، افتاد تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهام.
چرا؟
او را میشناختم. کارگر فروشگاه محله بود، اما دیر شده بود و نمیتوانستم خودم را پنهان کنم.
بهتر نبود کاری را که در انجام آن تردید داشتی انجام نمیدادی؟
میترسیدم.
از چی؟
میترسیدم با آبرویم بازی کند.
ارتباطتان تا کجا پیش رفت؟
این ارتباط خیابانی تا آنجا پیش رفت که هر روز صبح با پیام او بیدار میشدم و شب با او خداحافظی میکردم و میخوابیدم.
همسرت چگونه از موضوع باخبر شد؟
مدتی بود حس میکردم رفتارش نسبت به من تغییر کرده تا اینکه یک روز که من گوشی را در خانه جا گذاشته بودم، همسرم پیامهای سعید را مشاهده میکند و از آنجا ماجرا جدی میشود.
واکنش همسرت چه بود؟
بسیار آشفته و پریشان احوال شد، آوار مشت و لگدهای او به سمت من روانه شد.
فکر نمیکردی حق با او بود؟
بغضش ترکید و صدای گریهاش فضای اتاق گفتوگو را پر کرد.
از زندگیت راضی بودی؟
زندگیم صددرصد ایدهآل نبود، ولی خدا رو شکر از زندگیام راضی بودم.
پس از باخبر شدن همسرت و خارج شدن از منزل در کجا زندگی میکردی؟
با مادرم که تنها بود زندگی میکردم.
از ماجرا باخبر شده بود؟
نهتنها مادرم، بلکه همه بستگان از ماجرا خبر داشتند و در بین دوست و آشنا انگشتنما شده بودم. پس از آن به بیماری روحی شدید دچار شدم و تحت درمان پزشک قرار گرفتم و تاکنون نیز گرفتار همان عذاب همیشگی هستم که از انجام گناه خود نصیبم شده است.
همسرت شکایت کرد؟
بله! او از دادگاه تقاضای طلاق کرد و من هم که نمیخواستم زندگیام رو از دست بدم چند شکایت مانند تقاضای مهریه مطرح کردم، اما او با دسترسی به پیامکهایی که برای سعید فرستاده بودم دوباره از من شکایت کرد.
سرانجام رای دادگاه چی بود؟
از رفتنهای پیاپی به دادگاه خسته شده بودم تا این که با یکدیگر توافق کردیم و با گرفتن مبلغی از مهریهام از هم جدا شدیم و قرار شد دخترم تا زمانی که دادگاه مشخص کرده پیش من باشد و پس از آن فرزندم را تحویل همسرم بدهم.
از سعید چه خبر؟!
او به من قول داده بود که پس از طلاق با من ازدواج کند، ولی دریغ و صدافسوس که دیر متوجه شدم که من در این مدت تنها بازیچه هوسهای ویرانگر او بودهام و در سراب گناه خودم غوطهور شدهام.
همسرت برای بازگشت به زندگی دیگر تلاش نکرد؟
نه او از من متنفر است. حالا هم با این شکایت میخواهد حضانت دخترم را بگیرد. او همه جا آبروی مرا برد و اگر آزاد شوم مجبورم از این شهر بروم.
و حالا از رفتارت پشیمانی؟
پشیمان که هستم، اما سودی ندارد. من به خاطر هوس زندگیام را باختم و دیگر فرصتی برای جبران آن را ندارم. تصور میکردم بعد از طلاق حداقل سعید از من حمایت کند، اما او نهتنها مرا ترک کرد بلکه خودش را بیتقصیر نشان داد و همه جا گفت به اصرار من وارد این رابطه شده است.
حرف آخر... .
امیدوارم که حضانت دخترم را از من نگیرند. قبول دارم که اشتباه کردم، اما اگر دخترم را بگیرند دیگر تنهای تنها میشوم. تنها دلخوشی من در زندگی دخترم است. کاش همسرم به جای آبروریزی این مشکل را در خانه حل میکرد و فرصت جبران به من میداد.
مجتبی میری هزاوه - تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد