به گزارش گروه فرهنگی جام جم آنلاین، 17سال میگذرد، از اولین نامگذاری این روز به نام «خبرنگار» و گرامیداشت فعالیت افرادی که گفته میشود تعدادشان در ایران نزدیک به 6000 نفر است، ولی بسیاری از آنها هنوز گمنامند، خیلی از آنها را در لابهلای صفحات روزنامهها و مجلات میبینیم، برخیشان را در قاب تصویر و گروهی را نیز با صدایشان آشناییم. خبرنگاران در همه جای دنیا با مخاطرات حرفهای فراوانی دست به گریبانند، جامعه انتظار دارد خبرنگاران همه جا باشند؛ از پشت درهای بسته مذاکرات تا پرسه در بازارهای میوه وترهبار برای انعکاس گرانیها و حضور در صحنههای دعوا و تصادفات و...، به همین دلیل صاحبان این حرفه طی دوران فعالیتشان انبانی از خاطره دارند و گاهی با صحنهها و رویدادهایی روبهرو میشوند که باورکردنی نیست.
جعفر عزیزی؛ سرباز پیروز
من از سال 76 وارد کار خبر شدم. در آن سال از بین 2000 نفری که در آزمون شرکت کرده بودند، چند نفر انتخاب شدند که یکی از آنها من بودم. تجربه اولم در حوزه اخبار ورزشی و اولین اعزام من به مسابقههای المپیک 2000 سیدنی بود. پس از آن و سالهای بعد جنگهای داخلی افغانستان، بحران جنگ عراق، جنگ 33 روزه لبنان و رژیم صهیونیستی، اخبار حج و بسیاری دیگر را به تجربههای خود افزودم.
از سال 87 به دفتر خبری برلین رفتم و پنج سال اخبار چند کشور اروپایی را پوشش میدادم. در آلمان خیلی تنها بودم و غیر از اخبار عادی و ویژه جامعه اروپا، پوشش اخبار آژانس حکام، تمام انرژی مرا به خود اختصاص میداد. دائم بین شهرهای وین، ژنو، برلین و دیگر شهرهای اروپایی در سفر بودم. کار خیلی سنگینی بود. یادم میآید در کنفرانس امنیتی مونیخ، خبرنگاران رسانههای اروپایی مرا دوره کردند تا از زیر زبانم خبری مبنی بر مشکلات و اختلافات داخلی ایران و مسئولان ایرانی بیرون بکشند، اما ناگهان ورق برگشت و من از آنها سه سوال کردم. سوال اول: میدانید صهیونیستها به غزه حمله کردند. آیا شما به عنوان خبرنگار این تجاوز را محکوم میکنید؟ آنها یکه خوردند، سرخ شدند و به هم نگاه کردند و بعد از اندکی مکث بالاخره گفتند: محکوم میکنیم.
سوال دوم: شما آلمانیها در زمان جنگ ایران و عراق، سلاحهای شیمیایی به عراق فرستادید که باعث مرگ هزاران نفر انسان بیگناه شد. باز به همدیگر نگاه کردند بعد از مکثی گفتند دادگاهی در آلمان برگزار شد، ولی بینتیجه بود. احتمالا تشریفاتی و ظاهری بود.
سوال سوم: معتقدید اسرائیل کلاهک هستهای دارد و عضو انپیتی هم نیست. باز با مکث فراوان اظهار کردند: درست است، اسرائیل نزدیک به 200 کلاهک هستهای دارد. ما این وضعیت اسرائیل را محکوم میکنیم.
آن روز یکی از روزهای خوب و به یاد ماندنی خبرنگاری من بود،چون احساس یک سرباز پیروز در نبرد (رسانهای) را داشتم. خاطره دیگری که دارم در جریان فتنه سال 88 است. من از آلمان شاهد جریانات داخلی کشور بودم و میدیدم هر اندازه داخل ایران متشنجتر باشد، قدرتها و رسانههای خارجی و بیگانه بیشتر خوشحال میشوند. من خارج از جلسه حکام آژانس بودم و تیم ایرانی هم در حال مذاکره و رایزنی بود که ناگهان تصویر کشته شدن ندا آقا سلطان همه جا پخش شد. من آن روز دیدم که چه فشار سنگینی بر دیپلماسی ایران و تیم مذاکرهکننده ایرانی وارد شد. همان روز قطعنامهای علیه کشور ما با رأی بالا در شورای حکام امضا شد و وقتی تیم ایرانی از جلسه بیرون میآمدند من خستگی زیادی را روی شانههای آنها احساس میکردم.
در پایان از خبرنگاران انتظار دارم به وظیفه ذاتی خود عمل کنند. خبرنگار به مثابه پنجه عقاب و چشم عقاب است. عقاب از بالا به امور نگاه میکند. خبرنگار چشم تیزبین افکار عمومی است. اوست که میتواند افکار عمومی را جهت بدهد و هدایت کند.
آتوسا ظرافت: مسئولان با رسانهها تعامل بیشتری داشته باشند
از سال 69 وارد کار خبر در روزنامهها شدم و بیشتر در حوزههای اقتصادی فعالیت داشتم. باید بگویم خبر هر روزش یک خاطره است، اما نباید به خبر نوشتن و کار خبرنگاری عادت کنیم و به عبارت بهتر دچار روزمرگی شویم؛ چرا که روزمرگی برای یک خبرنگار یعنی خط پایان کار خبری. حرفه خبرنگاری تخصص و حرفه است و متاسفانه امروزه کسانی وارد این حرفه بخصوص در روزنامهها شدهاند که اصلا روحیه، سواد و شم خبری ندارند.
تلخترین خاطره من سقوط هواپیمای سی 130 بود که برای یک گزارش به مهرآباد رفته بودم. در حین تهیه گزارش صدای سقوط هواپیمایی را خارج از فرودگاه شنیدم. بسرعت با گروه خبری خود را به محل حادثه رساندم. بغض گلویم را گرفته بود و وقتی متوجه شدم همکاران ما در این هواپیما بودند بسیار متاثر شدم.
برای مسئولان یک توصیه دارم. ایشان بهتر است بیش از پیش با رسانهها تعامل داشته باشند، چرا که خبرنگاران یک فرصت برای مسئولان هستند، نه تهدید.
محمد صابری : ماجرای ترکیه و قبرس
به واسطه تحصیلاتم در حوزه ارتباطات از سال 84 وارد کار خبر شدم. در سالهای قبل از آن به عنوان خبرنگار در آنکارا فعالیت میکردم. یادم میآید قرار بود درباره بخشی از کشور قبرس ـ که به قبرسِ ترکیه معروف و مورد مناقشه دو کشور ترکیه و قبرس است ـ گزارشی تهیه کنم. خیلی جالب بود وقتی با گروه خبری به سراغ مردم و شهروندان ترک رفتم، تقریبا 98 درصد مردم ترکیه اصلا نمیدانستند کشور قبرس کجاست. در حالی که قبرس ترکیه مانند جزیره قشم است برای ایران.
رضا نیکقدم منش : بداخلاقی ممنوع
از سال 79 کار خبر را آغاز کردم و بیشتر خبرنگار ورزشی بودم. خاطره تلخ کار من، راه پیدا نکردن تیم بسکتبال ایران به ملتهای آسیایی به واسطه شکست از تیم اردن بود که در نتیجه از المپیک 2012 لندن بازماندیم، اما شیرینترین خاطره هم نتایج عالی تیم والیبال ایران بود که والیبال ما را جزو چهار تیم مطرح جهان معرفی کرد.
یادم میآید در بازی دربی تهران وقتی صد هزار نفر در استادیوم فریاد میزدند، صدا به صدا نمیرسید و من در ارتباط زندهام با بخش خبری، بدون این که خودم متوجه باشم با داد و صدای بلند پلاتو میدادم و حتی صدای خودم را هم نمیشنیدم.
یک توصیه برای همکاران خودم بخصوص در حوزه ورزش دارم. خبرنگاران ورزشی باید به مسئولان ورزشی کشور، روسای فدراسیونها و ورزشکاران با احترام برخورد کنند تا احترام ببینند. بداخلاقی یک خبرنگار در حوزه ورزش باعث از دست دادن حس اعتماد مسئولان ورزشی و ورزشکاران میشود.
اسماعیل جوانفکر :تلخ و شیرین خبرنگاری
من از سال 66 وارد کار خبر در رسانه ملی شدم و از همان روز نخست فهمیدم خبرنگاری سراسر خاطره است. از تلخترین خاطرهام که مربوط به سقوط هواپیمای سی 130 در سال 84 و شهادت جمعی از همکارانم بود تا شادترین اخبار و فعالیتهای خبری که تعداد آنها خارج از شمار است.
یادم میآید در سال 77 به بوسنی و هرزگوین اعزام شده بودم که همزمان شده بود با ناآرامیهای داخلی بوسنی و حوادث کوزوو. به واسطه حضور گروههای مختلف ازجمله صربها، کرواتها، سارقان محلی و گروههای مسلح و تروریست، در حین انجام فعالیتهای خبری با تهدیدات جانی روبهرو میشدیم.
به عنوان مثال، یک بار همراه رانندهای محلی برای گرفتن تجهیزات فنی و ملزومات دفتر خبری با یک خودروی ون (گُلف) به کرواسی رفتم. پس از دریافت تجهیزات، هوا تاریک شده بود. در مسیر بازگشت و تقریبا ساعت یک نیمه شب، یک سواری به تعقیب ون ما پرداخت. تعقیب و گریز وحشتناکی بود. تیراندازی به سمت ما یک لحظه قطع نمیشد. تمام شیشههای ماشین خرد شد. لاستیک ماشین ترکید و از چرخ جدا شد و ماشین روی رینگ حرکت میکرد. باک ماشین تیرخورده بود و سوخت کف جاده میریخت. تمام بدنه ماشین سوراخ سوراخ شده بود. من رد شدن گلولهها از کنار سر و بدنم را احساس میکردم. بعد از مدتی که گویا تمامی نداشت به یک پاسگاه محلی پلیس رسیدیم. تروریستها از تعقیب دست کشیدند و ما نجات پیدا کردیم. وقتی پلیس و مردم ماشین را دیدند از زنده بودن ما متعجب شدند. حتی خبر شهادت من در آن واقعه به پدر و مادرم رسیده بود و تنها با تماس تلفنی، آنها از سلامت و زندهماندنم مطمئن شدند.
غلامرضا کوچک :امیرالمومنین ما را طلبید
من از سال 58 همکاری خود را با مرکز خوزستان آغاز کردم و با شروع جنگ وارد کار خبر شدم و فعالیت خبری را به صورت تجربی در جبهه و کنار خبرنگارانی فرا گرفتم که بعدها در حین کار خبر به خیل شهدا پیوستند.شهید احمد سگوندی یکی از پیشگامان خبرنگاری در جبهه بود. ایشان با جسارت تمام در عملیات مختلف حضور داشت. در سوسنگرد و دارخوین با کمترین امکانات و زیر آتش مستقیم عراقیها یک لحظه از رسالت خبری و خبرنگاری خود غافل نمیشد که در همان منطقه داروخوین و در حین کار خبری به شهادت رسید.
دیگر شهیدی که الگویی برای کار خبری من بود غلامرضا رهبر بود که تا زمان شهادتش، همدوش با رزمندگان خط مقدم خبررسانی میکرد. شهید احمد رستگار دیگر خبرنگاری بود که در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار شده است. یادم میآید سال 1996 برای فعالیت خبری به لبنان اعزام شده بودم. خبردار شدم صهیونیستها به زنان و بچهها و سالمندان لبنانی که به کمپ سازمان ملل در قانا پناهنده شده بودند، حمله کرده و تعداد بسیاری از مردم بیدفاع و بیگناه را وحشیانه به شهادت رسانده است. جنایتی فراموش نشدنی بود.وقتی به محل کمپ رسیدم بسیار منقلب شدم. هنوز بعد از سالها که به یاد آن صحنههای جنایت میافتم نفرت از صهیونیستها تمام وجودم را فرا میگیرد.
یک خاطره خوب از عراق دارم. یک سال قبل از سقوط صدام در قالب هیأت دیپلماتیک، من و یک تیم رسانهای در ماه رجب به عراق رفتیم. عراقیها، شعارها و رفتارهای ضدآمریکایی از خود نشان میدادند و میخواستند بگویند مواضعشان در برابر آمریکا بسیار به ایران نزدیک است.
ما از آنها خواستیم به صورت مصداقی، صداقت و همکاری خود را با ملت ایران نشان دهند و اجازه بدهند در 13 رجب یک ارتباط زنده از حرم علی بن ابیطالب با تلویزیون ایران داشته باشیم. آنها رفتند و بعد از چند روز، مقامات بالای بعث پیام دادند اجازه داده نمیشود. من بسیار دلشکسته به حرم امام علی(ع) رفتم، به مولا گفتم حالا که نشد ملت ایران از راه دور زیارتت کنند، کاری کن تا سال دیگر مردم ایران حاجت روا شوند و به زیارت شما از طریق ارتباط زنده تلویزیونی نایل شوند. همین شد که سال بعد وقتی صدام متواری شده بود در 13 رجب مردم ایران ارتباط زندهای را از نجف و بارگاه امیرالمومنین شاهد بودند.
من ایمان دارم امیرالمومنین مردم ما را به زیارت خود و فرزندانش در عراق دعوت کرد.
محمد دلاوری : خبرنگار وامدار کسی نباشد
من به عنوان یک خبرنگار معتقدم که یک گزارش جذاب باید ابتدا از مضامینی جدید استفاده کند، حرفی بزند که بیننده پیش از آن کمتر شنیده باشد یا وارد فضاهایی شود که برای او جذابیت دارد تا بتواند مشارکت بیننده را تقویت کند. همچنین باید تلاش کند تا به شکلی نو دست یابد و ساختار فرم و محتوا را به گونهای با هم ترکیب کند تا در بیننده احساس خوبی ایجاد کند.
یک خبرنگار باید مخاطب خود را دقیق بشناسد، اگر خبرنگار و گزارشگر بداند مخاطبش در چه زمینههایی احساس خلأ میکند، میتواند پیام متناسب با آن را به وی برساند و در کارش موفق خواهد بود.
درخصوص موانعی که در مسیر تهیه گزارشهای خبری با آن مواجه هستیم میتوانم بگویم که ما قوانین مشخصی درباره اینکه در مواجهه با یک سازمان تا کجا میتوانیم نفوذ کرده و اطلاعات به دست آوریم و در گزارش از آن استفاده کنیم، نداریم.
سازمانها به مرور زمان قانونی نانوشته و قدرتی ایجاد کردهاند که رسانهها را کنترل میکند و این مساله در بسیاری از موارد دست گزارشگر را میبندد. در برخی نهادها این تعبیر غلط جا افتاده که اگر کسی آنها را مورد نقد قرار داد، در واقع افراد را زیر سوال برده است، در حالی که فرد نباید حقیقت خود را به پست و مقامش سنجاق کند. آن پست باید همیشه تحت نظارت رسانهها به عنوان نمایندگان مردم و ناظر کارها باشد.
متاسفانه برخی نهادها به هیچ عنوان آمادگی تحمل این فشارها را ندارند و من بارها با این اتفاق مواجه شدهام که یک مسئول در برابر نقد، آمادگی و روحیه خود را از دست میدهد، به نظرم گزارشگر در چند سال نخست فعالیت ، باید در بخشهای مختلف ورود پیدا کند تا به دیدی کلی نسبت به فضای اجتماعی دست یابد. پس از آن هم به یک حوزه موضوعی و نه یک وزارتخانه وارد شود. اشتباه اصلی در همین نکته است. برای مثال گزارشگری که به حوزه وزارت نفت وارد میشود، ژورنالیست انرژی نیست و نمیتواند تحلیلی از وقایع انرژی در جهان داشته باشد، فقط مدیران آن سازمان را خوب میشناسد و به نوعی خود را به یک ساختار اداری محدود میکند. متاسفانه گاهی هم وامدار و به نوعی کارمند آن وزارتخانه میشود.
بنابراین گزارش باید در یک موضوع عمیق شود و این اتفاق نیاز به عزم جدی گزارشگران و رسانه دارد تا آنقدر نیرو جذب کند که بتواند گزارشگران یک حوزه را حفظ کند، در حالی که اکنون رسانه بنابر احساس نیاز به جابهجایی گزارشگران در حوزههای مختلف میپردازد و گاهی آنها را در همه موضوعات مهم دخالت میدهد.
نتیجه آن میشود که پس از مدتی متوجه میشویم گزارشگر در هیچ موضوعی عمیق نشده و تنها به توصیف رویدادها بسنده کرده است.
امیدکامل قالیباف: خبرنگار؛ چشم سوم جامعه
18 سال است در حوزه اخبار اقتصادی فعالیت میکنم. معتقدم رسانه ملی و بویژه خبرنگاران آن در حکم چشم سوم جامعه هستند چرا که پل ارتباطی بین مسئولان و مردماند. لذا کار در این حوزه بسیار سخت است و اگر خبری مانند خبر حذف برخی دهکها را از فهرست یارانهبگیران اعلام کنیم برخی از مردم ناراحت میشوند ولی اعلام مصوبههای دولتی برای دولت خوب است. از طرفی اگر آمار بیکاران فارغالتحصیل را اعلام کنیم مردم میگویند رسانه واقعیت را میگوید ولی احتمالا چنین خبری خوشایند دولت نیست. به خاطر همین است که کار خبر، حرکت روی لبه تیغ است. من ارائه اخبار اقتصادی را در چند دولت تجربه کردهام و در این سالها متوجه شدهام که هیچکدام از دولتها، هیچ نقد و انتقاد اقتصادی را برنمیتابند و واکنشهای سخت و بعضاً منفی نشان میدهند. در بسیاری موارد رسانه و شخص خبرنگار مورد اتهام قرار میگیرد که با جانبداری جناحی و سیاسی خبررسانی میکند. بارها خبرنگاران به کجفهمی و قضاوتهای ناعادلانه از سوی مسئولان و جناحهای سیاسی متهم شدهاند. البته این را هم قبول دارم که خبرنگاران نیز دچار اشتباه و خطا میشوند اما این گوشهکنایهها و اتهامزنیها روی اطلاعرسانی خبرنگار قطعاً تاثیر میگذارد.
حسینیبای؛ توجه به شیوههای نوین گزارشگری
محمدرضا حسینیبای، خبرنگار خبرگزاری صداوسیما هستم ، من در گزارشهایم سعی میکنم ویژگیهایی همچون مردمی بودن، مستند و واقعگرایی، استفاده از تکنیکهای خبری، کیفیت بالای تصویربرداری از نظر رنگ، زاویه دوربین و هنری بودن تصاویر، صدا و ظاهر مناسب خبرنگار و در نهایت تدوین عالی را مورد توجه قرار دهم.
گزارشهایم از جنگ عراق یا سوریه با نگاه کالبدشکافانه بوده و صرفا یک اتفاق را برای مخاطبانم توصیف نمیکنم . ضمن اینکه تلاشم این بوده همیشه در خط مقدم جنگ باشم و گزارشهایی را از مناطق جنگزده تهیه کنم تا مردم به صورت مستقیم شاهد درگیریهای نیروهای عراقی و سوری با دشمنانشان باشند.خبرنگار باید بپذیرد که این شغل فراز و نشیبهای بسیاری دارد، یعنی در کنار تهیه گزارشهای مطلوب و بیخطر از تهیه گزارشهای خطرناک شانه خالی نکند که خوشبختانه خبرنگاران خبرگزاری صداوسیما بسیار شجاع و نترس هستند. کار تهیه گزارش خوب همیشه پرمشغله است و گزارشگر و گروه گزارش با مشکلات بسیاری از لحظات ابتدایی تهیه گزارش تا مراحل پایانی روبهرو هستند. برخی مشکلات با پیگیری حل و فصل میشود؛ به طور مثال درخواست مصاحبه با یک شخصیت شناخته شده. برخی مواقع نیز این مشکلات با روابط خوب میان عوامل کار برطرف میشود که البته اگر یکی از عوامل تحمل برنامههای سخت را نداشته باشد، احتمال از هم پاشیده شدن سناریوی گزارش و به نوعی خراب شدن آن وجود دارد. برخی مشکلات هم سرصحنه پیش میآید؛ مثلا تهیه گزارش در مکانهای خطرناک یا از افرادی که منافعشان در خطر است. این افراد نیز به واسطه کارهای خلافی که انجام دادهاند، مانع تصویر گرفتن و تهیه گزارش میشوند که گاه گروه خبری تهدید جانی هم میشود. در مسیر زندگی گزارشگران و خبرنگاران مشکلات بسیاری وجود دارد که این نکات بخش کوچکی از آنها بود.
افروز اسلامی؛ حرفهای پویا
18 سال است تجربه فعالیت خبری در حوزههای مختلف دارم. رمز ماندگاری خود را در این شغل سخت بودن، تنوع و پویایی در کار احساس میکنم.
با گزارش ننه حسن، چند روز شاد و خشنود بودم و با گزارش شهادت همکارانم در سقوط سی 130 چند روز غمگین. به طور کلی هر آفیش خبری برای من یک خاطره و تجربه جدید است. طی این چند سال دریافتم مردم همیشه به خبرنگاران محبت داشته و دارند.
امیر شایانمهر؛ روز تلخ سقوط
من از سال 79 با کار خبر و خبرنویسی آشنا شدم. بدترین روز خبری من سقوط هواپیمای خبرنگاران در سال 84 بود که گروه من از اولین گروههای خبری بود که به محل حادثه رسید و اصلا نمیدانستیم در این هواپیما همکاران خبرنگار ما حضور داشتند. گروه گریه میکرد و ابتدا توان ارائه خبر از گروه سلب شده بود. بعد از مدتی با کنترل و تمرکز روی کار توانستم یک ارتباط زنده تلفنی با خبر جامجم برقرار کنم.
از خاطرات شیرین دوران خبرنگاریام میتوانم به ارائه گزارش غرورآفرین پرتاب شهاب 3، فک پلمب یو اف سی اصفهان و مانورهای آبی ـ خاکی نیروهای نظامی و انتظامی اشاره کنم.
محمد زندکریمخانی
فرشید شکیبا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد