بعد از دریافت پرونده، همراه متخصصان پزشکی قانونی و مأموران بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدیم. زمانیکه به آنجا رسیدیم، صحنه پیدا شدن جسد دستنخورده بود و ماموران کلانتری سعی داشتند تا رسیدن ما آن را حفظ کنند. جنازه جوان بیست و هفت سالهای در قسمت بار وانت سفیدرنگی قرار داشت و روی آن نیز پتویی انداخته شده بود. بالای سر جنازه رفتم. قربانی لباسهای راحتی به تن داشت و دور گردن و روی صورتش آثار خراشیدگی بوضوح دیده میشد. از روی آثار، این احتمال به وجود میآمد که قربانی قبل از مرگ با قاتل درگیر شده است.
غیر از جنازه، یک پتو و کلاه سربازی نیز در قسمت بار وانت بود. کلاه سربازی خاکستریرنگی که زیر نقاب آن اسم و فامیلی نوشته شده و 14 ستاره هم کنار اسم و فامیل کشیده شده بود. احتمال دادم که هر کدام از ستارهها، نشانه یکماه از گذشتن دوران سربازی است، زیرا اغلب در پادگانها، سربازان تعداد ماههایی را که خدمت کرده بودند با این روش روی نقاب کلاه حک میکردند و به این شکل حساب ماهها را داشتند. کلاه رنگورو رفته بود و همین رنگورو رفتگی نیز نشان میداد که ماههای زیادی از خدمت سربازی صاحب آن میگذرد، اما معلوم نبود که کلاه متعلق به مقتول است یا فرد دیگری.
درهای خودرو بسته بود، ولی در بازرسی لباسهای مقتول، سوئیچ وانت بهدست آمد. با پیداشدن سوئیچ این فرضیه که مقتول صاحب همان وانت است، پررنگتر شد.
برای رسیدن به هویت مقتول، شماره پلاک خودرو را استعلام کردیم و مشخصات صاحب خودرو بهدست آمد. طبق مشخصات اعلامی، مقتول سیاوش نام داشت. حدسمان درست بود؛ مقتول صاحبوانت بود. با خانواده قربانی تماس گرفتیم و از آنها خواستیم خود را به ترمینال برسانند. هنوز ساعتی از تماس ما نگذشته بود و در حال تحقیقات اولیه در صحنه بودیم که سروصدای مردی توجه ما را جلب کرد. مرد جوان برادر مقتول بود و خود را به محل حادثه رسانده و از دیدن جنازه بشدت ناراحت شده بود. او با فریاد گفت: «چه کسی این بلا را بر سر برادرم آورده؟ او که آزارش به کسی نمیرسید؟»
او را از صحنه دور کردم و در مورد برادرش پرسیدم، شاید او از قاتل یا انگیزه این جنایت خبر داشت. مرد جوان بعد از مکث کوتاهی گفت: «سیاوش با ماشین کار میکرد. او با وانت بار میبرد و چون زن و بچهای نداشت، شبها در وانت میخوابید. هرچندوقت یکبار هم به خانه سر میزد.»
وقتی فهمیدیم که سیاوش شبها را در قسمت بار ماشین میخوابیده، دو فرضیه برای ما مطرح شد؛ یا او را کشته بودند و بعد جنازه را پشت ماشین انداخته بودند، یا در حالی که وی پشت ماشین در حال استراحت بوده، قربانی یک جنایت شده است.
در تحقیق از برادر قربانی چیز زیادی دستگیرمان نشد و برای همین سراغ دوستانش رفتیم. تحقیقات از دوستان سیاوش نیز به جایی نرسید و همه میگفتند که او پسری آرام بوده و با کسی مشکلی نداشته است. پس فرضیه خصومت شخصی هم تا حدودی رنگ باخت. سر صحنه به هیچ نتیجهای نرسیدیم و جز یک کلاه سربازی که تنها سرنخ ما از یک قتل بود، چیز دیگری به دست نیامد.
همانطور که گفتم ما یک کلاه سربازی داشتیم. از آنجا که سیاوش سرباز نبود، پس کلاه هم متعلق به او نبود و به احتمال قوی صاحبکلاه فردی بود که از جنایت خبر داشت. کلاه به تنهایی هویت کاملی از یک فرد بود، زیرا خاکستریرنگ بود و این نشان میداد صاحب آن سرباز نیروی زمینی است. از طرفی روی آن 14 ستاره داشت و این نشان میداد که سرباز مورد نظر ما 14ماه از خدمتش گذشته است. از طرفی اسم مراد و نام خانوادگیاش هم روی آن به چشم میخورد که بیشک اسم صاحبکلاه بود. با خود که حساب کردم، به این نتیجه رسیدم فرد مورد نظرمان سرباز عادی بوده است. چنانچه او به موقع به خدمت رفته بود، با گذشت 14ماه از خدمتش اکنون نوزدهسالونیم داشت، حتی میشد از روی ستارهها، زمان تقریبی اعزام او به خدمت سربازی را مشخص کرد.
در حقیقت ما هویت کامل پسری را داشتیم که در صحنه جنایت حضور داشت و باید پی میبردیم آنجا چه میکرده و شب جنایت چه اتفاقی افتاده است. مطمئن بودم کلید اصلی در دست صاحبکلاه است.
با روابط عمومی نیروی زمینی تماس گرفتم و از آنها درباره مراد پرسیدم. تاریخ تقریبی اعزام او به خدمت را گفتم و از آنجا که اسم مراد با آن نام خانوادگی مورد نظر بیشتر در شهرهای غربی کشور برای پسران انتخاب میشود، به مسئولان روابط عمومی گفتم که احتمال دارد فرد مورد نظر ما اهل یکی از شهرهای غربی کشور باشد. قرار شد آنها بعد از پیگیریهای نهایی با من تماس بگیرند.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه من برای ایام عید به زادگاهم رفتم. یکروز که از خیابان عبور میکردم، خیلی اتفاقی یکی از دوستان دوران دبیرستانم را دیدم. بعد از پایان دوران دبیرستان او وارد نیروی زمینی ارتش شده بود و من وارد نیروی انتظامی.
برای شناسایی قاتل و انگیزه او از قتل، در شماره بعد تپش با سروان حسینی همراه شوید.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد