قاضی اما همچنان در حال بررسی پرونده است و توجهی به آن دو نمیکند. چند لحظه بعد قاضی سرش را از روی پرونده برمیدارد و رو به این زوج میکند و میگوید: فقط یک هفته بعد از ازدواجتان میخواهید جدا شوید، چرا؟
این زن و شوهر با هم شروع به صحبت و داد و بیداد میکنند. قاضی آنها را به آرامش دعوت میکند و میگوید: یک نفرتان صحبت کند تا متوجه شوم چه میگویید!در این لحظه مرد جوان شروع به صحبت میکند و میگوید: آقای قاضی همسرم دست بزن دارد و من تازه متوجه این موضوع شدهام. یعنی درست فردای روز عروسیمان من از همسرم کتک خوردم و از آن زمان تا الان باهم درگیر هستیم. برای همین تصمیم گرفتیم به دادگاه خانواده بیاییم و به این زندگی که مثل میدان جنگ است، پایان دهیم.
علی در ادامه صحبتهایش میگوید: یک سال پیش با همسرم نیلوفر آشنا شدم، نیلوفر یکی از دوستان زن پسر خالهام بود و روزی که با پسرخالهام و همسرش به گردش رفته بودیم، برای اولین بار او را در آنجا ملاقات کردم. بعد از آن ملاقات، ارتباط من و نیلوفر آغاز شد و بعد از چند جلسه آشنایی من از او خواستگاری کردم. او هم به دلیل علاقهای که به من داشت جواب مثبت داد و من و نیلوفر به عقد یکدیگر درآمدیم. من و نیلوفر دوران نامزدی خیلی خوبی داشتیم و در آن دوران هیچ اختلاف یا مشکلی باهم نداشتیم. تا اینکه زندگی مشترک ما آغاز شد. درست فردای روز عروسیمان باهم درگیر شدیم. آن هم فقط به خاطر رفتن به ماه عسل!
مرد جوان ادامه میدهد: ما فردای روز عروسیمان سر اینکه کجا به سفر ماه عسل برویم دعوایمان شد. نیلوفر میگفت که باید برای سفر به خارج از کشور برویم، ولی من ترجیح میدادم که اولین سفرمان در همین کشور خودمان و در جزیره کیش باشد. به نظر من رفتن به کیش کمتر از سفر به خارج از کشور نبود و همان هزینه را هم برایم داشت، اما نیلوفر میگفت که من خسیس هستم و برای اینکه کمتر پول خرج کنم نمیخواهم او را به سفر خارج از کشور ببرم. حرفهایش برایم سنگین بود و کمکم مرا عصبی کرد تا جایی که داد و فریاد به راه انداختم و با او درگیر شدم، اما در کمال تعجب همسرم به سمت من حملهور شد و مرا حسابی کتک زد. باورم نمیشد که من از یک زن، آن هم همسرم کتک بخورم. دعوای ما آنقدر بالا گرفت که نیلوفر بعد از کتک زدن من از خانه قهر کرد. الان هم که یک هفته از آن روز میگذرد، تصمیم گرفتیم به دادگاه خانواده بیاییم و از هم جدا شویم.
بعد از حرفهای مرد جوان نوبت نیلوفر بود که درباره دلیلش برای طلاق صحبت کند. او هم گفت: حرفهای شوهرم همه دروغ است. من فقط او را هل دادم و علی هم زمین خورد. دلیلش هم این بود که آنقدر از دستش عصبانی شده بودم که کنترل خودم را از دست دادم. علی خودش باعث شد که من به طرفش حمله کنم. من یک تازه عروس بودم که فردای روز عروسیام دوست داشتم به خارج از کشور سفر کنم. من همیشه آرزو داشتم که ماه عسلم در خارج از کشور باشد تا بتوانم یک سفر خاص را تجربه کنم، اما علی از روی لجبازی و فقط برای اینکه به اصطلاح خودش گربه را دم حجله بکشد خواست که حرف، حرف خودش باشد و به خواسته من گوش ندهد. من میدانم که علی فقط و فقط از روی لجبازی اینکار را کرد وگرنه خودش هم همیشه دوست داشت که به خارج از کشور سفر کند. وقتی مجرد بود چند بار به خارج از کشور سفر کرده بود. اگر او لجبازی نمیکرد و با هم به یک سفر خارج از کشور میرفتیم، الان اینجا نبودیم و این همه درگیری پیش نمیآمد.
علی میان صحبتهای همسرش آمد، آقای قاضی من دیگر دوست ندارم، با همسرم بحث کنم. موضوع ماه عسل نیست، موضوع این است که زنم روی من دست بلند کرد و من را کتک زد. مگر میشود که یک مرد از زنش کتک بخورد. او از همین اول چهره واقعی خودش را نشان داده پس من هم باید عاقل باشم و دیگر به زندگی با او ادامه ندهم. حالا برای همیشه از هم جدا میشویم. چون دیگر نمیخواهم او را ببینم.
وقتی حرفهای این زوج تمام میشود، قاضی عموزادی سعی میکند از طلاق زودهنگام آنها جلوگیری کند، ولی صحبتهای قاضی فایدهای ندارد و آنها از تصمیمشان منصرف نمیشوند. به همین دلیل هفته گذشته حکم طلاق توافقی صادر میشود و زندگی این زن و شوهر یک هفته پس از ازدواجشان به پایان میرسد.
سیما فراهانی
نگاه کارشناس
دختران و پسران
ویژگیهای شخصیتی یکدیگر را بشناسند
معمولا مشکلاتی میان زوجها بهوجود میآید، برمیگردد به نبودشناخت روانی آنها از یکدیگر. چنین زوجهایی قبل از ازدواج شناخت درستی از یکدیگر ندارند و در مورد اینکه پس از ازدواج چه برنامهها و تصمیمهایی خواهند داشت، با یکدیگر گفتگو نکردهاند. علت دوم بروز چنین مشکلاتی میان همسران، به ویژگیهای شخصیتی دو طرف برمیگردد. دو همسری که در این ماجرا از یکدیگر جدا شدهاند، از ویژگی عصبی بودن برخوردار هستند و همانطور که میبینیم هر دو در جریان مشکل به وجود آمده نتوانستهاند خشم خود را کنترل و مهار کنند.
دلیل دیگر این است که هدف در زندگی این زوج گم شده است. یعنی زمانی که با پیش کشیدن موضوع ماهعسل و اینکه کجا برویم و کجا نرویم، زندگی آنها از هم پاشیده است، مشخص میشود که هدف در این زندگی گم شده است. درست است که این زن و شوهرجوان با علاقه با یکدیگر ازدواج کردهاند، اما آنها تنها برای ازدواج به هم علاقهمند شده بودند و نه برای ازدواج براساس تحمل کاستیها. میزان علاقهمندی بین این زن و شوهر به اندازهای نبود که کاستیهای موجود را نادیده بگیرند. دختران زیادی وجود دارند که به همسرشان میگویند برای ماه عسل برویم شمال یا پابوس امام رضا. خیلیهای دیگر هم هستند که اصلا به ماه عسل نمیروند و زندگی خود را شروع میکنند. آیا این زوجها در آینده به مشکل برمیخورند؟
مساله دیگر روشهای ارتباطی برای حل مساله است. این زوج مسالهای داشتند تحت عنوان «ماه عسل به کجا برویم؟» زن به شوهرش میگوید که تو خودت به خارج از کشور رفتی اما مرا نمیخواهی ببری. این نوع صحبت کردن، یک نوع عناد و لجبازی است و با این نوع محاوره هر دو سعی میکنند مشکل را با پرخاشگری حل کنند. داشتن انتظارات غیرواقعبینانه موضوع دیگری است که رابطه میان این زوج را با مشکل مواجه کرده است. در زن جوان؛ بین من واقعی و آنچه که بود و من آرمانی و آنچه که میخواست فاصله زیادی وجود داشت. اینکه زن گفته همسرم به خارج از کشور رفته و بهدلیل خست نمیخواهد مرا ببرد تحقیر کردن شوهر است و در او احساس حقارت ایجاد میکند. در این ماجرا بهتر بود زن جوان خودش را کنترل میکرد و عصبانی نمیشد و این سوال را در ذهنش ایجاد میکرد که آیا کاری که من میکنم درست است؟ هر دو صحبت کردن در مورد موضوع ماه عسل را به زمان و موقعیت بهتری موکول میکردند. شوهر این زن سعی میکرد مهربانانه و با آرامش با همسرش برخورد کرده و حتی یک لیوان آب خنک به او میداد. در نهایت بهتر بود این زوج قبل از مراجعه به دادگاه خانواده، نزد یک روانشناس یا یکی از بزرگترهای فهیم فامیل میرفتند و مشکلشان را حل میکردند.
راهحل چیست؟
اولین پیشنهاد ما به تمام دختر و پسرهای جوان این است که قبل از عقد با یکدیگر صحبت کنند که آیا همسرشان خمیرمایه انجام چنین رفتارهایی را دارد، آیا موقعیت مالیاش به شکلی هست که او را به سفر خارج از کشور ببرد؟ اصلا دوست دارد چنین کاری را انجام بدهد یا نه؟
دوم اینکه با لحن آرامی با یکدیگر صحبت کنند نه با صدای بلند و داد و فریاد.
سوم، خط قرمزهای یکدیگر را رعایت کنند و در گفتوگو با یکدیگر از جملات نادرست استفاده نکنند.
چهارم، زن یا مرد اگر میخواهد پیامی را به طرف مقابلش منتقل کند، باید آنرا به شیوه صحیح و درست انجام دهد و بهگونهای نباشد که طرف مقابل احساس کند به او توهین شده است.
دکتر پرویز رزاقی/ روانشناس و مدرس دانشگاه
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد