اسلام باورهای دارای منشأ الهی سایر ادیان را پذیرفته، تکمیل کرده و انحرافات آنها را زدوده است

انواری برای هدایت

شریعت‌مداران اسرار جوی

در ادیان الهی برای پیروان و به وسیله انبیای مرسل قوانینی وضع گردیده که لازم الاطاعه و لازم‌الاعتقادند، ‌یعنی پیرو دین هم باید از روی اطاعت و به طوع و رغبت به انجام فرامین صادره از سوی دین تن بدهد و هم اعتقاد حقیقی در حد فهم خویش از غایات و مبادی آن داشته باشد.
کد خبر: ۷۳۹۸۵۶
شریعت‌مداران اسرار جوی
حال باید دیدکه اصلا چرا یک دین ‌پیروان خود را مقید به انجام یک سری اعمال می‌نماید و هدف از آن چیست و پس از وصول به آن هدف معین، چه در انتظار مجری آن خواهد بود.

به این پرسش در طول تاریخ پاسخ‌های بسیاری داده شده و هر عالم و دانشمندی کوشیده است از نظرگاه یافته‌های خویش ژرفای این موضوع را بکاود و جهت‌های مختلف آن را آشکار سازد،‌ برخی از جنبه اجتماعی و جامعه‌شناسی به تفصیل سخن گفته‌اند،‌ عده‌ای از جنبه‌های سیاسی و آیین کشورداری دین را کاویده‌اند و کسانی از حوزه سلامت جسم و روح و طبابت بدان نگریسته‌اند و برخی از منظر تفقه در اصول و فروع و نیاز آن برای بقای دین و در کنار آن ابنای بشر، قلم فرسایی کرده‌اند؛ ‌اما گروهی نیز به کنه تعالیم دینی (به منظور رازگشایی و فتح اسرار نهفته در دستورات الهی) نگریسته، هدف غایی آن را مد نظر داشته‌اند،‌ از این رو نگاه عرفانی و حکمی را می‌توان حاکم بر پیشروان این گروه اخیر دانست.

در این میان و بخصوص در عالم اسلام، عرفا و حکما از قرون اولیه اسلام برآن بوده‌اند تا زوایای باطنی و معنوی مستتر در احکام شریعت را مشهود سازند، ‌چرا که بدین معتقد بوده‌اند که شرع مبین که از عالم غیب بر جان و دل خاتم المرسلین(ص) افاضه شده و بر لسان مبارکش جاری گشته است، چون از منبع حکمت صادر شده نمی‌تواند هدفی کوچک و دون شأن مقام عالی صادر‌کننده داشته باشد و چون جایگاه انسان را در عالم هستی (به تصریح قرآن که فرمود: «خدا انسان را بر صورت خویش آفرید» و«همانا من قرار می‌دهم در زمین خلیفه‌ای [از انسان]») فوق مراتب دیگر مخلوقات می‌دانند، ‌به طوری که غایت تمام اشیا و موجودات انسان است و غایت انسان قرب حق؛‌ لذا باید هدف غایی از تشریع نیز رسیدن به همین مقام و مرتبه روحانی باشد.

با توجه به این موضوع بزرگان معرفت برآن شده‌اند تا اندکی پرده را از رخسار شریعت کنار زده و حقیقت را متجلی سازند و منظور شارع مقدس را از برخی اعمال دینی نمایان فرمایند.

ابن‌سینا یکی از این حکماست که در اسرارالصلاه خویش به گونه‌ای زیبا و لطیف به تشریح حقیقت نماز پرداخته و بیان کرده که هدف از آن، توجه نفس ناطقه به عالم غیب و واجب‌الوجود است و اتصال در آن(نماز) به منبع فیض و دریافت اشراقات معنوی است که لذت حقیقی نیز در این است و بس.1

سیدحیدر آملی، عارف سترگ شیعی نیز کتابی مستقل و مبسوط در اسرار شریعت نگاشته و در آن شریعت، ‌طریقت و حقیقت را به مراتبی از یک مسیر تشبیه کرده که در طول یکدیگرند و کاملان را جامع جمیع این سه معرفی کرده است.2

قاضی سعید قمی از شاگردان برجسته ملارجبعلی تبریزی نیز تالیفی مستقل در اسرار نماز و حج دارد و مراتب عرفان و مدارج سلوکی را با ارکان شریعت و اجزای آن تطبیق کرده است.3

البته این نگاه تنها مختص به شریعت نیست بلکه مأثورات معصومین(ع) برای عرفا بخصوص شیعیان همین حکم را دارد و از این روست که در بین بزرگان شیعه کتاب‌هایی به نام اربعین یا شرح اربعین بسیار تالیف شده و هدف از آنها کاویدن ژرفای کلام معصومین(ع) و روشن ساختن زوایای مستتر معنوی آنهاست.

این نگاه عرفانی به شریعت باعث می‌شود تا با پی بردن به هدف غایی آن، ‌فرد مجری با رغبت و جدیت بیشتری به انجامش بپردازد و از فکر قشری و کم اهمیت و کم اثر بودن احکام که به فاصله گرفتن از موضوع منجر می‌شود، برهد.

این‌گونه نگاه کردن به شریعت گویا به «طریق» نگاه کردن است و این طریقی است که به حقیقت واصل خواهد شد؛ ‌در این مفهوم کاربرد شرع نه تنها در سرای طبیعت و نظم و انضباط بخشیدن به امور مادی قلمداد نمی‌شود و عمل نمودن به آن نیز تنها ادای تکلیف نمی‌گردد، بلکه گذر بر کوی طریقت و دخول در عالم غیب مفروض می‌شود.

حال که «جان» تخته بند بدن شده است، در این دریای متلاطم (دنیا با تمام کشش‌ها و جاذبه‌های ظاهری و باطنی‌اش) که موجش از هر سو بر فرق انسان می‌کوبد، به حکم «عقل» که ناجی انسان و پیامبر باطنی اوست باید دست به فتراک شریعت زند،‌آن شریعتی که بر سینه بی‌کینه حضرت رسول‌(ص) تابیده و عالمی را منور کرده است.

این همان شرعی است که به سهولت پیروان خویش را به یگانه دانستن پروردگار فرا می‌خواند و با توسل به قول«لا اله الاالله»‌ نشان مسلمانی می‌دهد و روح صاحب قول را تسلیم شده مفروض می‌کند؛ ‌تسلیم به نور حقیقتی که در دلش تابیده است.

این همان شریعتی است که وقتی آن اعرابی به واسطه سخن نااهلان پنبه در گوش می‌نمود تا کلمات معجزه‌آسای قرآن را نشنود و بر حسب کنجکاوی و حقیقت جویی، ‌یکبار کلام خدا را از زبان رسول خدا شنید تسلیم شد و مسلمانی پیشه کرد. یا آن شخص که آیه‌ای از قرآن شنید و سر به بیابان گذارد، از شدت تجلی خورشید باطنی در کلام الهی یا آن پارسی پاک دل که آمد و ماند و محو شد در تابش ضوء محمدی(ص) و سلمانِ مسلمان شد.

این شریعتی است که دروازه دخول در طریقت را چنان گشاده که از آشکاری، نهان گردیده و چشم‌ها را از شدت نورانیت تنگ نموده است،‌ مگر پیغمبر(ص) نفرمود: بگویید خدایی جز الله نیست و رستگار شوید و آیا این نفی و اثبات چیزی جز رفتن از کثرت به سوی وحدت و وحدت با واحدیت است و آیا طریقی نیست که به حقیقت می‌رساند؟

اگر این نبود پس دروازه علمی که بنمودند چه بود،‌آن علمی که به فرموده صادق آل محمد(ع) در حدیث عنوان بصری نوری است که بر دل مومن می‌تابد؛ که این کلام صریح اشارتی است بر دریافت اشراقات نورانی و مکاشفات معنوی برای رسیدن به علم حضوری.

لذا به واقع توان گفت این بدایتی است که آن نهایت را وعده داده و اکنون ماراست که چون باشیم.

هوشنگ شکری/ جام جم

پا‌نوشت‌ها:

1 ـ‌ فراسوی نیایش (ترجمه اسرار الصلاه ابن‌سینا)، ترجمه محمد ملکی،‌ انتشارات علمی و فرهنگی ، 1387.

2 ـ اسرار الشریعه، ‌السید حیدر آملی، حققه و قدم له السید محسن الموسوی التریزی، المعهد الثقافی نور علی نور، 1382.

3 ـ اسرار عبادت و حقیقت نماز، ‌قاضی سعید قمی، ‌ترجمه و توضیحات دکتر علی زمانی قمشه‌ای، ‌انتشارات آیت اشراق ، 1387.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها