جنایت؛ ایستگاه آخر زندگی مشترک

توهم شیشه باعث شده بود دست به کارهای غیرعادی بزند. زن جوان این را می‌گوید و سرش را پایین می‌اندازد. با گوشه روسری‌اش بازی می‌کند و انگار چیزی یادش آمده باشد،ادامه می‌دهد: او را دوست داشتم اما مجبور به این کار شدم. این زن حدود دو هفته قبل شوهرش را به قتل رساند و بعد از جنایت با صحنه‌سازی سعی داشت قتل او را یک حادثه نشان بدهد اما با اقدامات بموقع پلیس استان خوزستان و نظریه کارشناسان، راز این جنایت برملا شد و زن جوان به قتل اعتراف کرد.

رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که مردی جوان با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن شوهر خواهرش خبر داد. او به کارآگاهان گفت: 20 روزی است که از شوهرخواهرم بی‌خبر هستیم. رضا مدتی است معتاد شده است. 20 روز قبل خواهرم همراه بچه‌هایش به خانه پدری‌مان آمدند. آن طور که خواهرم می‌گفت، شوهرش آنها را مقابل خانه رسانده و برای ترک اعتیاد به کمپ رفته بود اما بعد از آن روز هیچ خبری از رضا به ما نرسید. تلفن همراه او هم خاموش است و از آنجا که احتمال می‌دهیم اتفاقی برایش افتاده باشد، تصمیم گرفتیم از پلیس برای پیدا کردن او کمک بخواهیم.

کارآگاهان بعد از شنیدن صحبت‌های مرد جوان، تحقیقات خود را برای یافتن رضا آغاز کردند. آنها در نخستین اقدام راهی خانه مرد میانسال شدند و به محض ورود به خانه بوی بدی را احساس کردند؛ بویی که از حادثه‌ای تلخ حکایت داشت. آنها با ورود به خانه منبع بوی مشمئزکننده را پیدا کردند. بو از داخل حمام به مشام می‌رسید. داخل حمام جسد مردی قرار داشت که سوخته بود. با کشف جسد و بررسی‌های متخصصان پزشکی قانونی مشخص شد جنازه متعلق به رضاست.

جسد به دستور بازپرس ویژه قتل برای شناسایی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و پس از آن کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی استان خوزستان برای رازگشایی این پرونده وارد عمل شدند. باتوجه به مشکوک بودن مرگ مرد معتاد به شیشه، تحقیقات از خانواده مرد میانسال در این رابطه ادامه یافت.

مهتاب، همسر رضا درباره مرگ همسرش به پلیس گفت: شوهرم از مدتی قبل به مواد مخدر روی آورد اما بالاخره تصمیم گرفت خودش را نجات بدهد. او برای رهایی از اعتیاد چند بار در کمپ ترک اعتیاد بستری شد ولی بی‌فایده بود و هر دفعه به محض این‌که از کمپ بیرون می‌آمد، دوباره سراغ مواد مخدر می‌رفت. رضا چند روز قبل به من گفت می‌خواهد مواد را برای همیشه ترک کند و برای آن‌که من و بچه‌ها در خانه تنها نباشیم، از من خواست به منزل پدرم بروم. من هم تصور می‌کردم او می‌خواهد به کمپ برود به همین دلیل با پیشنهادش موافقت کردم، غافل از این‌که او می‌خواهد خودش را بکشد و برای همیشه از این زندگی راحت شود.

سرهنگ خواجوی، رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان درباره این پرونده می‌گوید: در حالی که همسر رضا اصرار داشت شوهرش خودکشی کرده است متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند علت مرگ سوختگی نیست بلکه مرد میانسال بر اثر اصابت جسمی نوک تیز مانند چاقو به قتل رسیده است.

کارآگاهان جنایی استان خوزستان پس از برملا شدن این واقعیت، برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت به جستجو پرداختند و با تحقیق از همسایه‌ها و آشنایان رضا مشخص شد او با همسرش بشدت اختلاف داشت. یکی از همسایه‌ها در این خصوص به پلیس گفت: از زمانی که رضا معتاد شد، اختلافات آنها هم شروع شد. مهتاب همیشه با همسرش سر این مساله دعوا داشت. حتی روز حادثه صدای مشاجره آنها را شنیدیم اما نمی‌دانم چه کسی رضا را کشته است.

کارآگاهان در ادامه بررسی‌ها به سرنخ‌هایی رسیدند که نشان می‌داد مهتاب در این جنایت نقش دارد. به این ترتیب زن جوان بازداشت و بازجویی شد. او که ابتدا منکر ارتکاب جنایت بود، زمانی که با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شد، به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: شش سال پیش با رضا ازدواج کردم. من عاشق او بودم و زندگی خوبی داشتیم تا این‌که رضا معتاد شد. اعتیاد همسرم باعث شد رفتارش تغییر کند و مدام من و بچه‌ها را اذیت می‌کرد. رضا روز حادثه دوباره مواد مصرف کرد و دچار توهم شد. او چاقویی به دست گرفته بود و در حالی‌که فریاد می‌زد، می‌خواست به من حمله کند. من که خیلی ترسیده بودم، چاقویی از آشپزخانه برداشتم و پشت سرم گرفتم. رضا که چاقو را ندیده بود به طرف من حمله کرد و من هم در فرصتی مناسب با چاقو ضربه‌ای به شکم او زدم.

زن جوان ادامه داد: رضا که از این حرکت من بشدت شوکه و عصبانی شده بود، دوباره حمله کرد. از دست او فرار کردم و به داخل حمام رفتم. او هم مرا تعقیب کرد و وارد حمام شد. من که ترسیده بودم و می‌دانستم رضا بابت این کار از من انتقام می‌گیرد، فورا از حمام خارج شدم و در را روی شوهرم بستم. بعد از مدتی سراغ رضا رفتم. هر چه او را صدا زدم، جواب نداد. وارد حمام شدم و دیدم رضا مرده است. نمی‌دانستم چه کار باید انجام بدهم.ناخواسته مرتکب قتل شده بودم. باید طوری صحنه سازی می‌کردم که کسی متوجه نشود قتل کار من است. به همین دلیل تصمیم گرفتم با آتش زدن جسد، مساله را خودسوزی نشان بدهم. بعد از این‌که جسد همسرم را آتش زدم، همراه بچه‌هایم به خانه پدری‌ام رفتم و به دروغ به آنها گفتم رضا برای ترک اعتیاد به کمپ رفته است. بعد از چند روز که از رضا خبری نشد، خانواده‌ام نگران شدند و برادرم که دید تلفن همراه رضا خاموش است، تصمیم گرفت موضوع را به پلیس خبر بدهد.

رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان توضیح می‌دهد: با اعتراف زن جوان به جنایت، او با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.

مرد شکاک

شک به همسر باعث شد تا مرد جوان سناریوی قتل را طراحی و اجرا کند. نظریه کارشناسان آتش‌نشانی درباره حریق عمدی، راز این جنایت را برملا کرد.

ماموران آتش‌نشانی اواخر مرداد امسال در جریان آتش‌سوزی در خانه‌ای در شهرستان تاکستان قرار گرفتند و بسرعت خود را به محل حادثه رساندند. مردی جوان به محض دیدن امدادگران در حالی‌که پریشان به نظر می‌رسید، به آنها اطلاع داد همسرش در خانه و میان شعله‌های آتش حبس شده است.

آتش‌نشانان بلافاصله دست به کار شدند و آتش را خاموش کردند. سپس زن جوان که دچار سوختگی شدید شده بود، به بیمارستان انتقال یافت اما بر اثر شدت سوختگی در همان لحظات اولیه جان خود را از دست داد. پس از مرگ سهیلا، موضوع به پلیس جنایی اعلام و تحقیقات کارآگاهان جنایی در این ارتباط را آغاز شد.

شوهر سهیلا به پلیس گفت: امروز ـ روز حادثه ـ متوجه بوی گاز شدم و حتی به همسرم هم تذکر دادم اما او گفت بوی گاز از خانه ما نیست. من و دخترم برای بازی به حیاط رفتیم و همسرم به آشپزخانه رفت تا غذا درست کند که یکدفعه خانه منفجر شد.

کارشناسان سازمان آتش‌نشانی در ادامه بررسی‌ها اعلام کردند آتش‌سوزی عمدی بوده و احتمالا زن جوان قربانی جنایت شده است. کارآگاهان جنایی باتوجه به نظریه کارشناسان، تحقیقات خود را ادامه دادند و دریافتند زوج جوان باهم اختلاف داشتند و همسایه‌ها بارها صدای داد و فریاد این دو را شنیده بودند. باتوجه به عمدی بودن آتش‌سوزی و همچنین اختلاف زوج جوان، همسر مقتول به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد و در نهایت به قتل اعتراف کرد. او در این رابطه گفت: با آن‌که همسرم را دوست داشتم اما همیشه نسبت به او شک داشتم و این شک باعث شده بود هر روز به بهانه‌ای با هم دعوا کنیم. سهیلا که از این مشاجره‌ها به تنگ آمده بود، اصرار می‌کرد بی‌گناهی‌اش را ثابت کند. روز حادثه دوباره با هم دعوایمان شد و من که خیلی عصبانی بودم، شیر گاز را باز کردم و دخترم را هم به حیاط بردم تا آسیبی نبیند و بعد خانه را آتش زدم.

سردار محمدرضا میرحیدری، فرمانده انتظامی استان قزوین درباره این پرونده می‌گوید: متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد. (ضمیمه تپش)

مرجان همایونی