شجریان و پورناظری رهسپار تور تابستانی

طنین «چرا رفتی»در ایران می پیچد

با صادق شیخ‌زاده، خواننده جوان موسیقی ایرانی به بهانه دریافت نشان خیام

کلام‌سالاری داریم نه خواننده‌سالاری

مقوله آواز و آوازخوانی همچنان این روزها نقل مجالس خودمانی و غیرخودمانی و کنسرت‌هایی شده که بدون خواننده شاید نتوانسته‌اند عامه مردم را برای موسیقی خوب به سالن‌ها بکشانند.
کد خبر: ۶۸۲۹۷۳
کلام‌سالاری داریم نه خواننده‌سالاری

این عنوان یعنی خواننده که روزهای پر فراز و نشیبی را به همراه دارد در شرایط کنونی در میان تنها عده‌ای از نامداران دست به دست می‌شود و این در حالی است که هستند بسیاری از جوانان که اگر در کشورشان اسمشان زیاد به گوش نمی‌رسد، اما در خارج از مرزها به صدایشان ارج نهاده شده و کنسرت‌هایشان با اقبال روبه‌رو می‌شود.

صادق شیخ‌زاده، خواننده جوان موسیقی ایرانی است که با انتشار اولین اثرش با عنوان «اینک از امید» توانست جایزه جشنواره موسیقی اتریش و نشان خیام دانشنامه فردریک لونورمان را کسب کند. با او گفت‌وگوی کوتاهی انجام داده‌ایم.

سال‌هاست بحث خواننده‌سالاری در عرصه موسیقی سنتی ایران مطرح است و همین موضوع باعث شده بسیاری از موسیقی‌های بی‌کلام، مخاطبان خود را از دست بدهند. شما این موضوع را تا چه حد قبول دارید؟

به نظر می‌رسد هدف از خلق اثر شنیده‌شدن آواز است و منظور از آواز نیز رساندن جان کلام شعر است پس در می‌یابیم که کلام‌سالاری و حکومت شعر، واژه مناسب‌تری نسبت به خواننده‌سالاری است. شاید اگر ظرفیت سازهای موسیقی به صورت زیربنایی در هر نوع آن به سمتی می‌رفت که می‌توانستند بیان‌کننده مفاهیم صددرصدی اشعار باشند آن گاه مفهوم نوازنده‌سالاری یا سازسالاری را می‌شنیدیم. این مفهوم در همه جای دنیا طنین‌انداز است تا آنجا که نه‌تنها برای نثرنویسان و نظم‌پروران جوامع غربی دارای اهمیت است، بلکه اهمیت این موضوع متوجه جوامع دارای ریشه‌های پرابهت فرهنگی و ادبی نیز می‌شود.

در گذشته استادان آواز بر این اعتقاد بودند که برای رسیدن به سبک شخصی باید هنرمند از تکرار و تقلید بزرگان آواز بگذرد و به برداشت شخصی و در نهایت سبک و سیاق خود برسد، اما امروزه این مسأله نیز دچار مشکل شده و کار به مرحله‌ای رسیده که همه سعی دارند مانند خواننده‌های سرشناس، آواز سر دهند!

متاسفانه از آن جا که راه و طریقه موفقیت و کسب کمالات و البته پیشرفت، موروثی نیست و هر انسانی برای رسیدن به این موقعیت‌ها انتخاب خود را دارد این شیوه بسیار غلطی است که از نردبان موفقیت دیگران بالا برویم. هر کس اثر انگشت خود را دارد، به جای خودش نفس می‌کشد و چون تحلیل آدمیان از اتفاقات پیرامونشان متفاوت است پس تجلی بینش هنری نیز مختص به یک شخص خاص برای موردی ویژه خواهد بود. برای مثال ممکن است استادی برجسته در آوازی تمنایی از معشوق داشته باشد یا شوق وصال او را با ادوات تحریر و صداهای بم و زیر در هنر خود نمایان کند حال اگر شخص دیگری در مقام آوازخوان بخواهد همین موضوع را بیان کند تمنای او باید تمنای خودش باشد نه تمنای استادی برجسته. باید به جای خودش بخواند تا آنچه می‌گوید باورپذیر باشد.

امروز کپی‌های درجه چهار و پنج از استادان بزرگ و منحصر به فرد آوازی را شاهد هستیم که بسیار نازل است و خود آن بزرگان صد‌ها برابر زیباتر و اصالت‌مدارانه‌تر این هنرمندی را به عرصه ظهور گذاشته‌اند. هر کسی شایسته است جایگاه خود را هر چند محقر در آواز اصیل ایرانی پیدا کند و جای صد افسوس دارد که در مسیر زمستانی یادگیری آواز اصیل در زمان ما به جای این که طریق رد پای موجود در برف را دنبال کنیم به قدری پای در ردپاها گذاشتیم که گویی اصالت را از آن نقش‌های حک شده روی برف روزگار ربوده‌ایم و تغییرشکل اصالت‌ها یعنی نابودی ریشه‌ها.

شما در زمینه موسیقی آوازی چقدر اعتقاد به نوآوری دارید؟

موسیقی آوازی فرآیند پیچیده‌ای دارد به این مضمون که در آن خواندن نیست بلکه ملاطفه احساسات با تکنیک‌های موسیقایی و ترکیب آن با شعر است. آواز وسیله‌ای برای تفاخر نیست بلکه درونمایه افتادگی و خضوع است. این موارد است که آواز‌ها را یکنواخت کرده و از جان بر نمی‌آید که تار و پود تن را بتند و روح را صیقل دهد.

به نظر من اگر بخواهیم متنوع بخوانیم باید متنوع باشیم، خودمان را پیدا کنیم تا مخاطبان حق انتخاب داشته باشند. به ریشه‌ها برگردیم و از نو توشه خودمان را جدا کنیم. کلام و آواز استاد گرانقدر دیگر برای ایشان زیبا و دلرباست چون ما او نیستیم پس هنرمان نیز نباید شبیه او باشد. شاید بهتر باشد چشم‌ها را بشوییم و خودمان باران را لمس کنیم تا تعریف باران را از دیگران بشنویم.

شما سال گذشته اثری را به عنوان «اینک از امید» منتشر کردید که بازتاب‌های بسیاری را بواسطه دریافت جوایز بین‌المللی به همراه داشت. چه شد که این اثر با این اتفاقات خوب موسیقایی روبه‌رو شد؟

اینک از امید بعد از کسب رتبه دوم جشنواره اتریش توسط جشنواره سی‌ام به بخش آواز دانشنامه فردریک لونورمان معرفی شد و بین 174 اثر راه یافته به این دانشنامه که به صورت مولتی مدیا در فرانسه منتشر می‌شود، آواز شوشتری آلبوم با اشعار خیام موفق به کسب نشان درجه یک خیام از این دانشنامه شد. از جمله داوران این جشنواره می‌توان به لیو پولد و فرانسیس بیزه در بخش آواز، فرانسوا کوپرن و سسیل شامیناد در بخش آهنگسازی، پرودزیا اکتور شروو و ریچارد فولتس در بخش سینما و آرتور کریستنسن و انگوسیانگ در زمینه خاورشناسی اشاره کرد.

آواز شوشتری هم اکنون از طریق دانشنامه لونورمان در فرانسه منتشر شده است و امتیاز نشر یک آلبوم درباره یکی از بزرگان ادب پارسی به بنده داده شده که در مراحل نهایی ضبط این اثر هستیم و قرار است در فرانسه به انتشار برسد به دلیل این که هر کدام از نشان‌های دانشنامه لونورمان به نام یکی از بزرگان مشرق زمین است لذا هیچ دو نفری یک نشان را به خود اختصاص نمی‌دهند؛ برای مثال دوره پیشین به نام نشان مولانا نامگذاری شده بود.

آیا این نشان به دیگر هنرمندان ایرانی نیز اهدا شده است؟

حدس بنده این است که به دلیل شاخصه‌های پارامتری در فرآیند شرکت در این جشنواره‌ها حداقل به لحاظ سنی تا به این لحظه هموطن ارجمندی قبل از من چنین نشانی دریافت نکرده است.

سحر طاعتی/ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها