سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
وقتی پیچ میکروفن باز میشود فاطمه نیرومند با شادی مضاعفی میگوید: من میگم اردیبهشت، ماه حرفهای خوبه، طبیعت خوشعطر، گلهای خوشرنگ، خبرهای خوب، تو میگی...
ابوالفضل آقاخانی در تکمیل صحبتهای نیرومند میگوید: اصلا یک وقتها میگم کاش دنیا، همیشه اردیبهشت بود.
نیرومند میگوید: به نام تنها یکی و آن یکی هم فقط خدا!
آقاخانی با لحن خاصی ادامه میدهد: سلام و نیرومند میگوید: بهبه، بهبه عصر جمعهتون به خیر.
و این گفتوگوی پینگپنگی آرامآرام اوج میگیرد.
در این بین محمد طارمی (تهیه کننده) هم بیکار نیست و با پخش موسیقیهایی شاد، تلاش میکند فضای شاد کار را حفظ کند، متوجه میشوم که ناظری میگوید یکی از مهمانهای برنامه نزدیک استودیوست.
استفاده از موسیقی فرمیک
قبل از اینکه محمد طارمی موسیقی شاد دیگری پخش کند میگوید: امروز چون مهمانان برنامه از اهالی ورزش هستند از ترانههای ملی ـ میهنی استفاده میکنم که یادآور پیروزیهایشان در میدانهای ورزشی باشد. یکی از این مهمانان مازندرانی است و من سعی میکنم با پخش موسیقی مازندرانی هم حال و هوای این منطقه را برای او زنده کنم.
طارمی که از سال 65ـ64 تهیهکنندگی در برنامههای رادیو را با برنامه زندگی در جنگ شروع کرده است میگوید: چون برنامه در یک روز تعطیل پخش میشود و از آیتمهای متنوع و سرگرمکننده که در تعامل با مخاطب است، تشکیل شده، متناسب با حال و هوای موضوعات موسیقی پخش میکنم. او به آیتم معرفی مشاغل قدیمی اشاره کرده و ادامه میدهد: در این بخش نیز از موسیقیهای فرمیک که بتواند حال و هوای مشاغل را برساند یا ترانهای که مناسب با این نوع مشاغل است، استفاده میکنم.
اجرای موفق در کنار بیان لطایف
وقتی تلفنهای مردمی پخش میشود، ابوالفضل آقاخانی، یکی از مجریان برنامه میگوید: بنا به موضوع برنامه، سعی میکنم از خاطراتی که برایم اتفاق افتاده، تعریف کنم. البته شاخ و برگهایی به آن اضافه میکنم که برای مخاطب دلنشین باشد. همچنین از لطیفه یا جملهای فیالبداهه که مکمل موضوع برنامه است، استفاده میکنم که این امر باعث بالا رفتن انرژی برنامه و خودم میشود.
آقاخانی از خانم نیرومند به عنوان استادش یاد کرده و درخصوص پاسکاری خوبی که با وی دارد میگوید: با وجودی که اطلاعات و تجربیاتشان بیشتر از من است ولی این فرصت را به من میدهد که من از خاطرات و لطایفم بگویم. در کنار خانم نیرومند اجرا کردن برایم مثل آموزش دیدن در دانشگاه است.
او با اشاره به شنوندههای زیاد برنامه ادامه میدهد: اصلا فکر نمیکردم این برنامه جای خودش را در دل مردم باز کند.
احیای مشاغل قدیمی در قالب گزارش
سمیه رنجکش، گزارشگر و آیتمساز برنامه، که هر بار با گزارشهای متنوع خود به برنامه رنگ و بوی خاصی میدهد میگوید: در برنامه جمعهها با رادیو هر جمعه به خانههای شنوندههایمان میرویم و با توجه به موضوع برنامه، سری به شغلهای مختلف میزنم و یا از مردم در مورد این مشاغل و صاحبان آن سوال میکنم که این گزارشها شنیدنی میشود.
او به معرفی شغلهای قدیمی میپردازد و میگوید: تا کنون سراغ مسگرها که دیگر خیلی در تهران دیده نمیشوند، سراغ نانوایی سنگکی که نوستالژی سالهای طولانی مردماند یا مشاغلی مثل لحافدوزی که تقریبا روبه فراموشی است، رفتهایم. اینها را با هر سختیای که هست پیدا و گفتوگو میکنیم.
میپرسم: عصرهای جمعه بیشتر مردم طالب شنیدن چه گزارشهایی هستند؟ میگوید: یک بار این سوال را از مردم پرسیدیم. از آنها خواستیم که بگویند دوست دارند از رادیو چه چیزی بشنوند. آنها گفتند هر چیزی که شنیدنی باشد. برای همین بعضی مواقع به دنبال سوژههای خیلی خاص هستیم، هر چند فکر میکنم هر موقعی که ما همقدم و همگام با مردم بشویم، شنیدنیتر میشویم.
آیتمهایی جذاب برای شادی مخاطب
فرزانه ناظری، سردبیر برنامه جمعهها با رادیو میگوید: نهایت تلاشمان را میکنیم که آبروی رادیو ایران را با تهیه برنامهای که فراخور این سن و سال و این همه مخاطب باشد حفظ کنیم.
تلاشمان این است که عصرهای جمعه را به خاطرهمان هویت عصر جمعه بودنش که برای بعضیها مقداری دلگیر است، با احوالپرسی از هنرمندان کشورمان یا آنهایی که پیشکسوت هستند یا احیانا فراموش شدند، کسانی که کمتر کار میکنند یا جوانهایی که تازه وارد این حوزه شدند و محبوب هستند، به لحظاتی شاد تبدیل کنیم.
ناظری با اشاره به بخشهای متنوع برنامه ادامه میدهد: برای مردم، بخش شهرشناسی و اطلاعات عمومی داریم و برای اینکه همین آیتم جذاب باشد از ورزشکاران کشورمان و همه آنهایی که مدال آوردند یا گل زدند و آنهایی که محبوب هستند، کمک میگیریم. آنها ضمن حضور در برنامه، بخش تلفنی مسابقه را اجرا میکنند. هدفمان این است که شهرشناسی و اطلاعات عمومی را با شکل و شمایل جذابتری به مردم نشان دهیم.
فاطمه نیرومند و ابوالفضل آقاخانی هم قسمتهای نمایش را اجرا میکنند. پخش ترانههای محلی و بخش ویژهتری هست که خودم هم دوستش دارم پیامکهای مردم است که ما هر هفته این سوال را میپرسیم که همین الان کجایید و مشغول چه کاری هستید. از بین پیامکهایی که میرسد در هر برنامه سه الی چهار تا انتخاب میشود و همان موقع به صورت زنده با آنها ارتباط تلفنی برقرار میکنیم. جالب اینکه بیشتر آنها از چوپانهای کشور و عشایر هستند یا در باغشان از سراسرنقاط ایران، شرق و غرب و شمال و جنوب و مرکز مشغول کشاورزی و دامداریاند که پیامک میزنند. آنها از سوغاتی شهرشان با ما صحبت میکنند و اینکه به چه صورت میتوان به شهر آنها سفر کرد و به این وسیله یکسری اطلاعات گردشگری و شهرشناسی در این قالب از برنامه تقدیم شنوندگان میشود. مضاف بر این ما سعی کردیم فضای برنامه با توجه به اینکه سه ساعت از وقت مردم را میگیرد خستهکننده نشود و دور هم شاد و خوش باشیم.
او با اشاره به تفاوت برنامههای عصرگاهی با سایر برنامهها میگوید: برنامه عصرگاهی و برنامه صبحگاهی هر دو در زمانهای حساس یک شبکه رادیویی پخش میشوند. در برنامههای عصر مردم تازه از کارشان فارغ شدهاند و به سمت خانههایشان میروند و احیانا در ترافیک مانده و خسته هستند لذا نیازمند برنامههای انرژیک و شادند و هم عصر جمعهها که معمولا برای مردم دلگیر است و خیلیها به گشت و گذار میروند، سعی کردیم با برنامههای شاد و ریتمدار شنوندههایمان را نگه داریم.
ناظری از ارتباط با مردم میگوید: وقتی پیامکی به ما زده میشود خودم زنگ میزنم ببینم موقعیت گفتوگوی رادیویی وجود دارد یا خیر؟ همین که ذوق میکنند و خوشحال میشوند خیلی لذتبخش است و بعد از اینکه میآیند پشت خط به برنامه و گویندههایمان اظهار لطف میکنند و با ذوق و شوق ما را به شهرشان دعوت میکنند. مخاطبان اصرار دارند ما حتما در دل برنامه سری به شهرشان بزنیم و معتقدند اینکه تلفنی به ما بگویند در کجا زندگی میکنند و سوغاتیهایشان چی هست کافی نیست. میگویند باید بیایید و برنامه را از شهر ما پخش کنید جذابیت این کار بیشتر است. همین دعوتهایی که صورت میگیرد روحیه و انگیزه ما را بهتر میکند.
از صداقت تا همراهی با مردم
در فرصتی که ایجاد میشود از فاطمه نیرومند میخواهم از لحن و بیانی که در این برنامه عصرگاهی به کار میبرد صحبت کند که میگوید: در این روز از اینکه کنار مردم هستم لذت میبرم و البته بودن در کنار کادر و مجموعه برنامهسازجمعهها با رادیو نیز برایم مفرح است.
او ادامه میدهد: برنامه جمعهها با رادیو طبیعتا یک جنگ عصرگاهی بسیار شاد و مفرح و سرشار از سرگرمی برای مردم است، به همین دلیل لحن مجری برنامه باید خیلی شاد و صمیمی باشد.
او درباره ویژگیهای برنامه میگوید: یکی از بخشهایی که حقیقتا دوست دارم ارتباط با مردم است. ما در برنامههای رادیویی شاهد ارتباط با مسئولان، هنرمندان، ورزشکاران و اقشار مختلف بودیم ولی اینکه یک شنونده به صورت مستقیم و زنده میآید روی خط ارتباطی و ما میتوانیم با آنها صحبت کنیم اشتیاق مردم را بیشتر میکند و فکر میکنم میتوانیم اسم آن راهمدلی، صمیمیت یا حس قشنگ با مردم بودن بگذاریم.
او ادامه میدهد: آقای آقاخانی جوان بسیار هنرمند و حاضر جوابی هستند که در بخش ارتباط زنده با مردم خیلی قشنگ پاسخ میدهند. سعی میکنیم این برنامه به سمت و سویی برود که مردم حضور پررنگتری داشته باشند. این بزرگترین ارزشی است که برنامه توانسته کسب بکند. مردم هم این نیت پاک را دریافت کردند.
نیرومند میگوید: تهیهکننده به فراخور حال برنامه سعی میکند تمام بخشهایی را که استفاده میکند اعم از موسیقی، گزارش و مطالبی که نویسنده مینویسد همه در جهت موضوع برنامه باشد ضمن اینکه برنامه عصرگاهی آن هم روز جمعه بسیار ویژه و متفاوت باید باشد.
او معتقد است: مردم توقع برنامه شادتری نسبت به برنامههای دیگر هفته دارند. تدبیر یک تهیهکننده برای انتخاب موسیقی و بخشهای گزارشگری و خاص و ویژه بر این قرار میگیرد که شادی و موسیقی و بخشهای سرگرمی و مسابقه بیشتری داشته باشیم.
او با بیان اینکه عصر جمعه فرصت خیلی خوبی است که با هنرمندان و ورزشکارانی که مردم در سریالها و یا مسابقات مختلف تصاویر و بازی آنها را دیدهاند آشنا شوند میگوید: اینکه آنان پشت میکروفن رادیو با خصوصیات فردیشان بیایند و برای مردم صحبت کنند برایشان جذاب است.
از او رمز و راز موفقیتش را میپرسم که میگوید: هر روزی که میآیم پشت میکروفن قرار میگیرم برای من یک روز تازه است، همان اضطراب روز اول اجرا را دارم. این را خیلی باصداقت و صراحت به شما میگویم. برای اینکه در برنامههای رادیویی عموما و اجرا خصوصا هیچ وقت انتها و آخری وجود ندارد؛ همیشه برای ما روز اول است، به علت اینکه هر برنامه رادیویی، مخاطب و مطالب جدید خودش را دارد. به همین دلیل من همیشه قبل از برنامه تمرکز کوتاهی میکنم و از خدای خودم میخواهم کمکم بکند و آن روزی که دارم برنامه اجرا میکنم به من آبرو و توان بدهد تا بتوانم فارغ از تمام مشکلاتی که روزمره ممکن است تکتک ما با آن مواجه شویم، انرژی داشته باشم و من بتوانم با همه توانم آن انرژی را صرف شاد کردن مردم بکنم واین اعتقاد من است.
او ادامه میدهد: یک گوینده و یک مجری رادیو، فرق نمیکند گوینده ـ مجری، کارشناس ـ مجری هر اسمی که ما میخواهیم بگذاریم، مسئولیتش این است که در خدمت مردم باشد و به خاطر مردم کارش را درست انجام بدهد. البته به نظرم اجرای یک برنامه رادیویی فراتر از ثبت یک نامه است. چون شما با احساست کار میکنی؛ چون شما مخاطبی داری که منتظر است شما به او شادی بدهی. اگر غمی در دلش هست حتی در آن لحظات مقطعی که برنامه شما را میشنود غمهایش را به فراموشی بسپارد و تو مسئولی و باید زندگی در کارت باشد؛ یعنی در آن لحظه نفست، نفسی باشد که با انرژی مثبت بتواند اوقات خیلی خوبی برای مخاطب فراهم بکند. حتی در روزهایی که به صورت مناسبتی برنامه اجرا میکنیم مردم حقشان این است که شما همچنان غرق در احساس آنها باشی تا بتوانند حتی آن حس غم را درک بکنند.
او اضافه میکند: اگر یکی شدی اگر توانستی که حس مردم را داشته باشی اگر باید به مخاطب شادی را القا کنی، شادی را دادی اگر باید واقعیات اجتماعی را به آنها بگویی و منعکس بکنی چه با غمش، چه با شادیاش، چه با زشتیاش، چه با زیباییاش مطمئنا مردم میپذیرند. مردم از غلو و زیادهگویی و حرفهای بیهوده یا شادیهای مصنوعی، خوششان نمیآید. به هر حال من میگویم گوینده باید جزئی از مخاطب باشد.
بعد وقتی یکی شدیم و مخاطب گوینده را پذیرفت و باورش کرد، یک اجرای خوب و یک اجرای باورپذیر اتفاق میافتد.
تنظیم موج
جمعهها با رادیو از ساعت 18 تا 21 عصرهای جمعه از آنتن رادیو ایران پخش میشود.
زهره زمانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد