یک ازدواج، دو شغل

این روز‌ها دیگر فقط برای دختر خانم‌ها، شاغل بودن آقا داماد مهم نیست. دوره و زمانه اقتصادی و فرهنگی به سمتی چرخیده که خیلی از آقاپسر‌ها هم برای ازدواج دنبال گزینه‌ای می‌گردند که بتواند پا به پای آن‌ها خارج از خانه کار کند. هم گوشه‌ای از بار زندگی را بگیرد هم بتواند جایگاهی اجتماعی برای خودش کسب کند و هم وابستگی‌اش به مردش کمتر باشد.
کد خبر: ۶۴۸۱۴۵
یک ازدواج، دو شغل

جام جم سرا: متقابلا این تغییر نگاه فقط از طرف آقایان نیست و حتما دور و برتان می‌بینید که به‌‌ همان اندازه، خانم‌ها هم کمتر خودشان را مسئول تمام و کمال امورات خانه می‌دانند یا لااقل بسیار بیشتر از مادرانشان توقع کمک و همکاری آقایان را در امر خانه داری دارند. نه نگرانی اقتصادی آقایان، نه توقع همیاری بانوان از شوهران، هیچ کدام عجیب نیست. دراین فرم جدید خانواده، فرم جدیدی که تا کردن با آن قاعده و قانون و آداب و اصول خاص خودش را دارد. اینکه زن و شوهر هر دو شاغل باشند چه مزایا و معایبی در یک زندگی متاهلی دارد؟

شغل + ۲

اگر قصد ازدواج دارید و نمی‌دانید بین خانم‌های شاغل دنبال همسر بگردید یا خانه دار، اگر ازدواج کرده‌اید و هنوز دو به شک‌اید، بهتر است خانه داری در پیش بگیرید یا به فکر پیدا کردن شغل و کسب درآمد و جایگاه اجتماعی باشید. با ما همراه شوید در مرور تهدید‌ها و فرصت‌های هر حالت! به هر حال انتخاب هر کدام این وضعیت‌ها، مزایا و معایبی در زندگی پیش رویتان می‌گذارد که می‌توانیدبه آن ببالید یا از آن بهراسید. زندگی متاهلی پیچیده‌تر از این حرف هاست و چنین نیست که در تمام لحظاتش به خاطر شاغل بودن خود یا همسرتان، با دمتان گردو بشکنید یا از بی‌کاری ظاهری خانه داری، مدام نک و ناله کنید.

فرصت‌ها

جر و بحث کمتر

آدم‌ها برای پر کردن نیازهای روحی - روانیشان نیاز دارند از منابع عاطفی مختلفی تغذیه کنند اما خانم‌های خانه دار - به خصوص اگر بچه نداشته باشند - معمولا تمام روز را در منزل به تنهایی سر می‌کنند و اینطوری توقعشان نسبت به شوهر بالا می‌رود. در واقع چنین خانمی از مردش می‌خواهد جور تمام نیازهایی که باید به طرق مختلف برآورده می‌شد را یک تنه به دوش بکشد. این مسئله می‌تواند منجر به دلخوری، نارضایتی و افسردگی هر دو طرف ماجرا شود.
آقا که بخش اعظم توانش را بیرون از خانه صرف کرده، حوصله یا انرژی کافی برای اینکه پای صحبت‌های همسری بنشیند که ساعت‌ها به انتظار او بوده ندارد. این مسئله برای زن و شوهرهای شاغل کمتر پیش می‌آید. خانم‌های شاغل از صبح کلی با همکار‌هاشان حرف زده‌اند، کارهایی کرده‌اند که به‌شان احساس متخصص بودن داده، احتمالا با ارباب رجوع سر و کله زده‌اند، بابت فعالیت‌های مثبت یا منفیشان تحسین یا توبیخ شده‌اند و... در نتیجه شب که به خانه می‌آیند، بسیار کمتر از خانم‌های خانه دار از همسرشان توقع دارند. حتی شاید حال و حوصله چندانی هم برایشان نمانده باشد و ترجیح بدهند اوقات فراغتشان را بیشتر به خودشان بپردازند و اغلب معاشرت‌ها و با هم بودن‌های دو نفره به تعطیلات موکول می‌شود.
به این ترتیب احتمال وقوع تنش در رابطه این زن و مرد پایین‌تر می‌آید (البته طبعا معنای این حرف این نیست که زن و شوهرهای شاغل کمتر از زوج‌هایی که در آن خانم خانه دار است، به پروپای هم می‌پیچند!)

وضع اقتصادی بهتر

در این روزگار وانفسای اقتصادی، واضح است که وضعیت مالی خانه‌ای که در آن به جای یک نفر، دو نفر کار می‌کنند و پول درمی آورند، به مراتب بهتر و مطلوب‌تر است، ضمن اینکه برخی معتقدند زن‌هایی که کار بیرون می‌کنند، به ارزش پول واقف ترند و ضمنا فرصت چندانی هم برای خرجش ندارند، در نتیجه پس انداز بیشتری عاید خانواده خواهد شد!

یکی از مشکلات رایج در زندگی زناشویی، روزمره شدن رابطه و از تب و تاب افتادن و بی‌حرف ماندن زوج هاست

این وضعیت علاوه بر اینکه می‌تواند دست خانواده را برای بسیاری انتخاب‌ها (از چیزهای بزرگی مثل خانه و ماشین بگیر تا لوازم منزل و لباس و تفریح‌های گران‌تر) باز‌تر بگذارد، به لحاظ روانی هم آرامش بیشتری برای زن و مرد به همراه خواهدداشت.
طبیعی است که وقتی یک موتور قرار است چرخ زندگی را بچرخاند، زن و شوهر بیشتر با سوالات نگران کننده‌ای مثل «مگر چقدر توان دارم/دارد»، «نکند آخر ماه کم بیاوریم»، «خرج‌های غیرمنتظره را چه کنیم» و... مواجه خواهند بود.

تجربه بیشتر

خانم‌های شاغل در طول روز با آدم‌های بیشتری سر و کار دارند و با پیشامد‌ها، گرفتاری‌ها و چالش‌های بیشتر و متنوع تری به نسبت یک خانم خانه دار مواجه می‌شوند. برای سر و کله زدن با آدم‌ها، مدیریت روابط کاری و پرهیز از وقوع تنش در ارتباط‌های مختلفشان مجبورند روش‌های گوناگون تعامل و مدارا را کشف کرده و یاد بگیرند، احتمالا بیشتر از زنان خانه دار از مشکلات دیگر زوج‌ها مطلع می‌شوند و بیشتر در موقعیت مقایسه و پندگیری قرار خواهند داشت. تمام این یادگیری‌ها و تجربیات احتمالا آن‌ها را برای مواجهه با مشکلات در زندگی خانوادگیشان آماده‌تر می‌کند و ترسشان را از مواجهه با مسائل کمتر خواهد کرد. این تجربه قطعا در زمان تربیت بچه هم کمک خوبی خواهد بود.

سوژه‌های گفتگوی گسترده‌تر

یکی از مشکلات رایج در زندگی زناشویی، روزمره شدن رابطه و از تب و تاب افتادن و بی‌حرف ماندن زوج هاست. وقوع این وضعیت در زوج‌هایی که خانم خانه دار است، محتمل‌تر به نظر می‌رسد (دقت کنید؛ داریم از «احتمال» حرف می‌زنیم، نه یک وضعیت قطعی!) مثلا در همین راستا، می‌توانیدیک بار زندگی یکنواخت و تکراری طاهره (هنگامه قاضیانی) را در «به همین سادگی» دوباره مرور کنید.
حتی در حالتی بدبینانه اگر فرض کنیم حرف‌های مشترک هر زوجی بالاخره یک روز ته می‌کشد، درباره زوج‌های هر دو شاغل، این اتفاق دیر‌تر خواهد افتاد. در زندگی که زن هم مانند مرد شاغل است، خانم نیز به اندازه آقا از صبح تا شب در معرض جریان‌های اطلاعاتی مختلف دارد.
اتفاقاتقاتبل تعریف بیشتری را در طول روز خواهد دید و شنید که تمامشان امکان شکل گیری گفتگو با همسر را بالا‌تر می‌برد. این خانم‌ها احتمال هر شب چند خاطره از همکارشان که با شوهرش دعوا کرده، رئیسشان که روز به روز بیشتر روی اعصاب می‌رود، کم شدن اضافه کار‌ها، شلوغی خیابان، نظرات همکارانشان درباره یک رویداد سیاسی و اجتماعی و... خواهند داشت که هر کدام سوژه‌ای جذاب برای ایجاد ارتباط کلامی با همسر می‌سازد (هر چند خستگی و کم حوصلگی - که در بخش «تهدید‌ها» به‌شان خواهیم پرداخت - روی خط سکته شاغل بودن است و شاید باعث شود با وجود سوژه برای صحبت کردن، باز طرفین به کم حرفی یا سکوت تمایل بیشتری نشان دهند).

تهدید‌ها

آزادی عمل محدود‌تر

طبیعی است که وقتی زن و مرد هر دو مشغول به کار هستند (در شرایطی که خودشان صاحبکار محسوب نمی‌شوند)، فارغ از اینکه در منزل با چه مشکلات و مسائلی مواجهند، مجبورند از قوانین و مقررات مربوط به کارشان تبعیت کنند. در نتیجه ممکن است در زمان‌هایی خانم خانه مجبورند به ماندن تا دیروقت و اضافه کاری اجباری شود، یا نتواند برای سفر آخر هفته مرخصی بگیرند، یا این امکان را نداشته باشد که هر زمان اراده کرد (ید)، مهمانی بدهد و برود و محدودیت‌هایی از این قبیل.
این همسر‌ها بیرون از خانه هم رئیسی دارند که ممکناست گاهی از خانه دورشان کند یا شرایطی را پیش بیاورد که خیلی به مذاق آقا خوشایند نباشد. این مسئله به خصوص زمانی دردسرساز می‌شود که شوهر نتواند این موضوع را تحمل کند که همسرش از کس دیگری بیرون از محیط خانواده دستور بگیرد.
اما به هر حال وقتی آقای محترمی از داشتن امنیت خاطر اقتصادی بیشتر محظوظ هست و به سری در بین سر‌ها بودن همسرش می‌بالد، باید این‌ها را هم بپذیرد کار زن نیز به‌‌ همان اندازه کار مرد جدی است و قوانینش معتبر و واجب الاجرا!

در شرایطی که هر دو نفر مشغول به کار بیرون‌اند، احتمال اینکه زن هم مانند مرد بی‌حوصله و کم انرژی باشد زیاد است

حوصله کمتر

این هم یکی دیگر از تهدیدهای دو موتوره کار کردن است.‌‌ همان قدر که شاغل بودن زن، نیازش به همسر را برای پر کردن خلأهای عاطفی‌اش کمتر می‌کند و تنش‌های احتمالی را کاهش می‌دهد، می‌تواند باعث دور شدن تدریجی زن و مرد از یکدیگر هم بشود. البته نه اینکه مسئولیت گرم نگه داشتن کانون خانواده همیشه با زن باشد اما در شکل سنتی خانواده که خانم‌ها همیشه خانه دار بوده‌اند، این توقع بیشتر متوجه زن‌ها بود. به هر حال یکی باید انرژی بیشتر و حواس جمع تری در این رابطه داشته باشد و از آنجایی که آقایان به طور معمول و سنتی، بیشتر در نقش شاغل فرو رفته‌اند، معمولا این نقش را متوجه خانم‌ها می‌دانند.
منتها در عمل، و در شرایطی که هر دو نفر مشغول به کار بیرون‌اند، احتمال اینکه زن هم مانند مرد بی‌حوصله و کم انرژی باشد زیاد است، و اگر زوجین نسبت به مسئله بی‌تفاوت باشند و راهکاری برای کنترلش نیندیشند، شاید خدای ناکرده به مرور و با گذشت زمان، قضیه به جاهای ناگوار برسد.

فرسودگی بیشتر

هر چقدر هم بخواهید تقسیم کار عادلانه بکنید و فهرست بنویسید و چک لیست بسازد، باز هم اغلب زن‌ها با وجود اینکه دوش به دوش مرد خانه کار می‌کنند (ولو با دریافتی مالی کمتر)، خودشان را مسئول بخش قابل توجهی از کار‌ها و وظایف خانه داری می‌دانند. کاری به «خوشبختانه یا متاسفانه»‌اش نداریم اما این نگاه به طور عرفی در جامعه وجود دارد و به تبعش، زن‌ها سهم بیشتری از پخت و پز و رفت و روب و... در منزل را برعهده می‌گیرند.
در نتیجه خانم بعد از اتمام کار بیرون، تازه شیفت دوم کاریش (آن هم به صورت فشرده) شروع می‌شود و به قول رویارویی «کاغذ بی‌خط». «باید سه مرتبه بشوره و بسابه و بپزه. تو می‌تونی سه دفعه پشت سر هم بگی می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم؟».
اگر طفل دلبندی هم از راه برسد و بعد از آب و گل درآمدنش، خانم بخواهد باز سر کار برود، یک شیفت مضاعف دیگر به این دو شیفت اضافه خواهد شد و عملا مجبور به انجام وظیفه در سه شیفت طاقت فرسا و سنگین می‌شود. واضح است که چنین آدمی فرصت کمتری برای رسیدگی به خود و استراحت خواهد داشت و این مسئله ممکناست او را دچار استرس دائم، ناامیدی، افسردگی و حتی احساس پیری زودرس می‌کند.|سلامت نیوز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها