دیوید ساچت، بازیگر قدیمی تئاتر و تلویزیون انگلستان، دوم ماه می 1946 در منطقه پادینگتن لندن به دنیا آمد. او که در سراسر جهان بهعنوان کارآگاه پوآرو، شخصیت معروف داستانهای جنایی آگاتا کریستی در مجموعه تلویزیونی «پوآرو» شهرت دارد، بیشتر یک بازیگر تئاتری است.
وی پیش از بازی در مجموعه پربیننده پوآرو در اواخر دهه 80 میلادی، در تعداد زیادی نمایش تئاتری در دو مرکز مهم تئاتری جهان (وستاند لندن و برادوی نیویورک) ظاهر شد. ساچت تحصیلکرده آکادمی موسیقی و هنرهای دراماتیک لندن است. سال 1973 فعالیتهای جدی و حرفهای تئاتریاش را آغاز کرد. وی در آن زمان به شرکت رویال شکسپیر پیوست که از معروفترین واحدها و گروههای تئاتری انگلستان است و بزرگان سینما و تلویزیون انگلستان همگی از این محل آمدهاند. ساچت اواخر دهه 70 میلادی، همکاریاش را با رسانه تلویزیون شروع کرد. اولین کار تلویزیونی وی یک فیلم سینمایی تلویزیونی به نام «افسانه دو شهر» (1980) بود. نقش یک کارآگاه پلیس را اولینبار در کمدی پررمز و راز شرکت والتدیزنی به نام «ترنچ کت» (1983) بازی کرد. نقش پوآرو را اولینبار سال 1989 ایفا کرد. او بهطور متناوب تا امسال در اپیزودهای مختلف فصلهای متعدد مجموعه پوآرو ظاهر شد. در طول این سالها، 13 فصل مجموعه تولید و روی آنتن رفت.
وی هفته گذشته پس از پایان فیلمبرداری اپیزود هفتادم و آخر مجموعه، اعلام کرد دیگر در نقش پوآرو بازی نخواهد کرد. گفتوگوی اینترنتی زیر درباره شروع فعالیتهای هنری و خداحافظی ساچت با پوآروست.
اولینبار چه زمانی احساس کردید به بازیگری علاقهمندید؟
همه چیز از دوران مدرسه شروع شد. شانزده هفده ساله بودم که احساس کردم به بازیگری علاقه دارم. در نمایشهای مدرسهای نقش مکبث را در نمایشنامه شکسپیر بازی کردم. در نمایشهای دیگری هم در آن دوران ظاهر شدم که شبیه کارهای کلاسیک ویلیام شکسپیر نبود، اما حضور در نمایش مکبث با استقبال اطرافیانم روبهرو شد و پس از آن، بازیگری برایم جلوه و اهمیت دیگری پیدا کرد. معلم انگلیسیام که جو استور نام داشت (او را خیلی خوب به یاد دارم و هنوز هم با وی در ارتباط هستم) نصیحتهای خوبی به من کرد. او گفت اگر به بازیگری علاقهمندم، باید به گروههای تئاتری بپیوندم. این کار باعث میشد بازیگری را بهتر و جدیتر یاد بگیرم. به گروه تئاتری جوانانی پیوستم که با نام نشنالیوستئاتر فعالیت میکرد. در آنجا چیزهای خیلی زیادی آموختم که بعد خیلی به کارم آمد و به اصطلاح بهدرد بخور بود. بازی در نمایشهای تئاتری آن گروه بسیار لذتبخش بود. به موازات بازیگری، حرفه پزشکی را هم خیلی دوست داشتم. امیدوار بودم بتوانم در کنار حرفه بازیگری، درسم در رشته پزشکی را هم بخوانم و دکتر خوبی بشوم، اما ریاضیاتم خیلی خوب نبود و نتوانستم در آن رشته موفقیتی کسب کنم!
ظاهرا پزشکی در خانواده شما طرفدار دارد؟
بله. پدرم هم دکتر بود، البته حالا بازنشسته است. خیلی خوب لحظهای را که تصمیم گرفتم به صورت جدی بازیگری را ادامه دهم و یک بازیگر شوم، به یاد دارم. آخرین نمایش تئاتری را در رویال کرت لندن تمام کرده بودم. نمایش «Fair» اثر بن جانسن بود. داشتم گریمم را پاک میکردم. روی صحنه رفتم تا خاموش شدن چراغها را تماشا کنم. هیچکس در سالن نبود و میدیدم همراه خاموش شدن آرام نور چراغها، پرده بزرگ هم فرو میافتاد. به یاد لحظاتی افتادم که خودم روی صحنه مشغول بازی در نقشم بودم. فضا بسیار عالی بود و تماشاگران از دیدن نمایش لذت میبردند. اشک از چشمم سرازیر شد و در آن لحظه، فکر کردم این حرفه متعلق به من است و هیچ کار دیگری بجز بازیگری نمیتوانم انجام دهم. زندگی من متعلق به تئاتر و حرفه نمایش بود. به پدرم تلفن زدم و موضوع را به او گفتم. کمی مکث کرد. هیچ چیزی نمیگفت. میتوانستم احساس کنم در آن سوی خط دارد به چه چیزی یا چه چیزهایی فکر میکند. وقتی شروع به صحبت کرد صدایش بسیار آرام بود. شاید هم کمی میلرزید. به من تبریک گفت و برایم آرزوی موفقیت کرد. برایم مثل روز روشن بود که از شنیدن این خبر خوشحال نشده است، ولی به علاقه و انتخابم احترام گذاشت. نمیخواستم او یا کس دیگری را ناراحت کنم، ولی بدون بازیگری نمیتوانستم زندگی کنم.
چرا اینقدر به بازیگری علاقهمند شده بودید؟
بازیگری یک دنیای جادویی است، جایی که برای آدمها از اهمیت زیادی برخوردار است. هنر برای نوع بشر حکم یک عنصر ضروری و حیاتی دارد و کسانی که در این عالم کار میکنند، زندگی جادوگرانهای دارند. بازیگری همان جایی بود که میخواستم بروم و مقصد نهاییام بود. حالا هم که این همه سال از آن زمان گذشته، احساس میکنم انتخاب بسیار درستی کردهام.
تماشاگران تلویزیون در سراسر جهان از تماشای مجموعه تلویزیونی پوآرو لذت بردهاند. چرا پس از پنج سال دوری از نقش کاراکتر پوآرو با «جنایت راجر آکروید» دوباره به این نقش برگشتید؟
برای اینکه فیلمنامهاش عالی بود. هیچ راهی نداشتم بجز اینکه دوباره به نقش پوآرو برگردم. زمانی که این کار را کردم، دقیقا نمیدانستم در آینده چه خواهد شد و تا چقدر دوباره در قالب این نقش ظاهر خواهم شد. البته همیشه همه چیز بستگی به نظر تهیهکنندگان مجموعه دارد که تا کجا میخواهند ماجراجوییهای پوآرو را ادامه دهند و دنبال کنند، اما در تمام این سالها حس میکردم دوست دارم به پوآرو برگردم. همیشه قصههای پوآرو در خودش معجون و حال و هوایی داشته که مرا به دنبال خودش کشیده است. بازگشت به پوآرو با «جنایت راجر آکروید» برایم بازگشت بزرگی بود. در عین حال تماشاگران هم استقبال زیادی از این بازگشت کردند و نشان دادند هنوز هم دوست دارند به تماشای ماجراجوییهای پررمز و راز این کارآگاه زبر و زرنگ انگلیسی بنشینند.
با این حساب، خداحافظیتان با این مجموعه و کاراکتر پوآرو را چگونه میتوان توجیه کرد؟
من برای 25 سال با این مرد و دنیای او زندگی کردم. پوآرو مثل یک دوست عزیز و صمیمی برایم بوده است، اما فکر میکنم حالا وقت خداحافظی با اوست. با این حال، خداحافظی با این دوست عزیز که بیش از ربع قرن با من همراه بوده و با هم زندگی کردهایم، برایم بسیار سخت است. میخواهم احساسم را با شما و تماشاگران این مجموعه قسمت کنم. در زندگی حرفهای هر بازیگری لحظههایی هست که ناگهان به این موضوع فکر میکنید نکتهای را که هرگز درباره آن نمیدانستهاید کاملا متوجه شدهاید. شما در ارتباط با آن نقش به نوک قله و انتهای مسیر رسیدهاید. ناگهان خودتان را بر فراز قله میبینید. در جایی که ایستادهاید، نگاهی به اطرافتان میاندازید؛ در حالی که هیچ وقت انتظار فتح آن را نداشتهاید. این لحظه در حقیقت تلفیقی از چند احساس پیچیده و عجیب و غریب است. از یک طرف خوشحالید که به نوک قله رسیدهاید و از طرف دیگر میدانید کارتان تمام شده و چیزی برای فتح کردن نمانده است. در اینجاست که به خودتان میگویید وقت خداحافظی کردن رسیده است. با فکر کردن به این موضوع و تکرار کردن این جمله که «من این کار را به پایان رساندم»، ترس سراسر وجودتان را دربر میگیرد.
استراند ماگازین/ ترجمه: کیکاووس زیاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد