زلزله احتمالی تهران و رهیافت های مدیریت بحران

درآمد: تاکنون درباره زلزله احتمالی تهران تحلیلهای زیادی ارایه شده است. ولیکن امروز ، اهمیت خطر زلزله در کشور ما با شدت یافتن روند توسعه کشور ، سطح گسترش شهری ، تمرکز جمعیت و سرمایههای مادی و معنوی و افزایش آسیبپذیری این سرمایهها در پهنه لرزهخیز ایران با توجه به ضعف پیشبینی و سطح خسارات بیشتر درک می شود.
کد خبر: ۶۰۸۲۷

هر چند رخداد زلزلههای شدید در این گستره پهناور پدیده جدیدی نیست و از سدهها و هزارههای پیش ، هر از چندی رخ داده است.

اما در دهه های اخیر ، وسعت آسیبهای ناشی از غافلگیری و ناکارآمدی بخشهای مسوول و از دست دادن بخش جدی از سرمایههای ملی کشور توجه مسوولان و مردم را بیش از پیش به خود جلب کرده است.

قرارگیری تهران در یک پهنه لرزهخیز و اهمیت این شهر در ابعاد گوناگون نیز در این راستا تحلیل و مورد توجه قرارگرفته است.

بر پایه مطالعات و تحقیقات صورت گرفته ، میزان تلفات جانی و خسارات مالی ناشی از رویداد زلزلهای با بزرگای نسبتا بالا (تا سقف 6.7 ریشتر) در تهران ، بسیار فراتر از آنچه در شهرهای مشابه در کشورهای پیشرفته و در عین حال لرزه خیز مانند ژاپن و کشورهای اروپایی مشاهده میگردد ، خواهد بود.

تبعات منفی ناشی از رویداد یک زلزله بزرگ به ویژه در مناطق شهری به قدری است که می تواند زمینه ساز تغییر و تحولات پر چالش ، جدی و عمیقی را در حوزه های گوناگون موجب گردد.

بررسی ساختار مدیریت بحران در برخی از کشورهای جهان

استفاده از تجارب سایر کشورها خصوصا9 کشورهای با سابقه در کنترل و مدیریت بحرانهای طبیعی میتواند راهگشای مناسبی در جهت اصلاح وضعیت مدیریت بحران در کشور باشد.

در این زمینه تجارب دو دسته از کشورها بررسی شده است. دسته اول مربوط به تجارب کشورهای پیشرفته و دسته دوم مربوط به کشورهای در حال توسعه میباشد. در دسته اول سه کشور ژاپن ، کره و آمریکا قرار دارد.

ژاپن به عنوان یکی از سانحه خیزترین کشورهای جهان و کشوری که بیش از یک قرن است که مدیریت سوانح طبیعی در آن قانونمند گشته ، مسلما یکی از پیشگامان مدیریت بحرانهای طبیعی در جهان به شمار میرود.

در هر سه کشور سازمان مستقلی مسؤولیت مدیریت سوانح طبیعی را به عهده دارد که این سازمانها در ژاپن در سال 1974 و در آمریکا در 1979 تأسیس شده و هر یک دارای سوابق و تجربیاتی طولانی میباشند.

در دسته دوم سه کشور پاکستان ، نپال و سریلانکا انتخاب شدند. دلیل انتخاب این سه کشور در دسته دوم علاوه بر وجود نقاط مشترک آنها تفاوتهای بارزی بود که از نظر سوانح طبیعی در این سه کشور وجود داشت.

به این ترتیب که در پاکستان مساله سیل ، در نپال مسئله زلزله و در سریلانکا مسئله زمین لغزش، مهمترین مسائل مربوط به سوانح طبیعی را تشکیل میدهد.

مدیریت سوانح طبیعی در ژاپن

ژاپن یکی از سانحهخیزترین کشورهای جهان در رابطه با وقوع بحرانهای طبیعی است.
وقوع زلزلههای شدید، آتشفشان و طوفان از بحرانهای طبیعی شایع در ژاپن محسوب میشود.
زلزله بزرگی که منطقه Hanshin و Awaji (کوبه) را در ژانویه 1995 لرزاند، اولین زلزله بزرگی بود که مستقیما یک منطقه وسیع شهری را که در آن فعالیتهای متنوع اجتماعی و اقتصادی متمرکز شده بود به لرزه در آورد.

طوفان مهیب 1959 ژاپن که خسارات سنگینی را به بار آورد ، انگیزه ایجاد یک نظام جامع و هدفمند اداری برای پیشگیری از سوانح گردید که نهایتا در سال 1962 به تصویب "قانون پایه مقابله با سوانح" منجر گردید. این قانون شامل موارد زیر است:

تعریف مرزها و مسؤولیتهای پیشگیری از سوانح، نظام پیشگیری از سوانح، طرح پیشگیری از سوانح، آمادگی در مقابل سوانح، اقدامات اضطراری سوانح، اقدامات احیا در سوانح، اقدامات مالی ، اعلام حالت اضطراری به منظور تصمیمگیری در مورد مسائل مهم مربوط به پیشگیری از سوانح، مانند تهیه و تسهیل اجرای طرح پایه پیشگیری از سوانح، دولت ژاپن اقدام به تشکیل یک شورای مرکزی پیشگیری سوانح نموده که ریاست آن به عهده نخست وزیر میباشد و اعضای آن را وزیر کشور و سایر دانشمندان و متخصصین امر تشکیل میدهند.

تجارب به دست آمده از زلزله بزرگ کوبه اعمال تجدید نظرهای عمدهای را در طرحهای پیشگیری از سوانح (در 3 سطح طرح پایه، طرح اجرایی و طرح محلی) ایجاب نمود.
در طرح جدید، نقش و مسؤولیت دولت مرکزی، شرکتهای دولتی و سازمانهای محلی در اجرای طرحها و برنامهها به تفصیل و با صراحت تفکیک و مشخص شده است.
در طرح پایه همچنین آمادگی در مقابل سوانح، اقدامات اضطراری در سوانح و احیا و بازسازی پس از سوانح بر هر نوع سانحهای تعریف شده است. برای مثال در مورد زلزله، اقدامات زیر پیشبینی شده است:

فصل اول: آمادگی در مقابل سوانح
* بالا بردن مقاومت در مقابل زلزله
* آمادگی جهت انجام اقدامات اضطراری به موقع و راحت جهت پیشگیری و احیا و بازسازی
* بسط فعالیتهای پیشگیری از سوانح بین مردم
* گسترش مراکز تحقیقاتی، نظارت و غیره در زلزله و پیشگیری آن

فصل دوم: اقدامات اضطراری سوانح
* جمعآوری و انتقال اطلاعات و تأمین ارتباطات پس از وقوع سانحه
* ایجاد مجموعهای از فعالیتها
* نجات، کمکهای اولیه ، درمان پزشکی و فعالیتهای آتشنشانی
* پیشبینی وسائل حمل و نقل جهت حمل و نقل اضطراری و فعالیتهای وابسته
* فعالیتهای مربوط به تخلیه
* فعالیتهای مربوط به تهیه مواد غذایی، آب آشامیدنی و نیازهای روزانه دیگر
* فعالیتهای مربوط به بهداشت، سلامتی، قرنطینه، دفن اجساد و غیره
* فعالیتهای مربوط به تأمین نظم اجتماعی، تثبیت قیمت کالاها و غیره
* فعالیتهای مربوط به راهاندازی اضطراری تسهیلات و تجهیزات
* فعالیتهای مربوط به انتقال اطلاعات صحیح به قربانیان سوانح
* فعالیتهای مربوط به جلوگیری از وقوع سوانح ثانوی* پذیرش پشتیبانی داوطلبانه

فصل سوم: احیا و بازسازی
* تصمیمگیری در مورد جهات اصلی احیا و بازسازی سریع
* روشهای احیای سریع وضیعت گذشته
* روشهای احیای و بازسازی منظم
* تأمین حمایت مالی جهت بازسازی و احیای زندگی آسیبدیدگان از سانحه
* حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط آسیبدیده و احیای مراکز اقتصادی دیگر

مدیریت سوانح در کره

مدیریت سوانح طبیعی در کره شامل فعالیت 4 گروه اصلی است:
1. اشخاصی که در مناطق سانحهخیز ساکنند.
2. متخصصینی که برای دولت و مؤسسات در این رابطه کار میکنند.
3. عموم مردمی که در سایر مناطق از این دو گروه حمایت میکنند.
4. دولت محلی و ملی
ارگان ملی مدیریت بحران در کره شورای ملی دفاع غیرنظامی است.سیاستهای زیر در مدیریت بحران در کره به کار گرفته میشود.
1. حذف پتانسیلی که موجب بروز بحران میشود.
2. در نظر گرفتن تجهیزات و کمکهای اضطراری.
3. تسهیلات لازم برای جبران و بهبود بحران.
4. حفظ حیات بشر.
5. بکارگیری آموزش و هشدارهایی در رابطه با بحران.
6. ایجاد یک بسیج همگانی به منظور ارتقای آگاهیهای عمومی در رابطه با بحران.
7. اجرای سایر عملکردهای اداری در رابطه با مدیریت بحران.

مدیریت سوانح در ایالات متحده آمریکا

مهمترین سازمانهایی که مسؤولیت کاهش خطرات را در ایالات متحده آمریکا به عهده دارند عبارتند از: سازمانهای دولتی، سازمانهای غیربازرگانی و تخصصی، مراکز تحقیقاتی دانشگاهی، شرکتهای تجاری خصوصی و گروههای داوطلب که هر کدام تحقیقاتی انجام داده و یا پروژهها و برنامههایی اجرا کرده تا آسیبپذیری جامعه در مقابل سوانح طبیعی را کاهش دهند.
در اینجا تنها به ذکر نقش سازمانهای اصلی درگیر بین دولت فدرال، دولت ایالتی ومحلی و سازمانهای غیردولتی میپردازیم.
در سطح فدرال بیش از دوازده سازمان مسؤولیت آمادگی (Preparedness)، جوابگویی (Response)، بهبود (Recovery) و کاهش و کنترل خطر (Mitigation) سوانح طبیعی را به عهده دارند.
طی 20 سال گذشته پاسخگویی دولت فدرال به سوانح طبیعی فوقالعاده زیاد بوده است. برنامههای متنوعی از دیدگاههای مختلف با مسائل سوانح طبیعی برخورد کردهاند.
برنامه ملی کاهش خطرات زلزله بیشتر بر روی انتقال تحقیقات و تکنولوژی تأکید کرده تا از این طریق ایمنی در مقابل زلزله را بالا ببرد.از طرفی استراتژیهای اولیه که اصطلاحا FEMA گفته میشود عبارتند از:
1. افزایش قابلیت دولت محلی و منطقهای در پاسخ به بحرانها
2. ایجاد هماهنگی با 26 آژانس دولت مرکزی در جهت پاسخ به بحرانها
3. اخذ کمک مستقیم دولت مرکزی جهت شهروندان خسارت دیده از بحران
4. واگذاری مساعدت مالی به دولتهای محلی و منطقه ای
5. رهبری کردن فعالیتهای مربوط به مدیریت بحران ، کاهش خطر و سایر موارد
مشخص کردن تواناییهای ایالتی و دولتهای محلی در سوانح طبیعی به مراتب از مشخص کردن نقش دولت فدرال مشکل تر است.
پنجاه ایالت و هزاران کانون زیستی هر یک به گونهای با سوانح طبیعی مواجه میشوند. هر کدام اختیارات خاصی در برخورد با سوانح دارد و از سبک و نحوه خاصی در برخورد با آنها استفاده میکند.
مسؤولیت اصلی آمادگی اضطراری بردوش دولتهای ایالتی است و اکثرا9 مسؤولیت اصلی را پاسخگویی اضطراری ، حمایت و بازگشت به حالت عادی میدانند.
90 درصد ایالتها نوعی صندوق اضطراری تشکیل دادهاند و بیش از 50 درصد به موافقت متقابل با ایالتهای همسایه دست یافتهاند که در صورت وقوع همزمان سانحه در ایالات همجوار از آن استفاده میکنند.
سازمانهای غیردولتی متشکل از داوطلبین، سازمانهای غیرانتفاعی متخصص، بخش خصوصی و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نقش مهمی در کاهش اثرات خطر در آمریکا دارند.
سازمانهای غیردولتی نه تنها نیازهای خودی و شخصی آسیبدیدگان را برطرف میکنند، بلکه مطالعات و بررسیهای بلندمدتی را نیز جهت کاهش آسیبپذیری کلی جامعه از سوانح انجام میدهند.
نقش سازمانهای تخصصی غیرانتفاعی در کاهش خطرات در حال افزایش بوده و پیشبینی میشود همچنان ادامه یابد.
در 1985 دوازده سازمان اصلی در ارتباط مستقیم با سوانح طبیعی فعال بودند و 25 سازمان دیگر نیز به نوعی به موضوع ارتباط پیدا میکردند.
نقش این سازمانها از تبادل اطلاعات گرفته تا تدوین استاندارد برای کاهش خطر و تبلیغ و حمایت از آن میباشد.
نقش بخش خصوصی در کاهش خطر سوانح طبیعی در آمریکا قابل توجه است: از شرکتهای مشاورهای متخصص در جنبههای مختلف کاهش خطر نظیر برنامهریزی اقتصادی و برآورد خطر در یک محل خاص گرفته تا کارخانههایی که به تولید و عرضه هشدار سیل و تجهیزات مربوطه دیگر اشتغال دارند.
مؤسسات دانشگاهی نیز نقش مهمی در مقابله با سوانح طبیعی داشتهاند؛ از جمله، میتوان به آموزش و پژوهش در زمینههای مربوطه اشاره کرد.
در حال حاضر 25 دانشگاه دارای برنامههایی در ارتباط با سوانح طبیعی هستند و این تعداد در حال افزایش است.

مدیریت سوانح در پاکستان
مقابله با سوانح طبیعی

وقوع مکرر سیل در پاکستان و آثار اقتصادی و سیاسی آن در مقیاس ملی ایجاب کرده است که سیاستها ، قوانین و ساختار تشکیلاتی لازم جهت مقابله و کاهش آثار آن پیشبینی گردد.
نقش دولت فدرال همیشه بر هماهنگ کردن فعالیتهای امداد، بسیج منابع مالی بینالمللی برای امداد، فعالیتهای پس از سانحه، بررسی، برگزاری کنفرانس و همچنین درخواست حمایت از سازمانهای بینالمللی برای ایجاد یک ساختار ملی مقابله با سوانح طبیعی متمرکز بوده است.
نقش ارتش پاکستان در مدیریت سیل بسیار حیاتی و تعیین کننده است. ارتش از نظر مواد و نیروی انسانی پشتیبان اصلی مدیریت غیر عامل بوده و همواره در اعزام کمک به مناطق آسیبدیده از سیل نقش عمدهای داشته است.
در حقیقت ارتش اصلیترین نقش را در مقابله با سیل برعهده داشته است. گرچه ارتش یک سازمان ملی است لیکن عملکرد آن در سطوح استانی، محلی و زیر محلی بوده است.
عملا9 کنترل و اجرای واقعی کلیه برنامهها و سیاستهای مربوط به سوانح طبیعی در سطح استانی صورت میگیرد.
در اینجا فعالیتها به سه زمینه برنامهریزی، کنترل واجرا تقسیم میشود.
سازمانهایی نظیر اداره برنامه ریزی و توسعه استانی یک سازمان برنامه ریزی و منابع اقتصادی است.
اداره درآمدهای استان نقش مدیریت و کنترل را به عهده دارد ولی کلیه ادارات ساختمان کشور از طریق شعب خود امور واقعی مقابله با سیل و بازسازی پس از آن را انجام میدهند.
دستورالعملهایی نیز در مورد اجرا و نظارت بر عملیات مدیریت بحران در سطح محلی تهیه شده تا به این طریق طرحهای اجرایی سازمانهای مختلف در امور مربوط به مدیریت سیل در سطح محلی هماهنگ گردد.
اهداف عمده این دستورالعملها عبارتند از: نظارت و هماهنگی، برقراری ارتباط، حفاظت در مقابل سیل، نجات و تخلیه، امداد اضطراری، تأمین تسهیلات پزشکی و بهداشتی، آموزش و ارتقای آگاهی مردم.
همانطور که ملاحظه میشود تشکیلات موجود مدیریت سوانح طبیعی در پاکستان یک سیستم منظم و منسجم نبوده بلکه حاصل چالشها و رویدادهایی است که پاسخ به آنها در طول زمان چنین تشکیلاتی را پدید آورده است.
این امر در محیطی اتفاق افتاده که همه چیز دائما دستخوش تغییر بوده و برداشت از شرایط محیطی است که نحوه تصمیمگیری و اقدام را مشخص میسازد.
پاکستان از نظر دارا بودن یک سیاست جامع و فراگیر مدیریت سوانح طبیعی به شدت فقیر است.
با وجود این شواهد گذشته نشان میدهد که در ارتباط با حفاظت از سیل سه هدف عمده زیر همواره مدنظر قرار داشته است:
1- حفاظت از سازههای کنترل آب
2- محافظت از مناطق شهری
3- محافظت از زیر ساختهای اصلی و صنعت
در ارتباط با مدیریت سوانح طبیعی تاکنون چند قانون زیر تهیه و تدوین شده است:
1- قانون بلایای طبیعی غرب پاکستان 1958 (پیشگیری و امداد)
2- مقررات مربوط به اداره درآمدهای غرب پاکستان 1969
3- دستورالعملهای استفاده از کمکها و صندوق امداد دولت تحت "اقدامات امداد 481".

مدیریت سوانح طبیعی در نپال

کشور نپال با جمعیت حدود 19 میلیون نفر و مساحت 147،181 کیلومتر مربع با انواع گوناگونی از سوانح طبیعی مواجه است.
مهمترین سوانح طبیعی این کشور عبارتند از: زلزله، سیل، حرکت گل و لای و زمین لغزش به طور سنتی برخورد با سوانح طبیعی در نپال به صورت موردی و توسط کمیتهای صورت میگرفت که به همین منظور پس از وقوع هر سانحه تشکیل میشد.
در سال 1982 با تصویب قانون بلایای طبیعی (امداد) نقطه عطفی در مدیریت سوانح طبیعی نپال روی داد.
متعاقب اعلام دهه بینالمللی مقابله با سوانح طبیعی، کشور نپال اقدام به تشکیل کمیته ملی نمود.
ریاست کمیته با وزیر امور داخله (کشور) و اعضای آن را وزرای کابینه، نمایندگان ارتش، پلیس، سازمانها و شرکتهای فعال در امر مدیریت سوانح، نمایندگان انجمنهای حرفهای و تشکلهای غیردولتی همچون صلیب سرخ نپال و نظایر آن تشکیل میدهند. این کمیته مسؤولیت هماهنگی را در تنظیم سیاستهای ملی برای سوانح طبیعی برعهده دارد.
با توجه به خسارات روزافزون سوانح طبیعی و همچنین سوانح انسان ساخت و به منظور تأمین ایمنی برای مردم و پایداری فعالیتهای توسعه دولت نپال تلاشهای گستردهای را برای تهیه و تدوین یک طرح ملی کاهش خطرات سوانح بکار گرفته است.
البته این طرح گرچه بسیار آرمانی به نظر میرسد لیکن دولت خود را نسبت به اجرای آن موظف نموده است. ولی به هرحال سند تهیه شده با یک طرح اجرایی فاصله زیادی دارد، زیرا مکانیزمهای لازم را برای اجرا، نظارت و کنترل، به روز کردن و هماهنگی در بر ندارد.

سریلانکا

جزیره سریلانکا با وسعتی برابر 65000 کیلومتر مربع، دارای 17 میلیون جمعیت میباشد.
مهمترین سوانح طبیعی این کشور عبارتند از: زمین لغزش، سیل، طوفانهای دریایی، خشکسالی، فرسایش سواحل و زلزله.
مهمترین نیازها و ضروریات مدیریت سوانح طبیعی در سریلانکا عبارتند از:
1. ادغام مدیریت سوانح در فرایند توسعه پایدار
2. تدوین سیاستها و استراتژیهای مؤثر توسط دولت، بخش خصوصی و تشکلهای مردمی برای مدیریت سوانح
3. تدوین چارچوب قانونی و تشکیلاتی برای مقابله با سوانح طبیعی
4. ایجاد تأسیسات اصلی زیربنایی و تخصص در جهت مدیریت بهتر سوانح
5. بکارگیری اقدامات مؤثر و مقرون به صرفه در زمینههای آمادگی، پیشگیری و کاهش خطر
6. استفاده از ابزار و وسایل برداشت جهت نظارت و کنترل و پیشبینی برای هشدار اولیه
7. توسعه مناسب منابع انسانی برای مدیریت سوانح
8. تغییر توجه از فعالیتهای امداد و فعالیتهای احیا و بازسازی پس از سانحه به برنامهریزی پیش از سانحه
9. تهیه کدهای ساختمانی و دستورالعملها برای ساختمانسازی مقاوم در برابر سوانح و جلوگیری از ایجاد ساختمانهای غیر مهندسی در مناطق سانحه خیز.
10. دسترسی به سیستمهای جهانی، منطقهای، ملی و محلی هشداردهنده و اطلاعرسانی گسترده در مورد هشدار.
قانون اقدامات مقابله با سوانح طبیعی سریلانکا موارد زیر را در بر میگیرد:
1- تأسیس شورای ملی سوانح طبیعی به ریاست رئیس جمهور کشور
2- تأسیس مرکز ملی مدیریت سوانح طبیعی جهت کمک به شورا
3- تأسیس کمیته مشورتی مدیریت ملی سوانح طبیعی
4- اعلام وضعیت اضطراری به هنگام سانحه
5- تأسیس کمیتههای مدیریت سوانح در سطوح استانی، محلی و روستائی
قانون ایجاد صندوق بازسازی و احیا توسط پارلمان به تصویب رسیده است. هدف این قانون ایجاد صندوقی است تحت عنوان بازسازی و احیا که وجوه آن به مصارف امدادرسانی و بازسازی بناها میرسد.
همچنین یک طرح ملی برای مدیریت سوانح طبیعی در سریلانکا در دست تهیه است که دارای اجزای زیر است:
اقدامات آمادگی، کاهش خطرات و پیشگیری، امداد، نجات، احیا و بازسازی، ارتقای آگاهی در مورد پیشگیری از سوانح و اشاعه اطلاعات مربوط به مدیریت سوانح، ایجاد گروههای کار در کمیتههای مدیریت سوانح در کلیه سطوح، بهبود و توسعه تسهیلات و تجهیزات پیشگیری از سوانح، بهبود اطلاعات، پیشبینی و سیستم هشدار هواشناسی، کنترل سیل، زمینلغزش، اپیدمیها و طوفانهای دریایی.

سازمانهای متولی مدیریت بحران در ایران

با توجه به سابقه سوانح طبیعی در کشورمان، در حال حاضر ستادها و کمیته های ملی ، منطقهای و استانی به شرح زیر عهده دار مدیریت بحران سوانح طبیعی هستند:
1) شورای عالی مدیریت و پیشگیری حوادث غیرمترقبه به ریاست معاون اول رئیس جمهور
2) ستاد حوادث غیرمترقبه کشور به ریاست وزیر کشور
3) ستاد حوادث غیرمترقبه استان به ریاست استاندار
4) ستاد حوادث غیرمترقبه استان به شهرستان به ریاست فرماندار
5) کمیته ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی به ریاست وزیر کشور
6) مرکز مدیریت بحران شهر تهران به ریاست شهردار تهران
همچنین موسسات پژوهشی ، تحقیقاتی که در امر حوادث طبیعی فعالیت میکنند عبارتند از:
موسسه بینالمللی زلزله و مهندسی زلزله وابسته به وزارت علوم، پژوهشگاه سوانح طبیعی وابسته به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ، دانشکده محیط زیست وابسته به دانشگاه تهران ، مرکز استاندارد و تحقیقات مواد و مصالح ایران وابسته به وزارت مسکن.

مدیریت بحران در زلزله احتمالی تهران

از آنجا که زلزله احتمالی تهران باتوجه به استقرار در مرکز سیاسی نظام تبعات گستردهای دارد بنابراین تدوین راهبرد مدیریت بحران ضرورتی غیرقابل انکار مییابد.
امکان تخریب مراکز حساس مدیریت و فرماندهی کشور، تعریف و جایگاه پایتخت به عنوان شریان اصلی کلیه مبادلات، ارتباط اکثر خانوادههای ایرانی با خویشان خود در این شهر، آسیب به رسانه ملی و ضرورت آمادهسازی فرستنده های جایگزین، تخریب مراکز درمانی و تضعیف جدی امدادرسانی، نحوه برخورد با کمکهای بین المللی، امکان سوءاستفاده و اقدام نظامی دشمنان، امکان ایجاد هسته های جاسوسی، افزایش هرج و مرج، شیوع افسردگی، شیوع نابسامانیهای اجتماعی، خسارات مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی و تاثیر بحران بر شاخصهای اقتصادی به ویژه درآمد ملی و... بخشی از موارد مهمی هستند که این زلزله و بحران ناشی از آن را با سایر حوادث طبیعی کشور، ماهیتا متمایز میسازد.
شاید یکی از جامعترین مطالعاتی که بر روی زلزله احتمالی تهران انجام شده، پژوهشی باشد که به جایکا1 شهرت یافته است.
این مطالعه که در سال 1380 توسط یک گروه متخصص ژاپنی و به سفارش شهرداری تهران انجام شده است 4 سناریو را برای وقوع زلزله در تهران محتمل میداند.
این سناریوها به فعال شدن یک یا چند گسل موجود بستگی دارد و از اینرو به نام گسلهای مربوط نامیده میشوند. این مدلها به شرح زیر هستند و میزان خسارتهای برآوردی2 آنها در جدول 1 ارائه شده است.

سناریوهای چهارگانه وقوع زلزله در تهران

1 - مدل گسل ری:در این مدل، گسل ری فعال خواهد شد که 55% ساختمانهای موجود در شهر خسارت خواهند دید.
2 - مدل گسل شمال تهران: در این مدل، گسل شمال تهران فعال خواهد شد که 36% ساختمانهای موجود تهران دچار خسارت خواهند شد.
3  مدل گسل مشا: در این مدل، گسل مشا فعال خواهد شد که در این صورت 10% ساختمانهای موجود تهران دچار خسارت میشوند.
4  مدل شناور:این مدل، زلزله ویژهای نیست و مدلی فرضی و ترکیبی میباشد که حاکی از آسیبپذیری نسبی در کل گستره است.
بر این اساس و به منظور تدوین راهبردهای مدیریت بحران زلزله احتمالی تهران پژوهشی در دانشگاه عالی دفاع ملی صورت گرفته که جمعبندی آن ماه گذشته ارایه شد.
یکی از ویژگیهای مثبت آموزشی و پژوهشی دانشگاههای عالی دفاع ملی، کار گروهی است.
دانشجویان این دانشگاه پس از اتمام دوره تئوریک و پیش از آزمون جامع و اخذ پایاننامه، با انتخاب موضوعی که اولویت کاربردی آن با درخواست نهادهای ذیربط عملا مورد تایید قرار گرفته است، مطالعه گروهی خود را پی می گیرند و با به کار بردن آموزههای تئوریک، نتیجه پژوهش خود را با یک نیمسال تحصیلی، کار متمرکز ارائه میدهند.
چنین الگویی اگر در مقطع دکتری سایر دانشگاهها نیز رواج یابد علاوه بر آن که سطح علمی پژوهشها بالا میرود زمینه کار گروهی که متاسفانه در فرهنگ ما جایگاه خود را نیافته، گسترش مییابد.
باوجود آن که تاکنون روی موضوع زلزله احتمالی تهران پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است، ولی پژوهش حاضر به دلیل تمرکز تحقیق در یک دانشگاه با قدمت استراتژیک در نوع خود بینظیر است، زیرا:
1  سطح بالای علمی استادان درگیر، حجم قابل توجه مطالعه (5000 نفر ساعت) و سوابق بالای اجرایی پژوهشگران که در حوزههای خود صاحبنظر تلقی میشوند گویای این نکته است پژوهش حاضر، جدی گرفته شده است.
2  تدوین استراتژی در 6 حوزه اصلی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی، انتظامی و امنیتی صورت گرفته است و یکی از محاسن این تحقیق که تاکنون در سایر پژوهشها مدنظر قرار نگرفته، لحاظ حوزههای دفاعی، انتظامی و امنیتی است.
باتوجه به جایگاه دانشگاه عالی دفاع ملی و ارتباط آن با ستاد کل نیروهای مسلح و دسترسی بالای اطلاعاتی دانشگاه و محققان این پژوهش، چنین امری دور از انتظار نیست.
3  تیم پژوهشگر با مطالعه موردی مدیریت بحران در آخرین حادثه طبیعی مشابه (زلزله بم)، حضور در منطقه و تحقیقات میدانی، به یک تجربه هم متکی بودهاند؛ هرچند همچنان که پیشتر گفته شد حجم آثار زلزله احتمالی تهران به دلیل استقرار در پایتخت و وسعت کمی و کیفی آن در حوزههای متعدد، ماهیتا متفاوت دانسته میشود.
4 - نگاه اصلی در این پژوهش، مدیریت بحران است و اگر در مسیر آن به تدوین راهبرد پرداخته میشود معطوف به نگاه مدیریتی است. این گرایش علاوه بر آن که پژوهش را کاربردیتر عرضه می کند تاکنون تجربه نشده است.
هدف تحقیق حاضر، در یک کلام «کاهش آثار بروز زلزله در شهر تهران» است و با شناسایی بخشهای موثر در کنترل و کاهش اثرات بحران، راهبردهای اساسی در مدیریت کارآمد بحران زلزله تعریف شدهاند. مدل شناور که مدلی فرضی و تلفیقی است مبنای پژوهش بوده است.

سیر کار گروه مطالعاتی

1  احصاء مولفههای اصلی تشکیلدهنده قدرت ملی در هریک از حوزههای 6 گانه (باتوجه به آنکه تولید بحران یا آسیب در اثر تضعیف قدرت ملی است و یا به عبارت دیگر؛ وقتی بحران حادث میشود، قدرت ملی را تضعیف میکند و در مدیریت بحران باید به دنبال بازتولید قدرت ملی و مولفههای ضعیف شده باشیم.)
2  تعیین میزان استقرار هریک از مولفهها در تهران (تعیین این نکته که کدامیک از این مولفهها در محل وقوع بحران ناشی از زلزله مصداق دارند و میزان آن چقدر است.
در این مرحله برای حوزههای ذیربط ازجایگذاری سامانه دادههای جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. مصداقیابی و میزان هر مولفه توسط کارشناسان، ارزیابی و با مدل دلفی (Delfi) جمعبندی شده است.
3  شناخت محیطی در 3 محیط داخلی (شهر تهران)، خارجی نزدیک (ملی) و خارجی دور(بینالمللی) بدیهی است در این مرحله و برای شناخت کامل محیط، مدل سلسله
مراتبی «آرمانهای ملی، منافع ملی، اهداف ملی، سیاستهای ملی و استراتژیهای ملی» مورد توجه قرار گرفتهاند و اهداف و سیاستهای حوزههای 6 گانه نیز لحاظ شدهاند.
باتوجه به آنکه هدف اصلی در مدیریت بحران زلزله اجتماعی تهران، کاهش تلفات است، اهداف و سیاستهای حوزهها، پرسپکتیو این هدف مدیریتی است.
در این مرحله نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت در گروههای 6 گانه (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، دفاعی ، انتظامی و امنیتی) در 3 مرحله (قبل، حین و بعد از بحران) جمعا 520 عنوان فهرست شده است و در قالب فرمهای IFE (Internal Factors Evaluation) و EFE (External Factors Evaluotion) به کارشناسان زلزله و مدیریت بحران داده شده تا ارزیابیهای خود را انجام دهند.
برای هر حوزه حداقل 5 کارشناس، فرمها را تکمیل کردهاند و به نقاط کلیدی، امتیاز دادهاند.
ذکر این نکته ضروری است که زلزله احتمالی تهران در 3 مقطع ارزیابی میشود: «قبل از بحران» که مرحله پیشگیری و آمادهسازی تعریف شده است.
«حین بحران» که مرحله امداد و نجات است و اگرچه در ترمهای حوادث غیرمترقبه 24 ساعت اولیه، زمان طلایی محسوب میشود اما در اینجا یک هفته اول در نظر گرفته شده است و سرانجام «پس از بحران» که به عنوان مرحله بهبود و بازسازی تعریف میشود.
از آنجا که گرایش مدیریت بحران بر کل مسیر تدوین راهبرد حاکم بوده است، هریک از نقاط یاد شده براساس 3 مولفه محدودیت اطلاعات، کمبود زمان و ضریب غافلگیری ناشی از تهدید زلزله به یکی از حوزههای مدیریتی 5گانه (سازماندهی، برنامهریزی، تصمیمگیری و هدایت عملیات، منابع و امکانات) ارجاع شده است.
4 - با تعیین امتیاز موزون در فرمهای IFE و EFE و سپس نرمالیزه کردن آنها، نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت اصلی (که از متوسط، بالاتر بودهاند) مشخص میشوند.
در این مرحله و با چنین پالایشی 520 نقطه یاد شده به 90 عنوان کاهش می یابند.
5  با فهرست کردن نقاط به دست آمده در قالب جدول SWOT در 3 مرحله (قبل، حین و بعد از بحران) و برای هر یک از حوزههای 6گانه، استراتژیهایی پیشنهاد شدهاند.
(برای حالتهای SO، ST،WO و WT). بر این اساس 72 گروه استراتژی (3 مرحله * 4 حالت * 6 گروه) پیشنهاد شدهاند؛ هر گروه استراتژی حداقل شامل 2 راهبرد است که خود از تقاطع دادن نقاط عرض یا طول جدول با همدیگر به دست آمده است.
6  باتوجه به زیاد بودن استراتژیهای پیشنهادی، بازهم به فیلتر و پالایش نیاز داریم تا مدیریت بحران بتواند با شناخت و به کارگیری استراتژیهای اصلی از سردرگمی رهایی یابد.
به این منظور برای 3 مقطع بحران، استراتژیهای به دست آمده در قالب جداول QSPM مجددا با نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت در مقطع و حوزه خود تقاطع داده میشوند.
در این مرحله نیز کارشناسان خبره مدیریت بحران با ملاحظه ماتریس و امتیازدهی به استراتژیها به انتخاب راهبردهایی رهنمون میشوند که نمره بیشتری کسب کردهاند.
7  استراتژیهای پیشنهادی در هر مرحله و هر حوزه با معیارهای مشترک مدیریتی، ارزیابی میشوند و بین 1 تا 4 امتیاز میگیرند تا عملا استراتژیهایی برگزیده شوند که جنبه مدیریتی و بویژه مدیریت بحران داشته باشند.
معیارهای 5 گانه عبارتند از: ساخت مدیریتی، امکان تلفیق، قابلیت کمیسازی، ویژگی کنترل بحران و انطباق منحصر به موضوع. در این مرحله استراتژیها باتوجه به معیارهای یاد شده اولویتبندی میشوند.
8  استراتژیهایی که در مرحله پیش با نگاه مدیریت بحران امتیاز بیشتری گرفتهاند چنانچه امکان تلفیق در یکدیگر داشته باشند، ادغام میشوند تا از این طریق بازهم از تعداد استراتژیها کاسته شود و مدیریت بحران را دچار سردرگمی نکند.
در این مرحله استراتژیهای نهایی برای مقطع قبل از بحران و در حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی ، دفاعی ، انتظامی و امنیتی به ترتیب به 6 ، 5 ، 5 ، 5 ، 5 و 5 بالغ می شود . این ارقام برای مقطع حین بحران بترتیب 5 ، 4، 5، 2، 4و 5 و برای مقطع بعد از بحران بترتیب 5 ، 7، 5، 3، 4 و 5 عنوان هستند.
استراتژی ها بخشی ذیلا ارائه شده است. ذکر این نکته ضروری است که برخی از استراتژیهای حوزههای امنیتی، انتظامی و دفاعی به دلیل ماهیت طبقهبندی در مقاله حاضر نیامدهاند و افراد و ارگانهای ذیربط میتوانند متن کامل آن را از دانشگاه عالی دفاع ملی تهیه کنند.
9  در این مرحله و با توجه به تعامل 6 حوزه با یکدیگر برای 3 مقطع بحران (قبل و حین و بعد از بحران) راهبردهای پیشنهادی 6 حوزه با یکدیگر تلفیق می شوند تا مدیریت بحران بتواند در هر مرحله با انتخاب پوشه مربوط، تکلیف مدیریتی خود را بداند.

حوزه سیاسی

باتوجه به آن که اهداف مدیریت بحران در این حوزه گسترش وحدت ملی ، بر کاهش نارضایتی فعال عمومی، افزایش مشروعیت و کارآمدی نظام استوار است.
همچنین سیاستهای این بخش یکسانسازی نگرشهای نخبگان در درک تهدید و شدت بحران ، اتکا به رضایت و اعتماد ملی در امر نجات و امداد ، تاکید بر تجارب سیاسی مقابله با بحرانهای مشروعیت و مشارکت در انقلاب دانسته میشود ، بر این منبا راهبردهای مدیریت بحران در حوزه سیاسی در 2 مرحله پیش و پس از بحران به شرح زیر هستند.

قبل از بحران

1) اصالت بخشیدن به رفتارهای موثر بر کنترل و کاهش نارضایتی فعال در کشور به منظور تحکیم و حفظ یکپارچگی سیاسی
2) توجیه یکساننگری و آموزش مسوولان سیاسی در زمینه فضای بینالمللی و ترسیم تهدیدات بالقوه و بالفعل علیه ایران به منظور ایجاد وحدت نگرش و عمل در سیاستهای خارجی با هدف انتخاب یکسان ابزار برخورد و جلوگیری از فشار بینالمللی
3) تعریف و فعالسازی امکانات بازدارنده در بروز و ظهور اختلافات قومی و مذهبی و ارجحیت بخشی ملی به اولویتها و منافع در همه لایههای نظام سیاسی، توجه به منافع ملی در نخبگان
4) توجه به رویهها، اصول مبانی کاهش دهنده اختلافات سیاسی بین نخبگان و احزاب و گروهها با هدف گسترش وحدت ملی
5) تشکیل بانک اطلاعات سیاسی بحران از منابع داخلی و خارجی تولید قدرت سیاسی از طریق بهرهگیری از تجارب ، نقوش ذی نفوذ ارگانهای موثر در مهار بحرانهای مشروعیت با هدف کمک به مدیریت سیاسی بحران

حین و بعد از بحران

1) هدایت و بهرهگیری از پتانسیلهای موجود داخلی به منظور یکپارچهسازی سیستم سیاسی در مقابله با مخالفان و شایعهسازان
2) اصالت بخشیدن به اطلاعرسانی شفاف و بهرهگیری از مشارکت مسوولان سیاسی در صحنه امداد و نجات در راستای تقویت مشروعیت در نزد افکار عمومی
3) فعالسازی و بکارگیری نهادها و جایگاههای رسمی، ذی نفوذ و موثر در ایجاد مشارکت قابل و مشروع سازی رفتارهای مدیریت بحران
4) نفوذ و بهرهگیری از تجارب سیاسی پس از انقلاب در هدایت و مدیریت بحرانهای سیاسی و بازتولید مشروعیت در قبال تهدید خارجی و یکپارچهسازی ملی با هدف کنترل و کاهش نارضایتیها و افزایش کارآمدی نظام در مدیریت بحران زلزله

حوزه اقتصادی

آسیب ناشی از زلزله در دو سطح خرد و کلان است. با وقوع این حادثه، خسارات مستقیم و غیرمستقیم بر پیکر اقتصاد خانواده، شهری و ملی وارد میآید که گستره وسیعی از خسارات ساختمانی، انهدام ماشین آلات و تجهیزات تا بروز زمینههای فقر و کاهش جدی تولید ناخالص ملی را در برمیگیرد.
لذا اهداف مدیریت بحران در حوزه اقتصادی، کاهش سطح آسیبپذیری اقتصادی و خسارات ناشی از زلزله ، فراهم نمودن امکانات و تجهیزات و الگوهای لازم در امدادرسانی و راهاندازی مجدد بخشهای مختلف اقتصادی در جهت عادیسازی فعالیتهاست و راهبردهای این بخش در 3 مرحله بحران به شرح زیر است:
قبل از بحران
1) ایجاد ساختارهای مدیریت اقتصادی و سیستمهای نظارتی متناسب با زمان بحران و تدوین برنامه و ساختار مدیریت اقتصادی بعد از بحران در راستای کاهش هزینههای بحران.
2) تدوین الگوهای مورد نیاز در مراحل امداد و نجات و بازسازی از جمله الگوهای مقاومسازی و ایمنسازی ساختمانها، شریانهای حیاتی ، تجهیزات امداد و نجات، کمک رسانی مسیرهای امداد درون و برون شهری، اسکان موقت و شناسایی امکانات سرپناه ، به منظور تسریع در امر امدادرسانی.
3) نهادینه کردن نقش استانهای معین و تعیین دقیق وظایف آنها و انجام مانورهای گسترده و آموزش کافی نیروهای دستاندرکار در جهت کاهش سطح آسیبهای اقتصادی بحران.
4) تشکیل سامانه اطلاعات اقتصادی به منظور بکارگیری در زمان بحران جهت کاهش خسارات.
5) طراحی و ایجاد شبکه ارتباطی ویژه مدیریت بحران.
حین بحران
1) استقلال نسبی مناطق 22 گانه از طریق تشکیل ستادهای محلی جهت هدایت و ساماندهی نیروهای مردمی حاضر در صحنه و ایجاد شبکه توزیع و تامین اقلام و تغذیه اضطراری در هر یک از مناطق.
2) استقرار فرماندهی متمرکز جهت جمعآوری و هدایت کمکهای ملی و فراملی و نیز توزیع امکانات و منابع موجود.
3) بکارگیری تکنولوژیهای جدید در کلیه مراحل امداد و نجات به منظور تسریع در امر امدادرسانی.
4) تهییج احساسات ملی و جهانی با استفاده از رسانه ملی در راستای کمکرسانی.
بعد از بحران
1) بهینهسازی الگوی بازسازی و تطبیق آن با شرایط بحران.
2) دیپلماسی قوی و فعال سیاسی و رسانهای در جهت جذب کمکها و اعتبارات خارجی و کاهش ریسک سرمایهگذاری و استمرار قراردادهای خارجی.
3) مشارکت دادن و فعال نگهداشتن استانهای معین در مرحله بهبودو بازسازی و فعالسازی و انتقال بعضی از بخشها و امور اجرایی حساس اقتصادی در استانهای معین به منظور از سرگیری سریع فعالیتها.
4) توجه به فرهنگ و ارزشهای مردم در اجرای الگوی مناسب اسکان موقت با کمک خود مردم (بازسازی برای مردم و با مشارکت مردم.)
5) نظارتمند نمودن استانداردهای ایمنی و مقاومسازی در ساخت و سازها
6) ایجاد سازو کارهای مناسب و سیستم کنترلی به منظور جلوگیری از حاشیهنشینی و اضافه شدن جمعیت شهر تهران.
7) مشارکت دادن مردم در مرحله بازسازی به منظور کاهش سطح بیکاری.

حوزه اجتماعی _ فرهنگی

ضربهپذیری لایههای اجتماعی و از آن مهمتر آسیبهای روانی پس از وقوع زلزله با توجه به حجم و گستردگی ضایعه، حائز اهمیت است.
اهداف مدیریت بحران در این بخش عمدتا بر کاهش تلفات از طریق آموزش عالی ، حاکم کردن فرهنگ پیشگیری و امدادرسانی ، ایجاد آرامش روانی در جامعه ، ارتقای حس اعتماد مردم به عملکرد مدیریت بحران و اطلاعرسانی شفاف و سریع است که استفاده موثر از توان رسانه ملی و پاسخگو نمودن دولت و وحدت رویه تبلیغاتی از سیاستهای محوری آن است. بر این مبنا راهبردهای حوزه اجتماعی _ فرهنگی عبارتند از:
قبل از بحران
1) افزایش آگاهیها و احساسات مورد انتظار در مردم و مسوولان نسبت به حجم ضایعه و گستره آسیب به جهت افزایش سرعت واکنش در مقابل بحران فوق.
2) حل فرهنگ و ساختارهای حاشیهنشینی و سازههای غیرامن اجتماعی - فرهنگی به منظور وحدت و بسیج اجتماعی در زمان بحران.
3) تدوین دستورالعملهای توجیه و تبلیغ و هدایت عمومی با نگاه به چالشهای اجتماعی در زمان بحران و به منظور برنامهریزی در هدایت و کنترل آنها.
4) تبیین و تقویت هنجارها و مولفههای وحدت بخش اجتماعی و فرهنگی مردم با رویکردهای دینی _ ملی به منظور تقویت روحیه و همکاری جمعی.
5) تبیین هنجارها و مولفههای پیشگیری و معافیت از واگرایی اجتماعی در ایجاد وحدت ملی و افزایش سرعت واکنش.
حین بحران
1) ترغیب و افزایش مشارکت پزشکان و کادرهای درمانی استانهای معین برای درمان و ایجاد بهداشت فردی روانی در حادثه دیدگان
2) راهاندازی و تنظیم شبکهها و پیامهای تبلیغاتی برای کنترل شایعات به منظور جلوگیری از تضعیف روحیه در صحنه بحران.
3) برنامهریزی و سازماندهی اجتماعی مردم در مساعدت به امر امداد و یاریرسانی به گروههای امدادی به جهت تقلیل آسیبدیدگان.
4) راهاندازی رسانه جایگزین و فراگیر در ارتباط با امدادرسانان و حادثهدیدگان و مردم به منظور آگاهی ایجاد ساز و کارهای تسریع در فعالیت.
5) هدایت حضور اجتماعی _ فرهنگی ایرانیان خارج از کشور در قالب افزایش تحمل اجتماعی _ روانی و مساعدتهای بینالمللی.
بعد از بحران
1) افزایش سطح اطلاعرسانی شفاف رسانهای به جهت جلوگیری از اشاعه نارضایتی و انتقادات با به کارگیری واحدهای اجتماعی دولتی و غیردولتی.
2) ترغیب و استفاه از روحیه پایداری و معنوی مردم در تحمل مصائب (بهداشت روانی) و تحمل نارضایتیها.
3) برنامهریزی جامع کنترل و نظارت بر تداوم ساختار اجتماعی و درمان حادثهدیدگان بحران زلزله
4) بازتولید رسمی و نهادینه شده روابط اجتماعی به منظور تسریع فرآیند بازگشت روانی و فیزیکی به زندگی عادی.
5) تبلیغ هنجارهای تحمل و تلاش و الگوسازیهای فرهنگی پردوام در تبیین بقای اجتماعی و آینده محوری اجتماعی.

حوزه دفاعی

از آنجا که وقوع زلزله در تهران اولا اثر مستقیم بر قرارگاههای فرماندهی و مراکز آمادی نیروهای نظامی دارد و ثانیا ممکن است فرماندهی نیروهای نظامی به دلیل استقرار در تهران دچار آسیب شده، بر امنیت ملی اثر بگذارد این حوزه اهمیت ویژهای می یابد.
ضمن آن که نباید از حضور نظامی امریکا در محیط پیرامونی کشور غافل بود و حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات نظامی، اقتصادی و هستهای در این شرایط را غیرممکن دانست.
بر این مبنا هدف مدیریت بحران در بخش دفاعی عمدتا بر حفظ آمادگی نیروهای دفاعی، جلوگیری از اختلال در فرماندهی ، جلوگیری از غافلگیری و استفاده دشمنان از بحران و آشفتگی ناشی از زلزله، بازدارندگی و پیشگیری از فعال شدن تهدیدات نظامی و مشارکت نیروهای نظامی در امر امداد و نجات و بازسازی شهر تهران معطوف است و راهبردهای عمده آن  که با عنایت به طبقهبندی حفاظتی قابل ذکر میباشد  در مراحل 3 گانه به شرح زیر است:
قبل از بحران:
1) ایجاد و آماده نگه داشتن قرارگاههای یدک فرماندهی نیروهای نظامی به منظور حفظ تداوم عملیات و جلوگیری از غافلگیری در شرایط بحران
2) ایجاد ستاد بحران زلزله و تمهیدات لازم در نیروهای مسلح
3) تعیین یکی از نیروهای مسلح به عنوان فرمانده و مسوول عملیات امداد و نجات
حین بحران:
1) ایجاد وحدت فرماندهی و هماهنگی تلاشها به منظور کنترل سریع بحران از طریق بسیج امکانات نیروهای مسلح
2) ایجاد آمادگی در نیروهای مسلح به منظور مقابله با تهدیدات نظامی احتمالی و امنیت کشور از طریق فعال نمودن قرارگاههای یدک فرماندهی نیروهای نظامی و اعلام آمادهباش به یگانهای مستقر در مرز و پدافند هوایی کشور
بعد از بحران:
1) بازگشت سریع به شرایط عادی
2) بازگشت نیروهای نظامی به حالت آمادگی فعال
3) مشارکت نیروهای نظامی در عملیات بازسازی

زیرساختهای شهر تهران
حوزه انتظامی

یکی از آسیبهایی که وقوع زلزله بویژه در کلانشهرها به دنبال دارد افزایش و شیوع بزههای اجتماعی است که بعضا مخاطراتی بیش از اصل زلزله دارد.
لذا هدف مدیریت بحران در بخش انتظامی کاهش ناامنی اجتماعی، انتظام دهی سریع نیازهای اجتماعی و حقوقی افراد و سازمانها، حاکم نمودن فرهنگ مشروعیت رفتارهای انتظامی و تمرکز کلیه رفتارها و کارکردهای انتظامی بر کاهش سطح آسیب روانی عمومی و حاکمیت نظم مشروع است که سیاستهای خاص خود را دارد (ازجمله کنترل سطح خشونت در کارکرد انتظامی و مشارکت گزینی در سطح رفتارها و توجه به حقوق و امنیت شهری ) راهبردهای عمده این بخش عبارتند از:
قبل از بحران
1) ایجاد و آماده نگه داشتن ساختار و سازههای یدک کارآمد انتظامی جهت انتظام بخشی سریع محیط بحران
2) تنظیم تمهیدات لازم جهت بازنگه داشتن مسیرهای امدادی و خدماتی
3) اتخاذ تمهیدات لازم و مناسب جهت هدایت فعالیت عملیات انتظام بخشی
4) افزایش استحکام و مقاومسازی اماکن حساس و حیاتی امنیتی و انتظامی عمده
5) ایجاد سیستم نظارت ، کنترل ، ارتباط و هماهنگی داخلی در بخش انتظامی
حین بحران
1) بکارگیری و فعالسازی ساختارهای یدک انتظامی مواجهه با بحران زلزله
2) تنظیم تمهیدات لازم جهت بازنگه داشتن مسیرهای امدادی و خدماتی
3) توسعه و ارتقاء سریع و یکپارچه توان عملیاتی ، پشتیبانی ، لجستیکی و امکاناتی انتظامی ویژه بحران
4) هماهنگی فعال با نهاد مدیریت بحران و ارتباط فعال با سایر نیروهای مسلح
پس از بحران
1)بازگرداندن سریع امور انتظامی به وضعیت عادی
2) ایجاد آرامش اجتماعی، انتظامی و عادی سازی زندگی و تحکیم قوانین و مقررات انتظامی مرحله بازسازی
3) تزریق منابع و امکانات ویژه در منطقه انتظامی تهران بزرگ
4) استقرار سیستم نظارت و کنترل بر روند تثبیت رفتارهای انتظامی

حوزه امنیتی

باتوجه به آن که کاهش خسارات امنیتی و اطلاعاتی کشور ، خنثیسازی آسیب و تهدیدات امنیتی زلزله، بالا بردن عملکرد لایههای حفاظتی ، افزایش ضریب حفاظت مراکز حساس ، حفظ آمادگی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ، تحقق قابلیتهای حفاظتی و امنیتی در ساختارها و رفتارهای سازمانی و کنترل تثبیت شرایط اهداف اصلی این بخش هستند، سیاستهای اجرایی و راهبردهای متناسب با آن تنظیم شده است که بنا به ماهیت طبقهبندی شده آن امکان انتشار عمومی ندارد و در اختیار نهادهای مسوول قرار گرفته است.

راهبردهای نهایی

استراتژیهای مرحله پیشگیری و آماده سازی (قبل از بحران)1) تقویت نظام مدیریت بحران شهر تهران با استفاده از تجارب ملی و بین المللی و از طریق باز تعریف ساختار و اختیارات متمرکز آن
2) توسعه آموزشهای همگانی از طریق رسانه های گروهی و اجباری کردن آموزشهای تخصصی از طریق دانشگاه ها با هدف کاهش اثرات بحران
3) تدوین برنامه جامع ملی مدیریت بحران با استفاده از تجارب ملی و بین المللی و از طریق مشارکت همه متخصصان و خبرگان
4) تقویت استانهای معین و تبیین جایگاه و سهم آنها در بحران از طریق تصویب قوانین مربوط
5) تبیین جایگاه نیروهای مسلح بویژه بسیج در امر مدیریت کاهش اثرات و شدت بحران

استراتژیهای مرحله امداد و نجات (حین بحران)

1) استفاده از قابلیت های ویژه و موثر نیروهای مسلح بویژه در امر امداد و نجات در کنترل شدت و آثار بحران
2) استقرار و فعال سازی کیفی قابلیتهای ملی و استانی در ابعاد مختلف و در حوزه تعیین حدود از سوی مدیریت بحران
3) بکارگیری سریع استانهای معین در مناطق تعیین شده با انجام عملیات در قالب و حدود استانداردهای قابل پاسخگویی
4) فعال سازی و هدایت سازماندهی های مردمی (متخصص و آموزش دیده) با هدف کاهش اثرات بحران و سرعت عمل کیفی در بحران فعال سازی و هدایت
5) نهادینه سازی استفاده از برنامه های مصوب و تمرین شده بخش با نظارت و کنترل ستادها در بحران در قالب معیارهای اصولی نهادینه سازی استفاده از استراتژیهای مرحله بهبود و بازسازی (بعد از بحران)
1 ) تدوین برنامه جامع نوسازی و بازتولید و بازسازی ساختارهای مناسب در سطح ملی با استفاده از تجارب ملی و بین المللی
2) تاسیس و یا گزینش ساختارهای مناسب و کارآ برای امر بازسازی با مشارکت استانهای معین
3 ) بکارگیری بهنیه منابع ملی و بین المللی جهت امر بازسازی در بازگشت سریع روند زندگی به وضعیت مطلوب
4 ) هدایت اراده ملی و باورهای مذهبی از طریق نخبگان مردم در جهت تسریع بازسازی و کاهش اثرات روانی حادثه.

دکتر حسین عصاریان نژاد
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها