روایتی از تفحص ۲ شهید بعد از ۳۰ سال

حاج‌جعفر نظری می‌گوید: ابتدای کار تفحص در ارتفاعات ۱۷۸، رو به سوی کربلا ایستادیم و به امام حسین(ع) و آقا ابوالفضل(ع) سلام دادیم؛ پیکر مطهر دو شهید را پیدا کردیم که نشانی از علمدار کربلا داشتند.
کد خبر: ۵۵۵۹۹۹
روایتی از تفحص ۲ شهید بعد از ۳۰ سال

قصه از دیدار با یک مادر شهید شروع شد؛ مادر شهیدی که می‌گفت: «30 سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.

ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.

ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!

ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.

این مادر 30 سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت.

 او بالاخره آمد، چه شهادتی و چه آمدنی! مانند حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد، در ایام میلاد رسول اکرم(ص) پیکرش تفحص شد و در ایام فاطمیه بر شانه‌های مردم نشست.

برای نحوه تفحص این شهید، به سراغ «حاج جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه شرهانی رفتیم؛ او  حرف‌های جالب و خواندنی را از روزی که این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت پیدا شدند، برای‌مان روایت کرد.

تفحص شهیدی به نام ابوالفضل

عملیات محرم در سه مرحله صورت گرفت؛ مرحله اول در محور زبیدات، مرحله دوم در جبل‌ حمرین و مرحله سوم، مرحله‌ای بسیار مهم و حساس بود که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم 178 و 175 اجرا شد.

شاید این دو قله بلندترین قله‌هایی هستند که اهمیت نظامی بالایی برای دشمن و نیروهای خودمان داشت؛ بر همین اساس دو طرف تلاش می‌کردند این ارتفاعات را از دست ندهند لذا در این منطقه عملیات طی 10 روز انجام گرفت.

این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از نیروهای لشکر 14 امام حسین(ع) و یگان‌های دیگری از قمر بنی ‌هاشم(ع) در این منطقه درگیری تن به تن داشتند لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند.

بعد از عملیات، گروه تفحص تلاش کرد تا پیکرهای مطهر این شهدا را به خانواده‌هایشان بازگرداند؛ اما با توجه به اینکه طی چند سال گذشته، تجهیزات مهندسی برای یافتن پیکر شهدا ضعیف بود، تعدادی از شهدا در ارتفاعات 178 مانده بودند.

تجهیزات الان نسبت به گذشته بهتر شده است لذا به دستور سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات 178 آغاز کردیم.

ارتفاعات 178، نزدیک‌ترین نقطه به کربلای معلی است؛ خودبه خود هر کسی روی این ارتفاعات قرار می‌گیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبه‌روی اوست.

بین گروه‌مان قرار گذاشتیم تا هر موقع روی این محور کار می‌کنیم، در ابتدا به طرف کربلا بایستیم، دست روی سینه بگذاریم و به امام حسین(ع) سلام کنیم.

در یکی از عملیات‌های تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی‌ الحسین(ع)» کار را شروع کردیم.

بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطه‌ای رسیدیم؛ پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود می‌رود) بالا آمد؛ قبل از اینکه شهیدی را ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. خیلی تعجب کردیم آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمی‌شد، آب نگهداری کرد؛ آب در حدی جریان داشت که تا رفتم، دوربین عکاسی بیاورم و از صحنه عکس بگیرم، این جریان آب ادامه داشت.



بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال 61 در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. این قمقمه از سال 61 تا 91 که 30 سال و چند ماه می‌گذرد، سالم مانده بود؛ آبی زلال و پاک.

شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) می‌انداخت.

شهیدی که با دست‌های قطع شده و فرق شکافته تفحص شد

حرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده می‌شد.

شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان بود.



در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.

این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود.

شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار ‌کردند.(فارس)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۸
وحید .
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
۰
۰
شهیدان همیشه زنده اند ... كاش با اعمالمان شهیدان را از انجام كارهای نیكشان پشیمان نكنیم ...
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
۰
۰
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علی اباالفضل العباس اخی الحسین
م قلیزاده
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
۰
۰
شهیدان ؛شرمنده ایم دست مارابگیرید
برادر شهید
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
۰
۰
شهیدان رادرتمام عمرخود سرلوحه كارهایمان قرار دهیم هیچ مستضعفی در كشور باقی نمی ماند
آزیتا
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
۰
۰
انشاالله ادامه دهندگان واقعی راه شهدا باشیم
موسی گودرزی
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
۰
۰
با سلام و تشكر از مطالب زیباتون در صفحه دفاع مقدس .پیدا شدن این پیكر های پاك بعد از گذشت سال های طولانی از زمان جنگ نشانه های است بر ادامه داشتن راه شهدای عزیزمان وتلنگری است برای بیدار شدن ما.كاش بیدار شویم
فرح شایانی
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
۰
۰
درود می فرستم به تمامی برادرانی كه درگروه تحقیق وتفحص پی گیر جمع آوری پیكر پاك شهدای عزیزمان هستند ولی ایكاش گروه هایی كه شهدا رادر خاك عراق می یابند خودشان را به خانواده ی این شهدا معرفی نمایند بنده همسر خلبان شهید اسدالله بربری هستم درسال 81 پیكر همسرم راپس از 23 سال دوری از قبرستان نینوا استان موصل عراق به كشور عزیزمان باز گرداندند ولی متاسفانه هنوز برایم این سئوال باقی است وقتی شهید را یافتند و خاك ها را كنار زدندشهیدرا در چه وضعیتی دیدند؟ آیالباس پرواز بر تنش بود اگر نبود با چه لباسی دفن شده بود آیا او راكشته بودند ؟او كه با چتر بیرون پریده بودچون پیكر داشته هیچ كس جوابگوی سئوالاتم نیست ولی باز هم دستشان درد نكنه اكرچه كسی را نیافتم تا سوالاتم را ازش بپرسم ولی ممنونم از اینكه لااقل بقایای بازمانده پیكر عزیزمان را پس از سالها بی خبری به دستمان رساندند
ف .م
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
۰
۰
السلام علیك یا ابا عبدالله

نیازمندی ها