سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این جملات و جملههای مشابه را بارها و بارها در آموزشهای روزنامهنگاری خواندهایم و شنیدهایم، اما بیتعارف بگویم وقتی از دنیای تئوریها فاصله میگیریم و در عالم حقیقت، پای «صحبتهای خاص» یک «انسان خاص» مینشینیم، گاه کنترل احساساتمان از رام کردن اسب چموش چنگیز مغول هم سختتر میشود.
رو در روی من، طاهره با چشمانی کاملا نابینا و صورتی سوخته از اسید سوزان میگوید: «بیگناه، قربانی کینهتوزیهای زنی شدم که اولا بدون اطلاع من با همسرم ازدواج کرد و بدون آن که او را بشناسم یا حتی اسمش را بدانم، روی صورتم اسید پاشید تا انتقام بدرفتاریهای شوهر مشترکمان را از من بگیرد!»
خیلیها طاهره را شدیدترین قربانی اسیدپاشی در کشور میدانند و به گفته خواهرش: «هر چه داشتیم و نداشتیم برای درمان طاهره خرج شد، اما حالا به جایی رسیدیم که دیگر توانایی مالی برای تامین یک درصد از هزینههای درمان طاهره را هم نداریم.»
طاهره با اندامی باندپیچی شده و صورتی خیس اشک میگوید: «مادر نیستی و نمیتوانی تصور کنی وقتی کودک خردسالت از صورت سوخته ات میترسد و حتی جرات نمیکند به آغوش مادرش بیاید، چه حس دردی به مادر دست میدهد؛ نه آقای خبرنگار! اصلا انتظار ندارم این حس را بفهمی!»
به صورتم که دست میکشم، میفهمم تئوریها را فراموش کردهام؛ خیس اشک شدهام و با خودم میگویم: «عجب شغل سختی است روزنامهنگاری!»
امین جلالوند - گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد