یکی از بزرگ‌ترین اختلاف‌هایی که بین اهالی فوتبال وجود دارد، این موضوع است که پله یا مارادونا کدام‌یک بهترین بازیکن تاریخ فوتبال هستند. این مساله هر چند وقت یک بار باعث به وجود آمدن بحث‌هایی می‌شود که در بعضی موارد کار را حتی به جنگ لفظی بین هواداران پرتعداد آنها می‌کشد. برای آن‌که برداشتی صحیح برای مقایسه این دو اسطوره فوتبال جهان داشته باشیم، به کسی نیاز است که بازی‌های هر دو بازیکن را از نزدیک دیده باشد. چرا که در سال‌های دور همچون امروز تمام مسابقه‌های فوتبال با دوربین‌های متعدد مورد پوشش تلویزیونی قرار نمی‌گرفت. از طرف دیگر نباید فراموش کنیم این دو بازیکن در 2 دوره زمانی مختلف مشغول بازی بوده‌اند و مقایسه کردن ایندو دوره بسیار مشکل است.
کد خبر: ۲۶۰۶۹۶

انریکه ماکایا مارکز یکی از معدود مردانی است که می‌تواند استعداد پله و مارادونا را مورد مقایسه قرار دهد. او از سال 1958 تا به امروز همه ادوار جام جهانی را از نزدیک دیده است و یکی از بزرگ‌ترین روزنامه‌نگارهای آمریکای جنوبی است.

مارکز مجری یکی از مشهورترین و پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی آرژانتین به نام فوتبال دی‌پریمر است و در 20 سال اخیر سخنرانی‌های متعددی در ارتباط با فوتبال در دانشگاه پالرموی بوئنوس آیرس انجام داده است. دیدگاه‌های او در مقایسه پله و مارادونا در پی می‌آید:

بگذارید روشن کنم که مقایسه 2 بازیکن آن هم از 2 دوره مختلف بسیار مشکل است. انسان به مرور زمان تغییر می‌کند و من هم وقتی پله و مارادونا را دیده‌ام، یک بینش یکسان نداشته‌ام. شما می‌توانید مسی و رونالدو را مقایسه کنید چون آنها را در یک زمان می‌توانید ببینید.

موضوع بعدی این است که قانونی که من برای مقایسه آنها گذاشته‌ام، چندان ارتباطی با ریاضیات ندارد. برای مثال پله راست‌پا بود ولی از پای چپش هم استفاده می‌کرد، ولی مارادونا یک چپ‌پای صرف بود که از پای راستش اصلا استفاده نمی‌کرد. اما پای چپ مارادونا خارق‌العاده بود. اگر از کسی بخواهید به پای راست پله امتیاز بدهد، شاید 8 از 10 را در نظر بگیرد و برای پای چپ او 7 از 10. بنابراین او در مجموع 15 خواهد شد. مارادونا شاید برای پای چپش 10 از 10 بگیرد ولی از پای راستش چه؟ می‌بینید که زیاد هم نمی‌توان به ریاضی رجوع کرد و باید خیلی از مسائل را بررسی کرد.

مهارناشدنی

در وهله اول هر دو بازیکن مهارنشدنی بودند. وقتی می‌خواستند از 2 یا 3 بازیکن عبور کنند یا شوت بزنند، این کار را می‌کردند؛ ولی پله از نظر بدنی وضعیت بهتری داشت. مارادونا این برتری را داشت که مرکز ثقل پایین او موجب می‌شد بتواند تغییر مسیر و تغییر سرعت ناگهانی بدهد. پله نسبت به مارادونا بازیکن ساده‌تری بود. آنها هریک برای پیروزی راه‌های خود را داشتند. در مسابقات معروف کوپای آمریکا در سال‌های دور، برزیل همواره نسبت به آرژانتین و اروگوئه در مکان پایین‌تری قرار می‌گرفت.

دلیل آن مشخص است. وقتی آرژانتین و اروگوئه مقابل برزیل بازی می‌کردند، در موقع لزوم از زدن ضربه به فوتبالیست‌های برزیلی روگردان نبودند. پله اما این خشونت را با خشونت جواب می‌داد، چون شجاعت و قدرت بدنی بالایی داشت، از ضربات حریفان نمی‌ترسید.

پله همه کار را درست انجام می‌داد. او همچون آلفردو دی‌استفانو آنچنان که تصور می‌شود، دریبل‌زن نبود، چون در این صورت به حریف فرصت می‌داد او را با خشونت متوقف کند یا با نفرات بیشتر فضاهای خالی را پر کند. با این حال هر‌زمان که لازم بود اقدام به عبور از مدافع مستقیم خود می‌کرد و اگر تشخیص می‌داد که موثر است، چند بازیکن را از مقابل برمی‌داشت. دریبل معروف پله، دریبل دوطرفه بود که با سرعت بالایش این کار را انجام می‌داد.

این موضوع را فراموش نکنیم که پله همچون مارادونا با مدافعان قدرتمندی روبه‌رو نشده است؛ چون با تغییر فوتبال در دهه 80، مدافعان پیشرفت کردند و تاکتیک‌های دفاعی و نتیجه‌گرا حتی در آمریکای جنوبی مورد استفاده قرار گرفت.

پله هیچ‌گاه در اروپا بازی نکرد. او در سفرهای مختلفی که همراه با سانتوس به اروپا داشت، با مشکل مواجه می‌شد. پله مخصوصا در ایتالیا به مشکل می‌خورد و هر وقت سانتوس به ایتالیا می‌رفت، به دردسر می‌افتاد. با این حال حتی در آنجا هم پله معمولا پیروز می‌شد. کافی است نتایج سانتوس را در زمانی که پله در زمین بوده با بازی‌هایی مقایسه کنیم که او در زمین نبوده است. سانتوس با پله و سانتوس بدون پله، زمین تا آسمان تفاوت داشت.

تکنیک خالص

برخلاف پله که در هوا، بازیکن خطرناکی بود، مارادونا اصلا نمی‌توانست ضربه سر بزند. با وجود این مارادونا، پاهای قدرتمندی داشت که به وی اجازه می‌داد بیشتر از انسان‌های معمولی جهش کند. او معمولا بعد از پرش بلندش به جای زدن ضربه سر، توپ را با سینه مهار و یک حرکت خطرناک را شروع می‌کرد. مارادونا نسبت به پله خلاقیت بیشتری داشت. او یک فانتزی‌باز بزرگ بود که از این حیث از پله جلو می‌افتد.

مارادونا کوتاه‌قامت بود؛ ولی پاهایی قوی و شانه‌هایی محکم داشت. به همین سبب گرفتن توپ از او تقریبا غیرممکن بود. او حتی می‌توانست از ضربات خشن و تکل‌های بلند فرار کند، بدون آن که آسیب ببیند. مارادونا براحتی توپ را کنترل می‌کرد و تسلط فوق‌العاده‌ای روی توپ داشت. دید او استثنایی بود. برای مثال او در تمام لحظاتی که مدافعان انگلیسی را یکی یکی از مقابل برمی‌داشت تا آن گل فوق‌العاده را به پیتر شیلتون بزند، حرکت خورخه والدانو در قلب دفاع انگلیس را زیر نظر داشت و اگر او در شرایط بهتر بود، توپ را به او می‌داد.

فکر می‌کنم مارادونا تاثیر بیشتری روی بازیکنان کناری‌اش داشت. این موضوع شاید به دلیل این باشد که یاران کناری مارادونا در تیم ملی آرژانتین بازیکنانی معمولی بودند که به وسیله یک لیدر همچون مارادونا هدایت می‌شدند. کاری که مارادونا در جام جهانی 1990 انجام داد را هیچ بازیکنی تا به حال صورت نداده است. او تیمی را که هرگز شانسی برای پیروزی نداشت، تا به فینال بالا کشاند.

پله هم همکاری بسیار خوبی در زمین با سایر بازیکنان داشت. اما او بهترین بازیکن تیمی بود که مملو از ستاره بود. مارادونا همیشه خوب بود اگرچه همیشه یارانی همپای خود نداشت.

دی استفانو، بهترین

مارادونا پای چپ هنرمندی داشت که باعث می‌شد فوتبال زیباتر شود. پله هم بسیار زیبا بازی می‌کرد، اما او پیش از آن که یک هنرمند باشد، یک ورزشکار بود. بازیکنان کمی در تاریخ به این دو اسطوره نزدیک شده‌اند. یوهان کرویف و بابی چارلتون از جمله بهترین بازیکنان تاریخ هستند، اما هیچ‌یک از آنها و حتی پله و مارادونا، بهتر از آلفردو دی استفانو نبودند. برای من دی‌استفانو بهترین بازیکن تاریخ است. او کاملا زمین را در اختیار می‌گرفت و بازی خودش را دیکته می‌کرد. مکان بازی خاصی نداشت و در همه جا او را می‌دیدید. او قدرت نادری داشت که فوتبالیست‌های معمولی فاقد آن هستند. دی استفانو یک استثنا بود که کارهای فوق‌العاده انجام می‌داد.

سوالی که همیشه در ذهنم مطرح می‌شود، این است که اگر این بازیکنان در این زمان بازی می‌‌کردند که فوتبال مدرن ارائه می‌شود، چه اتفاقی می‌افتاد؟

آنها همه تکنیک، هوش، خلاقیت و قدرت‌ بدنی را در بالاترین حد ممکن داشتند، ولی به عقیده من دی استفانو از همه برتر بود.

نظر بزرگان

ماریو زاگالو: حتی دو تا مارادونا هم به پای پله نمی‌رسند.

رود گولیت: مارادونا بهترین بازیکن تاریخ است. من هر هفته از نزدیک بازی‌های او را در ایتالیا می‌دیدم. او واقعا در کلاسی متفاوت بازی می‌کرد.

فرانتس بکن باوئر: پله بهترین است. او همواره صادقانه رفتار می‌کرد ولی مارادونا این‌گونه نبود.

کارل هاینس رومنیگه: مارادونا بهترین بود. زمانی که مارادونا بازی می‌کرد، بازی کردن کمی مشکل‌تر شده بود. پله فقط در برزیل بازی کرد و بعد در کاسموس نیویورک. مارادونا در آرژانتین و بوکاجونیورز بازی کرد و بعد به اروپا رفت.

توستائو: پله کامل‌تر از مارادونا بود. مارادونا با توپ یک هنرمند بود، یک شعبده‌باز سیرک، پله سمبل تکنیک و خلاقیت بود.

اریک کانتونا: مارادونا همیشه بهترین خواهد بود. چیزی که او را متمایز می‌کند این است که او برخلاف پله که بازیکنانی استثنایی در کنارش می‌دید، یارانی معمولی داشت. مارادونا مجبور بود تیم را به دندان بکشد. اگر شما مارادونا را از آرژانتین می‌گرفتید، آنها قهرمان جام جهانی نمی‌شدند، اما برزیل بدون پله هم قهرمان می‌شد.

رونالدو: بگذارید یادآوری کنم که من برزیلی‌ام. فکر می‌کنم جواب خود را گرفتید!

سر الف رمزی: پله تقریبا همه چیز داشت. مارادونا هم همین‌طور. مارادونا بیشتر تلاش می‌کرد و تکنیک بالاتری داشت. مشکل اینجاست که بعضی مواقع او را به دلایل دیگری به خاطر می‌آوریم. او قوانین را زیر پا می‌گذاشت تا خود را نشان دهد.

سر الکس فرگوسن: این یک بحث بی‌حاصل است که بستگی به این دارد که بازیکن موردنظر شما متعلق به کدام دوره است. این بحث همیشه ادامه خواهد داشت و از آن نتیجه هم عاید نمی‌شود.

مزدک میرزایی
منبع:four four two آوریل 2009

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها