گنجینه‌های سینمای دینی ایران‌

وقتی قرار است از سینمای دینی صحبت کنیم، عملا دامنه بحث آنقدر گسترده است که به دست یافتن به تعریفی قطعی با معیارها و اصول یکسان و تخطی‌ناپذیر و یا حتی یافتن و به دست دادن نشانه‌ها و مولفه‌هایی برای قراردادن یک فیلم تحت این عنوان را به کاری سخت و دشوار و شاید ناممکن تبدیل می‌سازد.
کد خبر: ۲۰۵۷۶۵

 نکته اینجاست که در تقسیم‌بندی‌ها و معیارهای متداول تفکیک انواع مختلف سینمایی، ژانر و گونه‌ای به نام سینمای دینی وجود ندارد و اگر هم فیلمی را تحت این عنوان معرفی می‌کنند، به سادگی می‌توان آن نمونه بخصوص را در زیر مجموعه یک ژانر تثبیت شده قرار داد. بدون این که اشکالی به آن وارد باشد نمونه‌اش از سینمای جهان مثلا می‌تواند فیلم 10 فرمان باشد که مشخصا یک فیلم دینی است و داستان پیامبری حضرت موسی (ع)‌ و سرنوشت قوم یهود و نازل شدن 10 فرمان در کوه طور را به تصویر می‌کشد. اما نگاه کنید که چطور به‌راحتی می‌توانیم همین فیلم را در دسته فیلم‌های تاریخی و حماسی قرار دهیم و در وهله بعد از فیلم مفاهیم دینی هم استخراج کنیم. همین عملکرد را می‌توانیم در قبال فیلم‌هایی مثل خرقه، بن‌هور، کتاب مقدس، بزرگ‌ترین داستان عالم، عیسی بن مریم و ... هم داشته باشیم. در واقع همه این نمونه‌هایی که از آنها اسم بردیم، در طبقه‌بندی‌های ژانری در دسته تاریخی  حماسی‌ها قرار می‌گیرند و ابداع ترکیبی به نام «سینمای دینی» و منتسب کردن فیلم‌هایی از این دست به این ترکیب حاصلی جز گمراه کردن مخاطب و تعریف ژانر و گونه‌ای من درآوردی و غیرقابل توضیح نخواهد داشت. اصلا بگذارید این نمونه‌های مشخص و به‌شدت رو و آشکار را کنار بگذاریم و سینمای دینی را در معنای وسیع‌تر و کلی‌تر بررسی کنیم. شاید این فیلم‌ها بیشتر از این که آثاری دینی باشند، آثاری مذهبی‌اند و بتوان از زاویه دیگری موضوع را بررسی کرد. اگر به غیر از وجه «مذهبی> دنبال مشخصه‌ها و مولفه‌های دیگری در فیلم‌ها باشیم تا بتوانیم آنها را منتسب به «سینمای دینی> کنیم، آن وقت عملا با چنان گستره وسیع و بی‌انتهایی مواجه خواهیم شد که کار بررسی را از وجه و منظری دیگر دشوار و شاید غیرممکن خواهد ساخت. بنابراین «سینمای دینی> مثل خیلی از ترکیب‌های دیگر مثل «سینمای معناگرا>، «سینمای ملی> و ... دارای چارچوب‌ها و معیارهای مشخص و قابل تعریف نیست و به‌کارگیری چنین ترکیب‌هایی بیش از آن که روشنگر باشد، به کار گمراه کردن و سردرگمی مخاطب می‌آید. اما مجبوریم که روال و عرف معمول و متداول را بپذیریم و حداقل با معیارهای این صفحه، از چند فیلم دینی ایرانی نام ببریم که می‌توانند جزو «گنجینه‌های سینمای دینی ایران> باشند. اما قبل از ورود به بحث اجازه بدهید همانطور که گفته شد، به جای «سینمای دینی>، از «سینمای مذهبی> استفاده کنیم تا حداقل معیارها و مولفه‌های ملموس‌تری برای بررسی این آثار در دسترس‌مان باشد. چند فیلمی که از آنها در این نوشته اسم برده خواهد شد، چه خوب و چه بد، در بررسی عمیق‌تر، نشانه‌هایی از یک مذهب (حالا مسیحیت یا اسلام یا ... )‌ دارند و سازنده‌شان برای دستیابی به تجربه دینی، راه و طریقه‌ای مذهبی را انتخاب کرده است. طبعا چنین فیلم‌هایی خود به چند دسته تقسیم می‌شوند و بنا به استعداد و هنرمندی سازنده‌شان درجه‌های مختلفی  از کیفیت هنری را ارائه می‌دهند. بعضی از آنها مثل توبه نصوح یا دو چشم بی‌سو (محسن مخملباف)‌ برای دستیابی به نتیجه‌ای اخلاقی از مستقیم‌ترین و کلیشه‌‌ای‌ترین المان‌ها و نمادهای مذهبی استفاده کرده‌اند. در این دو فیلم که از آثار اولیه کارنامه فیلمسازی مخملباف است، شخصیت‌ها عملا در حال شعار دادن و بار زدن آیین‌ها و شعائر مذهبی‌اند و مفاهیمی مثل دوزخ، بهشت، ریا، دروغ، توبه و ... همانقدر مستقیم و بدون ظرافت و خالی از جنبه‌های هنری منتقل می‌شوند که یک سخنرانی منبری. هرچند با پخته شدن استعداد و قریحه مخملباف، او بعدها فیلمی مثل دستفروش را می‌سازد که در آن وجوه هنری و نمادین و تمثیلی اثر، تا حد زیادی، رو و سر راست بودن تفکرات مذهبی فیلم را پوشانده است. البته مفاهیم دینی می‌تواند جزو پنهان‌ترین و ظریف‌ترین لایه‌های یک فیلم باشد. مثل مثلا پری (داریوش مهرجویی)‌‌ و یا هامون همین فیلمساز که اصولا درباره ایمان ابراهیمی و قربانی شدن اسماعیل توسط پدرش ابراهیم است.
اما این وجه به جای این که به شکلی مستقیم و رو نمایش داده شود، در دل انبوه دیگری از مناسبات بین شخصیت‌ها و شخصا دغدغه‌های حمید مامون پنهان می‌ماند و اشاره‌های صریح فیلمساز به مراسم روز عاشورا و فرهنگ علی‌خواهی در مجاورت با این لایه‌ها، معنی‌های ضمنی دیگری هم پیدا می‌کنند. می‌توانیم از فیلم‌هایی مثل نارونی، تولد یک پروانه، هور در آتش، خدا می‌آید و ... هم نام ببریم که در عین حال به لحاظ ساختار و شیوه‌های سینمایی هم آثاری دینی به حساب می‌آیند. ضرباهنگ کند و ریتم ویژه این آثار از عناصر متمایزکننده چنین فیلم‌هایی‌اند و امر دینی و مذهبی را از راه انبوهی از نمادپردازی‌ها و تمثیل‌ها و نشانه‌ها به مخاطب معرفی می‌کنند. هرچند این فیلم‌ها محصول دوره مشخصی در سینمای ایران‌اند و کمابیش آثاری با این مشخصه‌ها و نشانه‌ها دیگر کمتر دیده می‌شوند. هرچند فیلمی مثل وقتی همه خواب بودند هم دو سه سال پیش به نمایش درآمد که با شکست مطلق آن، گذشتن تاریخ مصرف چنین فیلم‌هایی اثبات شد. وقتی همه خواب بودند اثری بود به شدت کلیشه‌ای و کسالت‌آور که به جا آوردن فریضه‌ای عبادی مثل زیارت خانه خدا، با مراسم وآدابی چنان اعصاب خردکن و بی‌معنی دراماتیزه و نمادین کرده که به جای ایجاد سمپاتی و علاقه در تماشاگر، باعث آزار و اذیت او می‌شود. فیلم‌هایی که به برهه خاصی از دوران تاریخی و حوادث آن مقطع و نمایش شخصیت‌های مذهبی می‌پردازند، با توجه به این که این فیلم‌ها در ردیف آثار حماسی قرار می‌‌گیرند، و با توجه به این که مقیاس‌ها و توانمندی‌های سینمای ایران در این حوزه بسیار فقیر و اندک است، در سینمای ما توفیق چندانی نیافته‌اند و گاهی اوقات تبدیل به نقض غرض شده‌اند. نگاه کنید به نمونه‌هایی مثل ابراهیم خلیل‌الله، مسیح و... که با ابعاد فقیر و حقیر تکنیکی سینمای ایران تنها به کار کم‌رنگ کردن و زائل کردن تصورات مخاطب از رویدادها و اتفاق‌های تاریخی آمده‌اند. در داستان ابراهیم صحنه‌هایی مثل تبدیل آتش به گلستان برای ابراهیم، فرورفتن پشه‌ای در گوش نمرود و مرگ او، احداث بنای کعبه و... وجود دارند که در نسخه ایرانی در شمایلی پیش پا افتاده روایت شده‌اند. همچنین نگاه کنید به فیلم مسیح که گذشته از معیارهای ضعیف زیبایی‌شناختی و تکنیکی‌اش، وجه ایدئولوژیک آن به قدری ارتجاعی است که همه فرضیه‌ها در باب یکسان بودن ریشه ادیان و گوهر مشترک آنها و مسیر یکسانی که پیروان هر یک از ادیان می‌پیمایند تا به رستگاری برسند در آن زایل شده است. اما در کنار این فیلم‌ها، هستند فیلم‌هایی مثل روز واقعه، که با تطبیق دادن داستان و فضایشان با امکانات تکنیکی سینمای ایران و همچنین فیلمنامه‌ای درخشان، کارگردانی مسلط، موسیقی تاثیرگذار و فیلمبرداری دیدنی‌اش جزو نمونه‌های محدود و انگشت‌شمار این گونه آثار از کار درآمده‌اند. اما در نهایت، کارگردان‌های ما باید این را بپذیرند که فعلا شرایط و امکانات ساخت چنین آثاری در چنین مقیاس‌هایی در سینمای ما فراهم نیست و به جای آنها و البته به جای شعار دادن‌ها و تکیه بر نمادهای گل درشت و رو و سطحی فیلم‌هایی از جنس دیگر، می‌توان مفاهیم دینی را از طرق متفاوت‌تر و تازه‌تر و کمتر تجربه‌شده‌‌تر منتقل کرد. نگاه کنیم به فیلمی مثل خدا می‌آید که چطور ایده ساده آن مبنی بر نامه نوشتن دانش‌آموزان یک مدرسه به خدا و در میان گذاشتن مشکلاتشان با او، اینچنین تاثیرگذار و پذیرفتنی از کار درآمده است. یا اثر مقبول و پذیرفتنی زیر نور ماه را در نظر بگیرید که چطور با پرده‌پوشی و اشارات ضمنی، معضل فقر و تقابل آن با غنا و مساله عدل الهی را این‌طور باورپذیر و ملموس و پذیرفتنی از کار درآورده است. این همان سیری است که میرکریمی با فیلم بعدی‌اش خیلی دور  خیلی نزدیک ادامه داد و همین روش و مسیر را به شکلی درونی‌تر و ظریف‌تر در قالب رابطه یک پزشک بی‌توجه با فرزند بیمار رو به مرگش به نمایش می‌گذارد. و البته دقت کنید که میرکریمی برای رسیدن به این نقطه، از فیلم متوسط و میان‌مایه‌ای مثل این جا چراغی روشن است آغاز کرده بود. فیلی که معضل اغلب فیلم‌های «دینی> و «معناگرا> مثل نمایش رو و بی‌ظرافت نشانه‌های دینی مثل امامزاده و شخصیت شیرین‌عقل که به رستگاری می‌رسد آن را تبدیل به اثری کلیشه‌ای و متوسط کرده بود. البته مفاهیم و نمادهای «دینی> را می‌توان از خیلی از آثار تاریخ سینمای ایران بیرون کشید. نمونه‌اش مثلا چند فیلم بهمن فرمان‌آرا مثل خانه‌ای روی آب و یا یک بوس کوچولو، که معضل و پرسش اصلی و اساسی ادیان مختلف یعنی مرگ را به نمایش می‌گذارد و به چالش با یکی از مبهم‌ترین و دشوارترین مسائل زندگی می‌پردازد. البته توجه به مفاهیم مذهبی و دینی را می‌توان در خیلی از آثار متعلق به سینمای دفاع مقدس نیز ردیابی کرد و دلیل آن بار ارزشی و معنایی گسترده‌ای است که در جبهه‌های جنگ ایران بر علیه عراق وجود داشت و بالطبع از نوعی علقه و اعتقاد مذهبی و دینی رزمندگان ایرانی نشات می‌گرفت. از فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا تا رسول ملاقلی‌پور و احمدرضا درویش این نشانه‌ها قابل پیگیری و ردیابی است و همین است که سینمای دفاع مقدس بخصوص از اوایل دهه 1370 به بعد، یکی از غنی‌ترین ژانرها برای بررسی وجه دینی و مذهبی فیلم‌ها است که در ساخته‌های سینمای ایران وجود دارد. به هر حال نمونه‌ها و مثال‌هایی که می‌توان از طریق آنها  نشانه‌ها و نمادهایی از دغدغه‌های دینی و مذهبی سازندگانش را  بیرون کشید در سینمای ایران بسیارند و نمونه‌های ذکر شده تنها نمونه‌های موردی‌اند که در اولین مراحل به ذهن خطور می‌کنند. به طوری که برای بررسی فیلم‌های منتسب به این معنا در سینمای ایران، شاید حجم چندین کتاب نیز کافی نباشد و این مطلب می‌تواند تنها در حکم مقدمه‌ای باشد برای یکی از آن کتاب‌های فرضی که بالقوه می‌توانند در این حوزه به نگارش درآیند.

مسعود ثابتی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها