گفت‌و‌گو با متهم به قتل؛

خیانتم با جنایت گره خورد

پارک چندروزه خودروی پژو ۴۰۵ در مقابل خانه‌ای در جنوب شهر تهران، باعث شک اهالی شد. این شک وقتی بیشتر شد که دریافتند از داخل صندوق‌عقب ماشین، بوی تعفنی به مشام می‌رسد. با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند و چند دقیقه بعد گشت پلیس خود را به آنجا رساند. مامور کلانتری به بررسی ماشین پرداخت. شماره پلاک آن را هم استعلام کرد اما سرقتی نبود.
پارک چندروزه خودروی پژو ۴۰۵ در مقابل خانه‌ای در جنوب شهر تهران، باعث شک اهالی شد. این شک وقتی بیشتر شد که دریافتند از داخل صندوق‌عقب ماشین، بوی تعفنی به مشام می‌رسد. با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند و چند دقیقه بعد گشت پلیس خود را به آنجا رساند. مامور کلانتری به بررسی ماشین پرداخت. شماره پلاک آن را هم استعلام کرد اما سرقتی نبود.
کد خبر: ۱۵۲۴۰۶۳
نویسنده سید مهدی یکه‌‌سادات - گروه تپش
 
بوی تعفن صندوق‌عقب باعث شک مامور هم شد و ضمن تماس با بازپرس کشیک، دستور باز کردن صندوق را گرفت. حدسش درست بود و جسد مردی در داخل صندوق‌عقب خودرو بود. چند روزی از مرگش می‌گذشت و دست و پاهایش بسته شده بود. با بررسی پلاک، هویت مالک آن شناسایی شد و ماموران راهی خانه‌اش شدند اما همسرش می‌گفت چند روزی است به خانه نیامده و پیش از این هم سابقه داشته مسافر به خارج شهر ببرد و بعد از چند روز برگردد. رفتار این زن باعث شک ماموران شد و او را زیرنظر گرفته، متوجه ارتباطش با مردی شدند که هر دو نفر را دستگیر کردند. مرد جوان به قتل اعتراف کرد و راز جنایت که با عشق ممنوعه گره خورده بود، فاش شد. در ادامه روایت متهم مرد از این جنایت را می‌خوانید.

چند سال داری؟
۲۶ سال. 

متاهلی؟
بله و همین تاهل باعث شد دستم به خون مردی آلوده شود. 

یعنی چی؟
سه سال قبل ازدواج کردم. همسرم به من گفته بود خواستگاری داشته اما بعد از مدتی متوجه شدند به درد هم نمی‌خورند و جدا شدند. من هم چون واقعیت را گفته بود، اعتنایی به موضوع نکردم و ازدواج کردیم. بعد از دو سال، عکس و فیلم‌هایی از طرف فرد ناشناسی برایم ارسال شد که در آنها، همسرم در کنار مرد غریبه‌ای بود. با دیدن آنها دیوانه شده بودم. سراغ همسرم رفتم که مدعی شد عکس و فیلم‌ها مربوط به همان خواستگار است و فهمیدم رابطه‌شان بیش از خواستگاری بوده و به من دروغ گفته است. از سمت دیگر یک روز در خانه یک گوشی و سیم‌کارت پیدا کردم که با بررسی آن متوجه ارتباطش با مردی شدم. این بار زیر همه‌چیز زد و گفت گوشی را دوستش نزد او به امانت گذاشته است. 

چرا جدا نشدید؟
هم دوستش داشتم و همی می‌خواستم از او انتقام بگیرم. 

با کشتن مرد دیگری؟
نه. اصلا همچنین قصدی نداشتم. فقط می‌خواستم کاری که با من کرده را با خودش انجام دهم و با زن دیگری ارتباط داشته باشم. یک روز که در پارک نشسته بودم، متوجه زن جوانی شدم که من را زیرنظر گرفته بود. شماره‌ام را روی کاغذ نوشتم و کنارش روی صندلی گذاشتم. روز بعد پیام داد و رابطه‌مان شروع شد.

می‌دانستی متاهل است؟
من از همان ابتدا به او گفتم متاهلم و محدودیت‌هایی در ارتباط دارم که او هم تعریف کرد شوهر دارد اما هیچ علاقه‌ای به او ندارد. شوهرش معتاد بود و هر وقت خمار می‌شد، او را کتک می‌زد. حتی او را مجبور می‌کرد در خانه‌های مردم کار کند. 

اما تحقیقات نشان می‌دهد، مقتول اعتیاد نداشته و با مسافرکشی هزینه‌های زندگی‌اش را تامین می‌کرده؟
من هم بعد از دستگیری متوجه این موضوعات شدم و قبل از آن خبر نداشتم. سمانه این دروغ‌ها را گفته بود تا از من به عنوان وسیله‌ای برای کشتن همسرش استفاده کند. 

تو قرار بود فقط خیانت کنی، چطور آدم‌کش شدی؟
بعد از مدتی ارتباط با سمانه به او دلبسته شده بودم. حس می‌کردم ارتباط با سمانه باعث می‌شود خیانت همسرم را فراموش کنم، چون خودم را مثل او می‌دانستم. 

​​​​​​​چطور شوهرش را کشتید؟
سمانه آن‌قدر از بدرفتاری‌ و کتک‌های همسرش گفت تا این‌که راضی شدم با هم شوهرش را بکشیم و با خیال راحت ارتباط داشته باشیم. قرار بود من هم زنم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم. شب حادثه سمانه در خانه را برای من باز کرد و وارد خانه شدم. شوهرش در خواب بود و با چاقو به او حمله کردم که بیدار شد و مقاومت کرد. فکر نمی‌کردم توان مقاومت داشته باشد. به همین خاطر ضربات بعدی را زدم و بعد هم با کمک سمانه جسد را به صندوق‌عقب ماشینش برده و در محله‌ای رها کردیم تا فکر کنند به قصد سرقت بعضی وسایل خودرو و موبایلش، کشته شده. موبایل و وسایل سرقتی را در بیابان دفن کردم اما ماجرا لو رفت و دستگیر شدم. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تحول در ورزش

گفت‌وگو با غلامحسین زمان‌آبادی و طرحی که مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت

تحول در ورزش

نیازمندی ها