یکی ازمهمترین این مباحث که بهویژه با توجه به برگزاری انتخابات ۲۰۲۴ ریاستجمهوری در آمریکا مورد توجه و تمرکز بیشتری قرار گرفت، مناسبات آتی ایران با دولت فعلی و بعدی آمریکا بود که از قضا در برنامههای تبلیغاتی و مناظرات نامزدهای چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز بهطور مفصل به آن پرداخته شد و از آنسو نیز در بسیاری از برنامههای کارشناسی شبکههای غربی ـ صهیونیستی محوریت یافت.بخش قابلتوجهی از این گفتوشنودهای کارشناسی در رسانهها و محافل مذکور اما به این سمت پیش رفت که همزمانی استقرار کدام تفکر و رویکرد در تهران و واشنگتن، مناسبات دوسویه را به سمت بهبود یا به سمت افزایش تنش پیش خواهد برد. این دست تحلیلها البته عموما بااین پیشفرض صورت میگرفت که دموکراتهای آمریکایی جبههگیری آرامتر و مناسبتری نسبت به ایران خواهند داشت ودر نقطه مقابل، جمهوریخواهان رفتاری تندتر و خشنتر از خود بروز خواهند داد.سابقه مواجهه دو کشور طی۴۵سال گذشته وبلکه درسالهای پیش ازانقلاب امانشان میدهد که اتکا به این پیشفرضهای برساخت شده تحت تاثیر فضاسازیهای رسانهای، الزاما تحلیل درست و عمیقی رابهدست نمیدهد و هیچیک از دو جریان اصلی قدرت درکاخ سفید ضرورتا رفتاری مطابق این برساختهای ذهنی ــ رسانهای نداشته و ندارند.
ازهری ترومن(دموکرات) و دوایت آیزنهاور(جمهوریخواه) دردهه۳۰ وماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه محمد مصدق ملیگرا گرفته تا الگوی رفتاری کندی و جانسون (دموکرات)، نیکسون و فورد (جمهوریخواه) و جیمی کارتر (دموکرات) در بازه زمانی بازگشت مجدد محمدرضا پهلوی به قدرت تا سالهای اول پیروزی انقلاب، نشان از ضدیت راهبردی آمریکاییها با هرگونه رشد و پیشرفت ملت ایران در سالهایی که پهلوی دوم عملا ارادهای از خود در برابر آنان نداشت، دارد.پس از کارتر هم ریگان و بوش پدر (جمهوریخواه) نه در بازه زمانی جنگ تحمیلی که میرحسین موسوی نخستوزیر بود و نه در سالهای ابتدایی پس از جنگ که مرحوم هاشمیرفسنجانی با سیاست تعامل با دنیا سعی در تغییر فضای بینالمللی داشت، عملا دست از دشمنیهای خود برنداشتند.بیل کلینتون (دموکرات) هم که ریاستش با هاشمی و خاتمی مقارن بود، بالاترین رژیم تحریمی تا آن زمان را با طرح قانون داماتو علیه کشورمان تصویب و اجرایی کرد تا در همان دورانی که خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخن از لزوم فروریزش دیوار بلند بیاعتمادی میان دو کشور کرده بود، مثال نقض دیگری باشد بر خوشخیالانی که تصور میکردند کنار آمدن با آمریکا مانع بروز دشمنیهای بیشتر آنها علیه ملت ایران میشود.
پس از آن هم وقتی بوش پسر (جمهوریخواه) در سخنرانی سالانه خود در کنگره به تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ ایران را محور شرارت نامید، هنوز خاتمی اصلاحطلب در تهران قدرت داشت اما خبری از کوتاه آمدن آمریکاییها نبود. رفتار اوبامای (دموکرات) با شعار «تغییر» هم در دو دوره احمدینژاد و روحانی نیز به همین منوال بود و گرچه در ظاهر فرآیند مذاکرات هستهای ازسوی او دنبال میشد اما خود او ازجمله طراحان فتنه سال۸۸ درایران و اولین ناقض برجام در مهرماه سال ۱۳۹۴ یعنی تنها سه ماه پس از امضای آن میان ایران و گروه ۱+۵ بود.دشمنیهای علنی دونالد ترامپ (جمهوریخواه) درست در زمانی که حسن روحانی در بالاترین سطح ممکن تلاش خود را برای حل موضوعات فیمابین به کار بسته بود نیز حدیث مفصلی است، بهویژه وقتی در اردیبهشت ۱۳۹۷ برجام را پاره و با پروژه تابستان داغ، تحریمهای ضدایرانی را تشدید کرد و بعدا هم با خباثت تمام و با اعلام علنی دست به ترور فرماندهان ارشد مقاومت یعنی سردار شهید سلیمانی و حاجابومهدی المهندس زد.جو بایدن (دموکرات) هم البته گرچه مجددا شعار تغییر را تکرار کرده بود اما در عمل نشان داد که چنانچه در پروژه براندازانه «زن، زندگی، آزادی» اراده کرده بود، هیچ ابایی از تلاش برای براندازی، تجزیه و آشوب و اغتشاش در ایران ندارد. اینها همه مصادیقی است که هر ناظر منصفی را بر این نکته متوجه میسازد که دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی، گرچه درخصوص تقابل با ایران تفاوتهای تاکتیکی در اجرا دارند اما راهبرد تغییرناپذیر همه آنها چیزی جز تضعیف و شکست ملت ایران نیست.
رهبر انقلاب نیز بهدرستی بارها همین تجربیات تاریخی را در مواضع خود تکرار و بر عبرتآموزی از آنها تاکید کردهاند، چنانچه در دیدار پایانی خود با اعضای هیأت دولت دوازدهم به ریاست حسن روحانی فرمودند: «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هرجا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هرجا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمی است.»
اکنون نیز با توجه به آغاز دورهای جدید در حوزه اجرایی کشوروروی کارآمدن دولت چهاردهم،بدیهی است که گرچه برخی در داخل و خارج کشورمیکوشند القائاتی درخصوص احتمال حل موضوعات فیمابین دوکشورداشته وبااحتمال دموکرات یا جمهوریخواه بودن مستاجر بعدی کاخ سفید پیشبینیهایی دراین خصوص ارائه دهند،اما چنانچه تجربه نشان میدهد،تفاوتی میان هیچیک از آنها در تقابل و دشمنی با ملت ایران وجود ندارد.