مشاور شهردار تهران در امور زنان وخانواده: 

لایحه شهر «خانواده محور» نهایی شد

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شد

زندگی ایرانی با چاشنی مدرنیسم غربی!

این روزها که کشور با بحران ازدواج، فرزندآوری و طلاق دست‌وپنجه نرم می‌کند و بسیاری علت آن را مسائل اقتصادی می‌دانند اما جامعه‌شناسان برخلاف تصور رایج، عامل اصلی را نفوذ فرهنگی و زندگی براساس شاخص‌های تعریف‌شده مدرنیسم غرب می‌دانند؛ موضوعی که به گفته محمدمهدی لبیبی، جامعه‌شناس و عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی، چند سالی است فرهنگ غرب شاخص‌هایی را برای انسان مدرن تعریف کرده است که وقتی این فرهنگ به جامعه‌ای مثل ایران راه می‌یابد، نفوذ پررنگ‌تری دارد که می‌تواند باعث تغییرات ریشه‌ای و بنیادین شود. جام‌جم در گفت‌وگو با این جامعه‌شناس به بررسی ابعاد مختلف این موضوع می‌پردازد.
کد خبر: ۱۴۶۳۱۵۹
نویسنده زهرا حامدی - گروه جامعه
 
به‌طورکلی وضعیت جامعه ایران به لحاظ فرهنگی چگونه است؟
در جامعه ایران ما با سه نوع فرهنگ به‌صورت همزمان روبه‌رو هستیم. فرهنگ سنتی و فرهنگ ایرانی، یعنی فرهنگی که از پیشینیان به ما رسیده و نشانه‌های خاص خود را دارد، مثل جشن نوروز ویلدا که بسیاری از کنش‌های ما تحت تاثیر این فرهنگ است. دومین نوع، فرهنگ اسلامی است.مابه‌عنوان یک مسلمان الزاماتی رفتاری داریم که با مبانی ارزش‌های دینی همراه است و نمونه‌های آن را در ماه‌های رمضان ومحرم وسالروز ولادت ائمه می‌بینیم. فرهنگ سوم، فرهنگ غربی است که در جامعه ما تاثیرات خودش را در بعضی حوزه‌ها عمیق و در بعضی حوزه‌ها به‌صورت کمرنگ گذاشته و قابل مشاهده است.
 
تعریف فرهنگ غرب از انسان مدرن چیست؟
در فرهنگ غربی تحولی اتفاق افتاده است که خلاف دو فرهنگ قبلی است.درجوامع غربی فرآیندی به‌نام مدرنیته یا تجدد آغاز شد که دو بخش متفاوت داشت. یک بخش نوسازی بود، اما بحث دیگر آن به مدرنیسم یا نوگرایی بازمی‌گردد که به معنای انسان مدرن است. این فرهنگ شاخص‌هایی را برای انسان مدرن تعریف کرده است.مثلا براساس این فرهنگ، فردی مدرن تلقی می‌شود که پایبند به تقیدات دینی نیست وبیشتر به عقل خود تکیه داردوبه‌دنبال لذت‌گرایی است.همچنین انسان مدرن به سکولاریسم و مادی‌گرایی معتقد است.این فرهنگ وقتی به جامعه‌ای مثل ایران راه می‌یابد،دربخش‌هایی نفوذ پررنگ‌تری دارد.مثلا درحال‌حاضر مادی‌گرایی در جامعه یک امرجدی است.وقتی مادی‌گرایی به خانواده نفوذ پیدا می‌کند،باخود یک تحول به‌وجودمی‌آورد،مثلا دیگر افراد قبول نمی‌کنند مهریه را بپذیرند.همچنین پایبندی افرادبه شخصیت طرف مقابل نیست،بلکه به ثروت اوست. این نشان می‌دهد که برخی از نشانه‌های مدرنیسم وقتی به جامعه راه یابد به خانواده نیزنفوذمی‌کندوهمه اعضای آن راتحت تاثیرقرارمی‌دهدکه می‌تواندباعث تغییرات ریشه‌ای و بنیادین دراین حوزه شود.همین‌طور می‌تواند درحوزه مسائل، کنش‌های عاطفی وروابط صمیمی افراد به تغییر منجر شود. 
 
آیا در جامعه ایران نظام خانواده در حال ازبین‌رفتن است؟
این‌که بگوییم درحال‌حاضر روابط و نظام خانواده در ایران از بین‌ رفته یا در حال ازبین‌رفتن است ادعایی کاملا اشتباه است، زیرا نظام خانواده در ایران از بین نرفته بلکه دچار تحول شده است. مثلا درحال‌حاضر ازدواج بین جوانان کاهش پیدا کرده و این یک گزاره است.برخی این را بسیارساده‌انگارانه تفسیرمی‌کنند وآن راصرفا تحت‌تاثیر مسائل اقتصادی می‌دانند؛ اما این تحلیل اصلا درست نیست، گرچه مسائل اقتصادی نقش بسیار مهمی دارد اما نمونه‌های متناقض آن نیز به چشم می‌خورد. در همین شهر تهران بسیاری از افراد هستند که امکانات مالی بسیار خوبی دارند اما زیر بار ازدواج نمی‌روند. این نشان می‌دهد که مسأله غیر از بعد اقتصادی بعد فرهنگی نیز دارد. یعنی در اینجا بعد قوی‌تری وجود دارد که آن مانع می‌شود. 
 
بعد فرهنگی چگونه بر مسأله‌ای مثل ازدواج تاثیر می‌گذارد؟
بعد فرهنگی یکی از شاخص‌های مدرنیسم است. مثلا فرد باور به لذت‌جویی دارد و اگر ازدواج کند آن لذت‌جویی از بین می‌رود. یا همین آدم ممکن است دنبال فرزندآوری هم نباشد، چون به ویژگی‌های مثبت فرزندآوری فکر نمی‌کند و تماما با نگاه اقتصادی به آن می‌نگرد. بنابراین درحال‌حاضر، مسأله جدی در جامعه ما این است که باید از دو فرهنگ ایرانی و اسلامی شاخص‌های مفید، کارآمد و قابل پذیرش جامعه امروز را استخراج کنیم و روی اینها کار فرهنگی انجام دهیم. کاری که اکنون فرهنگ غرب نیز انجام می‌دهد همین است. یکی از جامعه‌شناسان معروف فنلاندی، این بحث را مطرح کرده است که چرا دردنیای مدرن بر معایب فرزندآوری تاکید می‌کنند و مزایای آن را نمی‌گویند؟ درواقع جامعه‌شناسان معتقدند افرادی که فرزند ندارند، با وجود دوستان متعدد در آینده بسیار تنها هستند. با گذر سن نیز این حس تنهایی بیشتر می‌شود. 
 
راهکار حل این مسأله چیست؟
رفع این مشکلات بیش از آن‌که اقتصادی باشد، نیاز به کار فرهنگی دارد. کارفرهنگی هم به معنای این نیست که یک بنر در سطح شهر نصب کنیم و روی آن در مورد مزایای فرزندآوری بنویسیم، بلکه باید فرد اقناع شود و به این نتیجه برسد که فارغ از هر چیز، نداشتن فرزند به نفعش نیست. درحال‌حاضر در دنیا تک‌فرزندی به شکلی که در ایران وجود دارد، مشاهده نمی‌شود. مثلا در آمریکا زوج‌ها یا فرزند ندارند یا اگر دارند هرگز یک فرزند نیست وچند فرزنداست و این رایک امتیازمی‌دانند.متاسفانه در جامعه ما راهی را رفته‌ایم که ارزش‌هایی که غربی‌ها نیز آن رامثبت می‌دانند، زیر سؤال برده‌ایم. تک‌فرزندی و تنها بزرگ شدن کودکان به گسترش خانواده‌های کشیده، طولی یا لاغر تبدیل می‌شود. یعنی خانواده‌هایی که فقط درطول گسترش پیدا می‌کنند وعرضی ندارند، که این خود آسیبی عظیم در جامعه است. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها