روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش بیست و پنجم)

کودتای سیاه ۱۲۹۹

اگر ساده‌اندیشانه به کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان بنگریم، شاید نتیجه بگیریم که مثلا چون مشیرالدوله یا سپهدار اعظم یا... نتوانستند مطابق میل دولت فخیمه انگلیس عمل کنند، لذا آنان اقدام به کودتا کرده و دولت دست‌نشانده خود را روی کار آوردند. آنچه در واقع از مشروطیت در سر می‌پروراندند اما واقعیت به جز اینهاست.
کد خبر: ۱۴۴۵۰۱۲
نویسنده سعید مستغاثی - گروه فرهنگ و هنر
 
در زمانی که کودتای سیاه رضاخان اتفاق افتاد، دو نهضت اسلامی به‌گونه‌ای همزمان در این سرزمین در جریان بود. نهضت اسلامی جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان جنگلی و نهضت اسلامی شیخ محمد خیابانی، هشدار بسیار جدی برای کلیت حضور استعمارگرانه نیروهای انگلیسی درخاورمیانه به‌شمار می‌آمد. رشدوتوسعه وریشه‌دارشدن این دو نهضت می‌توانست تمام منافع انگلستان را در خاورمیانه به خطر افکند و ازطرف دیگرحتی انقلاب اکتبر۱۹۱۷شوروی را به‌طور جدی تهدید کند. بی‌جهت نبود که سفیر دولت انقلاب روسیه، روتشتین به میرزا کوچک‌خان دستور داد که خود را به رضاخان تسلیم کند و لنین، رهبر انقلاب اکتبر با توجه به این‌که ابتدا به میرزا کوچک‌خان، اعلام کمک کرده بود، از پشتیبانی نهضت جنگل خودداری کرد و با انگلیس در مورد سرکوب نهضت جنگل به توافق رسید که این توافق حیرت‌آور، لازمه‌اش پذیرش رژیم‌کودتایی رضاخان بود.
ازطرف دیگر درهمان دوران، مرحوم سید‌حسن مدرس هم در اندیشه ایجاد یک نهضت اسلامی بود وبراساس همین اندیشه هیات «اتحاد اسلام» را تشکیل داده بود که از جمله نیروهایش، قوای میرزاکوچک‌خان جنگلی بود. او برای تشکل نیروهای نظامی تماس‌های متعددی با دیگر علما و روحانیون درسایر شهرها  گرفته بود وقراربود که افراد مسلح به نهضت او بپیوندند. اگر نهضت اسلامی شهید مدرس، صورت وقوع می‌یافت، با نفوذ، تقوا، فقاهت، اعلمیت و جسارتی که آن مرحوم داشت و پیوستن نهضت‌های یاد شده به یکدیگر، در حقیقت یک نیروی عظیم جهادی با یک رهبری انقلابی مذهبی را متشکل می‌کرد که نیروهای انگلیس یا هر قدرت خارجی توانایی خاموشی آن را نداشتند و طرح و برنامه برپایی یک رژیم دست‌نشانده یا اشغال ایران و به غارت بردن منابع و منافع آن به افسانه‌ها می‌پیوست.کانون‌های پنهان سلطه جهانی، قدرت مبارزه روحانیت و توان عظیم هدایت و رهبری مردم و فرمان‌پذیری توده‌های مسلمان از رهبران روحانی را به‌طور عینی و ملموس در جریان جهاد علیه روس‌ها در جنگ‌های ایران و روس، نهضت تنباکو یا انقلاب عراق یا مبارزات تنگستانی‌ها و دشتستانی‌ها علیه اشغال انگلیس، تجربه کرده بودند و آگاهی کامل داشتند که با چنین نیرو و رهبرانی، قدرت استعمار انگلیس در منطقه به‌شدت آسیب‌پذیر خواهد بود و هر لحظه برپایی جنبش و نهضتی به رهبری روحانیت، منافع آنها را به خطر خواهد انداخت. در واقع آنان در تحلیل‌های‌شان به این نتیجه رسیده بودند که اسلام و روحانیت آن، بزرگ‌ترین و عمده‌ترین خطری است که منافع استعمار را می‌تواند به خطر افکنده و از آن مهم‌تر و اساسی‌تر، بزرگ‌ترین عامل وحدت بین توده‌های مردم است.از همین روی سیاستی تازه در پیش گرفتند که برخلاف روش‌های کهنه استعمارگرانه انگلیسی بود. روشی مبتنی بر تضعیف حکومت قاجار و استقرار حکومتی دست‌نشانده و عروسکی که به‌طور کامل دستورات و منویات آنان را پیاده کند. حکومتی که با توجه به خصوصیات سنتی خاندان قاجار و ضعف وبی‌اعتباری آنها، توسط خاندان وحکومت قاجار عملی نبود، لذا درصدد انجام کودتا برآمدند.این کانون‌های جهان وطن معین، در سال‌های پس از جنگ اول جهانی از اقتدار بی‌سابقه‌ای در ساختار دولت‌های غربی و به‌خصوص انگلیس برخوردار شده بود. این کانون‌ها را طبق عرف رایج در فرهنگ سیاسی معاصر، «صهیونیستی» می‌خوانند و از این واژه معنای عام آن را درنظردارندکه شامل صهیونیسم ماقبل هرتزل نیز می‌شود ودرترکیب آن هم یهودیانو هم غیریهودیان حضور دارند.این کانون‌های سلطه‌گر فراانگلیسی/ روسی که درواقع خود،هدایتگر استعمار روس و انگلیس و دیگر کشورها و امپراتوری‌های استعمارگر نیز بودند، همه عوامل و عناصر پیدا و نهان خود در ایران را به کار گرفتند؛ از جمله اعضای فرقه ضاله بهائیت که توسط عنصر شناخته‌شده‌ای به نام حبیب‌ا... عین‌الملک به جست‌وجوی افرادی با قابلیت‌های موردنظر اقدام کردند یا در گروه‌های تروریستی همچون کمیته مجازات به ناامن‌کردن جامعه پرداختند یا درکمیته‌هایی مانند کمیته سری زرگنده و کمیته آهن، همراه دیگر عناصر انگلیس مانند ضیاء‌الدین طباطبایی کودتا را زمینه‌چینی کردند یا توسط عوامل تشکیلات فراماسونری مثل محمدعلی فروغی، علی‌اصغر حکمت و احمد متین‌دفتری و...زمینه‌های تئوریک رژیم دست‌نشانده تازه‌تاسیس را فراهم آوردند یا به وسیله عوامل مرموزی همچون میرزا کریم‌خان رشتی که پسرعمویش فتح‌ا...‌خان از طریق میرزاملکم‌خان و در ۴۰سالگی وارد سازمان مخفی مجمع آدمیت شد و به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران فراماسونری ایران، فرهنگ ماسونی را وارد خانواده خویش گردانید.اما در این میان، مهم‌ترین عنصربرای عملی‌ساختن برنامه‌های فوق، «سر اردشیر جی‌ریپورتر» (سرجاسوس وابسته کانون‌های یادشده) نام دارد. به نوشته محمود طلوعی، روزنامه‌نگار، ژنرال آیرونساید نیز در خاطراتش اشاره کرده که آشنایی قبلی او با رضاخان از طریق یکی از پارسیان هند به نام «اردشیر جی‌ریپورتر» صورت گرفته است. دنیس رایت، سفیر انگلیس در ایران پس از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، برای نخستین‌بار درکتاب خود تحت عنوان «انگلیسی‌ها درمیان ایرانیان»، این موضوع را فاش کرده و می‌نویسد که اردشیر ریپورتر برای اولین‌بار درسال۱۹۱۷ با رضاخان آشنا شد و در جریان ماموریت آیرونساید در ایران نیز به وسیله او به ژنرال انگلیسی معرفی شد.بعدها در مجموعه «اسناد رضاپهلوی»، نامه فرزند ژنرال آیرونساید به امیر اسدا...علم به دست آمد که در آن از همکاری نزدیک اردشیر ریپورتر و آیرونساید به‌عنوان عوامل مستقیم کانون‌های صهیونیستی و استعماریدر روی کارآوردن رضاخان و رژیم پهلوی پرده برداشته بود.
​​​​​​​اردشیر ریپورتر در بخشی از خاطراتش در مورد نقش خود در کودتای ۱۲۹۹ به‌وضوح توضیح می‌دهد:«...در این مرحله به دستور وزارت جنگ (وینستون چرچیل) در لندن و نایب‌السلطنه هند، همکاری نزدیک ژنرال آیرونساید (فرمانده نیروهای نظامی انگلیس در خاورمیانه) و من آغاز گردید. من برای... رضاخان... اعتبار فراوانی قائل بودم و سرانجام او را به آیرونساید معرفی کردم...»
ژنرال آیرونساید خود در خاطراتش می‌نویسد:«...با رضا گفت‌وگو کردم و ماموریتش را به او تفهیم کردم و با او شرط کردم که به بریتانیا خیانت نکند... رضا با خوشرویی پذیرفت. من دست او را فشردم و به اسمایس گفتم، بگذار به‌تدریج راه بیفتد...»
آیرونساید همچنین به تعیین روز کودتا اشاره می‌کند :«...گفت‌وگوهایم با رضا را به نورمن (وزیر مختار انگلیس در ایران) گفتم و با او ترتیب دادم تا تاریخ روزی را قطعی کند که...عملیات کودتا را شروع کنند...»
به این‌ترتیب کودتای سوم‌اسفند۱۲۹۹توسط کانون‌های صهیونیستی(بهائیت وفراماسونری)طرح‌ریزی شد،به وسیله دستگاه سیاسی‌-نظامی انگلیس عملی شد وبا نیروی قزاقان به سرکردگی رضا میرپنج به اجرا درآمد تا پایه‌های رژیمی برای اهداف بلندمدت صهیونیسم جهانی ریخته شود. رژیمی که در راس اهدافش انزوای اسلام در سرزمین ایران را مدنظر داشت که مقدمه آن، انزوای روحانیت و علما به‌شمار می‌آمد. 
اشاره به این مطلب را عبدا... مستوفی (یکی از کارگزاران رژیم پهلوی) صریحا در کتاب دوجلدی خود به نام «شرح زندگانی من» آورده که در ابتدای سلطنت رضاخان، انگلیسی‌ها ماموریت مبارزه با روحانیت را مهم‌ترین برنامه وی قرار می‌دهند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها