به گزارش
جام جم آنلاین، بعد از انقلاب مشروطیت یکی از بزرگترین هستههای مبارزاتی که علیه نفوذ بیگانگان در کشور و همچنین اوضاع بی سر و سامان کشور در اواخر دوره قاجاریه شکل گرفت نهضت جنگل بود. جنبشی که تحت رهبری یک روحانی جوان پا گرفت و تحت تاثیر معنوی هیات اتحاد اسلام قرار داشت.
هیات اتحاد اسلام نام محفلی بود که همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و اعلام بی طرف ایران و بی اعتنایی قدرتهای بزرگ آن روز به این رویکرد و همچنین تجاوز روسیه، عثمانی و انگلیس به خاک کشورمان شکل گرفت و نقطه عطف فعالیتهای این هیات سازماندهی جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی بود.
نکته قابل تامل اینکه اعضای برجسته این هیات و محفل از علمای دین بودند و افرادی مثل شیخ بهاءالدین املشی، شیخ عبدالسلام، حاجی شیخ علی حلقه سری علمالهدی، سیدعبدالوهاب صالح، حاج سیدمحمود روحانی (داماد ملامحمد خمامی روحانی مشهور گیلان) و شیخ محمود کسمایی از اعضای برجسته هیات مزبور در قیام جنگل به رهبری کوچکخان به شمار میرفتند.
در جریان نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان، نیروهای ارتش سرخ روسیه در ادامه سیاستهای تجاوزکارانه خود به بندر انزلی وارد شدند و در آنجا اردو زدند. در این میان، جنگلیها به دعوت میرزا احمدخان اشتری، حاکم رشت، راهی این شهر شدند. میرزا احمدخان، خود نزد میرزا کوچک رفت و وی را برای به دست گرفتن زمام امور، به رشت فراخواند. میرزا نیز پذیرفت و در ۱۴ خرداد ۱۲۹۹ ش، وارد این شهر شد.
چند روز پس از ورود میرزا به رشت، وی حکومت موقت انقلابی و شورای نظامی انقلاب را در گیلان تشکیل داد و حکومت جمهوری را اعلام کرد. در اعلامیهای که جمهوری را مطرح ساخت اصول انقلاب سرخ گیلان بیان شده بود: "جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را مُلغی کرده، جمهوری را رسماً اعلان مینماید؛ حکومت موقت جمهوری، حفاظت جان و مالِ عموم اهالی را به عهده میگیرد؛ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران، قدیماً و جدیداً با هر دولتی شده، لغو و باطل میشناسد؛ حکومت موقت جمهوری، همه اقوام بشر را یکی دانسته، تساوی حقوق درباره آنان قائل و حفظ شعائر اسلامی را از فرایض میداند. "
هدف اصلی و اولیه میرزا کوچک خان، خدمت به مردم و رفع مشکلات آنها در شرایط نابسامانی سیاسی و فشار اجانب بود. او از همان ابتدای شکل گیری نهضت بر این باور بود که زمینه استقلال ایران و رسیدن به سعادت، فراهم آوردن رفاه عمومی برای هموطنان است و بر این نکته تاکید میکرد که «جمعیت جنگل برای رفاهیت همه ایرانیان تشکیل گردیده» است.
او در یکی از نامههای خود در همین زمینه مینویسد: عموم ایرانیان میدانند که از بدو قیام و تشکیل جمعیت جنگل الی کنون نخستین نظریه که قبل از هر چیز مطمح نظر و با خطی جلی و برجسته در سرلوحه مرام آنان منقش بوده همانا رفاهیت حال عموم هموطنان، تهیه موجبات سعادت و استقلال ایران و بالاخره رهایی یافتن از چنگال متعدیان به نوع بشریت بوده، چنانچه زحمات و صدماتی را که برای نیل بدین مقصود متحمل گردیده و جانفشانیهایی را که در راه تحصیل این سعادت به معرض ظهور رسانیدهاند بر توده اهالی مشهود و ذکرش از جمله توضیح واضحات خواهد بود. اینک که در وضعیات جاریه مجددا تغییراتی پیدا شده و محتمل است که در افکار عامه یک سلسله نگرانیها ایجاد کند لازم دانست خاطر عموم اهالی را متذکر سازد: که جمعیت جنگل همانطوری که برای رفاهیت و سعادت ایرانیان تشکیل گردیده برای تحصیل و تهیه موجبات همین رفاهیت عمومی خود را وقف نموده است. اهالی از جریانات کنونی نباید خائف یا نگران باشند بل لازم است مطمئن گردند که از هرگونه مساعدت و معاضدتی نسبت به آنان [ذره ای]فروگذار نخواهد گشت.
عبدالله مستوفی در کتاب خاطرات خود میرزا کوچک خان را اینگونه توصیف میکند:
میرزا کوچکخان مرد مسلمان و متنسک بوده و در انقلابات چند ساله گیلان در ضمن جلوگیری از تطاول قشون روس و انگلیس، خدمتهای ذیقیمتی به اهل ولایت خود کرده است. تقدیر چنین بوده که میرزا کوچکخان وارد سیاست شده و با اخلاق نیک جبلی خود که از تعلیمات مذهبی پاکتر و صافتر هم شده بود، عدهای را دور خود جمع کرده و مدت چهار پنج سال یک ناحیه مهم کشور را از تعدی و تجاوز خارجی حفظ کند... در مورد این مرد پاکدامن که مساوات مسلمانی را در تمام کارهای خود کاملا رعایت میکرد و با افراد خود یک جور غذا میخورد و یک جور لباس میپوشید و همواره فکرش این بوده که قدرتی که روزگار برایش تدارک دیده است در راه خیر جامعه به کار اندازد، تعظیم میکنم، زیرا این مرد را شخص پاک و مسلمان بیآلایش بجا آوردهام.
قیام استقلالطلبانه میرزاکوچک در شرایطی رخ داد که ایران، منطقه و جهان شاهد تحولات بزرگی بود. وقوع جنگ جهانی اول، اشغال ایران و تشدید تعدیات روس و انگلیس، فروپاشی امپراطوریهای تزاری و عثمانی، شرایط جدیدی را به وجود آورده بود و میرزا را در جبهههای متعدد مبارزه با تعدیات روس تزاری، دستاندازیهای استعمار انگلستان، انقلابی نمایان وابسته، روسهای کمونیست شده، شبکه مخفی عوامل انگلستان در ایران، عوامل فرقههای ضاله و رژیم کودتایی درگیر نمود. مقابله با این تهدیدات، امکانات و تشکیلاتی قوی را طلب میکرد که وی فاقد آن بود.
از همین رو انگلیسیها که کاملا اصالت نهضت جنگل را درک کرده بودند و نسبت به آن احساس خطر میکردند در پی آن بودند که تا با استفاده از ابزار و امکانات خود زمینه ناکامی این نهضت را فراهم آورند و در اجرایی کردن این نقشه موفق هم شدند.
حضور احسانالله خان دوستدار که پیوند خانوادگی با فرقه ضاله بهائیت داشت و افراد بیهویتی نظیر خالو قربان و افراد مشکوکی نظیر سردار محیی و برادرش میرزا کریمخان رشتی که شعارهای سوسیالیستی نیز میدادند در بین یاران میرزا کوچک زمینه واگرایی مردمی از نهضت و پاشیدن تخم نفاق بین مبارزین جنگل را فراهم ساخت.
شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا و همه طرفداران میرزا را هرکه و هرجا بود دستگیر و بازداشت کردند. آنها دولت جدیدی اعلام که احسان اله خان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده) سید جعفر پیشهوری معروف کمیسر داخله شد.
در پی ان اتفاق اختلافات بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف شد. چندی بعد، با فرمان احمدشاه قاجار، قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت شد که چندین برخورد جنگی بین دو قوا بوجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و انزلی را ترک نمودند. در این جنگها میرزا با قوای خود در فومن بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده و طی شبیخونهای فراوانی، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا باتّفاق تعداد اندکی از یارانش به کوههای خلخال زدند، ولی دچار بوران و طوفان شدند و سرانجام زیر ضربات خرد کننده سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ از پای در آمدند.