نادر سلیمانی، صداپیشه نقش ناخدا در «پسر دلفینی»

هنرمند بدون ریسک درجا می‌زند

گفت‌و‌گو با احسان مشکور، کارگردان مستند «عملیات دماوند»

ارتش با ما همکاری نکرد

محمدرضا شاه همیشه منتظر فرصتی بود که قدرت ارتش شاهنشاهی را با انواع تجهیزات، امکانات و حمایت‌های غربی، در نبردی واقعی به رخ منطقه و رقبای جهانی بکشد اما از بد حادثه، نمایش دستاوردها و داشته‌های نظامی در رویدادها و ماجراهایی اتفاق افتاد که جز بدنامی، حاصلی برای حکومت پهلوی نداشت؛ مشارکت در جنایت و جنگ ویتنام با قرض دادن هواپیماهای فانتوم به آمریکایی‌ها و حضور در جنگ ظفار برای کمک به سلطان وقت عمان برای سرکوب جبهه آزادی‌بخش آن کشور.
کد خبر: ۱۳۸۰۷۲۵
نویسنده علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر

ماجرایی که باوجود وقوع انقلاب اسلامی و گذشت سال‌ها، کماکان بایکوت رسانه‌ای آن عجیب به‌نظر می‌رسد، هرچند پنهانکاری پهلوی و حرکت چراغ خاموش در این ماجرا، اواخر نبرد و نزدیکی به پیروزی/ سرکوب شکل دیگری پیدا کرد و حتی شاه دستور تولید فیلمی با این موضوع و برای نمایش اقتدار ارتش وقت ایران را داد.

در گفت‌وگو با احسان مشکور، کارگردان مستند «عملیات دماوند» به ابعاد مختلف این حضور نیابتی و بحث‌انگیز ایران در جنگ ظفار پرداختیم.

کلید اولیه شکل‌گیری این مستند چه بود؟

ایده اولیه درباره جنگ‌های نیابتی ایران در زمان پهلوی بود. ساخت این مستند از سوی مجموعه سفیرفیلم به ما پیشنهاد شد و در این زمینه جنگ‌هایی مثل ویتنام و ظفار و کمی حضور در عراق را برای روایت و ساخت مستند مورد بحث و بررسی قرار دادیم اما بعد از پژوهش اولیه روی جنگ عمان و ظفار تمرکز کردیم، جنگی عظیم که 50 سال از آن گذشته ولی کمتر کسی در این سال‌ها به آن اشاره کرده است. جنگ ظفار سوژه‌ای بود که به‌عمد موردغفلت واقع شد و قصد ارتش بود که این اتفاق رخ ندهد. ما هم وقتی دیدیم چنین سوژه جذابی داریم، تصمیم گرفتیم صد درصد سراغ ساخت مستندی درباره جنگ ظفار برویم.

تشکیلات ارتش امروز، نشانی از ارتش دوره پهلوی ندارد و سران و بدنه ارتش آن دوران یا از دنیا رفته‌اند یا بازنشسته شده‌اند. پس چرا ارتش امروز نباید موافق طرح این مسأله باشد؟

اول ذکر این نکته ضروری است که ارتش آن زمان تنها مجری فرامین بود و به دستورات عمل کرد. نکته دیگر این‌که درست است از افراد ارتش آن زمان، دیگر کمتر کسی در ارتش این سال‌ها حضور دارد اما همان چهره‌هایی که بازنشسته ارتش هستند هنوز هم مشاوره می‌دهند. بنابراین نظر آن عزیزان در برخی تصمیم‌گیری‌ها از جمله درباره ساخته‌ شدن یا نشدن چنین مستندهایی تعیین‌کننده است. باتوجه به این سازوکار، هنوز هم ذهنیت ارتش نسبت به جنگ ظفار تغییر نکرده و با قدرت از آن دفاع می‌کنند یا این ذهنیت قابل تغییر نیست یا تحلیل‌شان نسبت به این جنگ بسته شده است.

البته برای این‌که نگاه منصفانه‌ای داشته باشید، سعی کردید از چهره‌ای مثل امیرشهرام رامتین، یکی از فرماندهان ارتش در جنگ ظفار و شاداب عسگری، پژوهشگر ارتش هم استفاده کنید.

با این‌که ارتش در ساخت این مستند با ما همکاری نکرد، سعی کردم نگاه منصفانه‌ای به این موضوع داشته باشم. شاید انتقادهایی به من داشته باشند که اگر دوستان ارتش هم در فیلم حضور پیدا می‌کردند، باز با همین نگاه سراغ آنها می‌رفتم. در جواب باید بگویم این تحلیل من نسبت به آن نگاه بود و اگر دوستانی از ارتش - غیر از سربازان حاضر در آن جنگ- می‌آمدند و تحلیل و تفسیر دیگری ارائه می‌دادند، در فیلم استفاده می‌کردم. این را در مستند نیاورده‌ام اما وقتی سراغ هفت هشت سرباز حاضر در جنگ ظفار رفتم، همگی متفق‌القول گفتند این جنگی تقریبا یکطرفه بود که ابتدا تلفات خیلی بالایی داشتم.

ضمن این‌که همگی به غیرمنصفانه بودن این جنگ اذعان داشتند و می‌گفتند ما به جنگ گروه مظلومی رفتیم که در نطفه خفه شدند.اما به گواه تاریخ و اسناد، همین جنگ تقریبا یکطرفه هم سه چهارسال طول می‌کشد و با تلفات و هزینه زیادی برای ارتش شاهنشاهی همراه است. سراغ هیچ‌کدام از کشته‌شدگان این جنگ رفتید؟

از طریق دفاتر یکی از روزنامه‌های مشهد، سراغ خانواده یکی از سربازان حدودا 20 ساله رفتیم که در جنگ ظفار کشته شده بود اما متاسفانه پدر و مادر آن سرباز از دنیا رفته بودند. حتی سراغ خواهر آن سرباز مرحوم هم رفتیم اما نکته جالب این است او دقیقا نمی‌دانست برادرش در چه جنگ و چه اتفاقی کشته شده و فقط می‌دانست این اتفاق در یکی از عملیات‌های ارتش بوده است. قبری هم که آن‌موقع به خانواده سرباز نشان داده بودند، خرابه‌ای اطراف شیراز بود و گفته بودند برادر شما اینجا خاک شده است. اصلا اجساد خیلی از کشته‌شده‌های آن جنگ برنمی‌گشت.

ارتش با ما همکاری نکرد

مرموز بودن و سری بودن جنگ ظفار باعث شد حتی عنوان رمز «منطقه دماوند» را برای آن درنظر بگیرند و نام‌گذاری مستند با اسم عملیات دماوند هم تاکید شما روی اهمیت این پنهانکاری و بایکوت رسانه‌ای است.

دقیقا منظورمان این بود که تا آخر این بایکوت رسانه‌ای و کدگذاری وجود داشته است.

جز اشاره به بحث بایکوت خبری به نظر یکی از اهداف‌تان، نشان دادن آن روی سکه اقتدار ارتش شاهنشاهی است که باوجود آن همه تجهیزات، امکانات و حمایت از سوی قدرت‌های غربی، دست بالا ژاندارم منطقه و مجری فرامین بالادستی‌های جهانی بود.

بله، ما می‌توانستیم در این زمینه سراغ جنگ ویتنام و حضور ایران در بحرین هم برویم که اتفاق نیفتاد. اینها هم می‌توانست یکی از همان نشانه‌هایی باشد که ما آن زمان فقط ژاندارم منطقه بودیم. استفاده از کلمه ژاندارم برای ارتشی که قرار بود حضوری استراتژیک در منطقه خاورمیانه داشته باشد، کلمه‌ای بد و از باب نکوهش است. به‌ویژه درباره بحرین، این ناکارآمدی بیشتر خودش را نشان می‌دهد و حتی وقتی بخشی از این سرزمین جدا می‌شود، آن ارتش هیچ کاری انجام نمی‌دهد. در سبک سنگینی که انجام دادیم، درنهایت به این نتیجه رسیدیم که ماجرای جنگ ویتنام چربش بیشتری دارد و حضور ایران در این جنگ از سوی مردم منفورتر است. بنابراین در کنار جنگ ظفار که محور مستند ما بود، اشاره‌هایی هم به مشارکت نظامی ایران در جنگ ویتنام داشتیم. به نظرم این همراهی یکی از منفورترین اتفاقاتی بود که زمان پهلوی رخ داد و نشان می‌دهد ارتش ایران هم برای مظلوم‌کشی در ویتنام رفت و هم برای مظلوم‌کشی در عمان حضور پیدا کرد، دو اتفاق مشابه با فاصله کمتر از پنج شش سال.

موقع تماشای مستند با موضوع حضور نیابتی ایران، ذهن برخی مخاطبان به سوی حضور مستشاری ایران در این سال‌ها در منطقه هم می‌رود. هرچند یکی از مصاحبه‌شونده‌های مستند «عملیات دماوند» در بخش کوتاهی از فیلم، حرف‌های راهگشایی در این‌خصوص می‌زند اما خودتان به عنوان کارگردان چه تحلیلی دارید و چطور می‌توان به وقت مقایسه، این دو حضور را تفکیک کرد؟

سعی کردیم در متن نریشن، هیچ تحلیلی نداشته باشیم و قضاوت نکنیم اما تحلیلی که نسبت به تفکیک این دو حضور و این ماجراها داشتیم را آقای عسگری به نمایندگی ما در فیلم انجام می‌دهد. ما در اتفاقاتی چون جنگ ویتنام و جنگ ظفار به‌صورت وابسته حضور داشتیم، فقط مجری فرامین بودیم و تصمیم‌گیرنده افراد و قدرت‌های دیگری بودند اما حضورهای مستشاری ایران در مناطقی چون سوریه، لبنان و حتی در یمن کاملا تعیین‌کننده، خودخواسته و استراتژیک است.

آن فیلم «تپه 303» با موضوع جنگ ظفار که محمدولی احمدلو (پدر شاهد احمدلو) درباره آن صحبت می‌کند هم هیچ وقت کامل نشد و به اکران نرسید، درست است؟

فیلم ساخته شد اما به تدوین نرسید و تولید آن مصادف با سال‌های انقلاب شد. تا جایی که می‌دانم کل تصاویر تدوین نشده فیلم در فیلمخانه ملی ایران موجود است. ما فقط حدود پنج دقیقه از فیلم را به دست آوردیم که بخش‌هایی از آن را در مستند نمایش دادیم. می‌خواستیم برای این مستند با سعید راد مصاحبه کنیم که مایل نبود این کار را انجام دهد. گزینه بعدی ما آقای احمدلوی بزرگوار بود که لطف داشتند و با ما صحبت کردند.

یعنی سعید راد هم جزو بازیگران فیلم بود؟

بله، یکی از نقش‌های اصلی را بازی می‌کردند. تپه 303 یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های آن زمان از نظر رقم تولید، حضور چهره‌های بازیگری و صحنه‌های اکشن و جنگی بود.

مناظره غیرمستقیم

سازندگان مستند عملیات دماوند در بخش نویسندگی و تدوین مستند به ظرافت‌هایی توجه کردند که به جذابیت بیشتر کار کمک می‌کند. مثلا جایی از فیلم که محمد بلوری درباره محرومیت شدید جوانان ظفار باوجود راه رفتن روی ثروت می‌گوید، تصویری از راه رفتن چند سرباز جوان اهل ظفار را روی زمین خاکی می‌بینیم. همچنین به‌طور غیرمستقیم مقابله و مناظره‌ای میان پیروز مجتهدزاده و علی پورصفر به عنوان دو نفر از کارشناسان و مصاحبه‌شونده‌ها ایجاد شده است. به عنوان مثال وقتی مجتهدزاده در تیتراژ پایانی می‌گوید این تصمیم خود شاه بود که در جنگ ظفار شرکت کند، تصویر به پورصفر کات می‌شود که انگار با رد ادعای مجتهدزاده می‌گوید: این حرف‌ها چیه؟ شاه و استقلال؟! احسان مشکور درباره این ظرافت‌ها گفت: «من و آقای سیدسیاوش کبودر آهنگی، نویسنده و تدوینگر مستند، سعی کردیم از اول چنین مسیری را برای جذابیت بیشتر روایت در پیش بگیریم و تصاویر آرشیوی مرتبط با صحبت‌ افراد باشد. همچنین قصدمان این بود که دو کارشناس با نظرات متفاوت را مقابل هم قرار دهیم و بقیه مصاحبه‌شونده‌ها را حول این محور و مناظره چینش کنیم.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها