این مقاله با عنوان «مجموعه صنعت نظامی ــ سرگرمی» به ابعاد این ارتباط تاریخی و عمیق پرداخته است. البته نویسنده در این مقاله مفصل به ارتباط مستحکم صنایع بازی سازی، رسانههای اجتماعی و نیز سرمایهگذاری سنگین وزارت دفاع آمریکا در حوزه ورزش نیز پرداخته است که این پژوهش را چند وجهی میکند و ما دراین نوشتار فقط به حوزههای رسانهای و صنعت سینما پرداختهایم.
از سال۱۹۴۵ تا امروز، گسترش اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک امپراتوری پسااستعماری بهصورت پیوسته بر جنگ تکیه داشته و این کشور همیشه بر کوره جنگ و نظامیگری دمیده است. بودجه وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۱۸، حدود ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است در حالی که مجموع بودجه دفاعی چهار کشور دارای نیروی نظامی بعدی جهان یعنی چین، روسیه، عربستان سعودی و هند ۳۴۳میلیارد دلار و در همان سال ایالات متحده بزرگترین صادرکننده سلاح به جهان بوده و نزدیک به ۱۰۰۰پایگاه نظامی در ۸۰کشور داشته است.
وحدت ملت آمریکا که همیشه بهواسطه نابرابری طبقاتی، نژادپرستی و تبعیض نژادی تهدید میشود، همواره با جنگ تضمین شده و از جنگ جهانی اول به بعد، نخبگان آمریکایی (و تا حدی متحدان آنها در صنایع فرهنگی) اهمیت هدایت افکار عمومی را در مورد جنگ درک کردند. گاهی این کمپینهای تبلیغاتی جنگ بهصورت مخفیانه اجرا میشوند و سالها بعد مردم از آن آگاهی مییابند، اما عموم مردم معمولا اتحاد ساختاری بین وزارت دفاع و صنایع سرگرمی حامی آن را نادیده میگیرند یا کماهمیت تلقی میکنند. در هر صورت در تمام جنگها کمپینهای تبلیغاتی و نخبگان ایالتی و رسانهای ایالات متحده بهطور معمول با یکدیگر همکاری میکنند تا بر محتوای سرگرمیها و تولیدات فرهنگی و بسیاری از محصولات تأثیر بگذارند.
MPPO را بیشتر بشناسیم
هر ساله میلیونها نفر در سراسر جهان برای تماشای فیلمهای پرفروش هالیوود به سینماها میآیند. هالیوود از دیرباز صنعتی درآمدساز بوده و در حالی که حضور جهانی هالیوود بهطور گستردهای شناخته شده شاید برای مصرفکنندگان آن درهمتنیدگی طولانیمدت صنعت سینمایی با تصویرسازی نظامی کمتر آشکار باشد. بسیاری از فیلمهای تجاری متعدد که نیروهای نظامی آمریکا را در سراسر جهان نشان میدهد در حال جنگ با تهدیدکنندگان امنیت آمریکا هستند که با حمایت مستقیم پنتاگون و ارتش آمریکا ساخته شدهاند. مجموعهای به نام «وزارت دفاع -هالیوود» از اوایل قرن۲۰ شکل گرفت و در پیش از جنگ جهانی اول، دیوید وارک گریفیث، یکی از دوستان رئیس جمهور وودرو ویلسون، کار روی فیلم «تولد یک ملت» (۱۹۱۵) را با کمک مهندسان ارتش در وست پوینت آغاز کرد. در طول جنگ جهانی اول، بخش فیلمهای کمیته اطلاعات عمومی (CPI) با هالیوود برای ساختن فیلمهایی که از اهداف جنگی آمریکا حمایت میکردند، همکاری کرد. در طول جنگ سرد، ترتیبات همکاری پیوسته بین وزارت دفاع و هالیوود معمول شد. در سال ۱۹۴۸، شعبه امور عمومی وزارت دفاع، دفتر تولید تصاویر متحرک (MPPO) را افتتاح کرد و دونالد باروخ را که بهعنوان رابط وزارت دفاع با هالیوود برای ۴۰ سال آینده کار میکرد، استخدام کرد. بررسی و ساخت فیلمنامه جنگ با استودیوهای هالیوود، کمک برای دسترسی به سخت افزارهایی مانند تانکها، کشتیها یا هواپیماها، نیروها، پایگاهها و دانش فنی برای فیلمهایی که عملیات ارتش را به شکلی مثبت نشان میدادند از وظایف این دفتر بود. این دفتر کمک به فیلمهای تحسین شده جنگ ویتنام مانند اینک آخرالزمان (۱۹۷۹) و شکارچی گوزن (۱۹۷۸) را رد کرد، اما در دهه۱۹۸۰ در ساخت فیلمهایی مانند تاپگان (۱۹۸۶) همکاری کرد. در سال۱۹۸۹، فیل استراب جایگزین باروخ شد، و در طول دهه۱۹۹۰، استراب به هالیوود کمک کرد تا فیلمهایی مانند آرماگدون (۱۹۹۸)، نجات سرباز رایان (۱۹۹۸) و محاصره (۱۹۹۸) را در دهه۹۰ بسازد و بعدها در قرن۲۱ به ساخت پرلهاربر (۲۰۰۱)، دشمن در دروازهها (۲۰۰۱)، سقوط شاهین سیاه (۲۰۰۱) و مرد آهنی (۲۰۰۸) کمک کرد. یکی از اهداف اصلی پنتاگون از این سرمایهگذاریها این است که شبیه سازیهای نظامی و ادغام تولید، نمایش و اجرای جنگ با تصاویر ماهوارهای، انیمیشنهای رایانهای و پخش زنده عملیات نظامی، یک جنگ فضیلت مند، بهداشتی، بشردوستانه و بدون خونریزی را که در آن نیروهای نظامی با کنترل سیستمهای تسلیحات رایانه همه چیز را هدایت میکنند به تصویر بکشد و اینچنین به خشونت نظامی مشروعیت بخشد و شهروندان را در مورد پیامدهای جنگ فریب دهد. صنایع سرگرمیسازی نظامی، شهروندان را بهعنوان شرکتکنندگان اول شخص به جنگ فرا میخواند و به آنها اجازه میدهد جنگ را از دید سرباز، لوله تفنگ یا دوربین پهپاد شکاری تجربه کنند و بهجای توجیه یا پنهان کردن کشتار، شهروندان را دعوت میکند تا درحالتی سادیستی و از کشتن یا مشاهده کشته شدن دیگری لذتی عاری از گناه کسب کنند.
منبع: روزنامه جام جم