تبلیغات پنهان و خزنده برای ترویج همجنس‌گرایی در سینمای غرب شکست خورد

مقاومت دربرابر بی‌اخلاقی هالیوود

پنتاگون از دیرباز صنعت سینمای آمریکا را هدایت می‌کند

بهداشتی کردن جنگ، وظیفه تاریخی هالیوود

تینر میرلس، استاد مطالعات ارتباطات و رسانه‌های دیجیتال در دانشگاه اتاریوی اشاوای کاناداست. او در مقاله‌ای که در یکی از مجلات علمی پژوهشی کانادا در سال ۲۰۲۱ منتشر کرده و خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید به ارتباط گسترده میان هالیوود و صنعت سرگرمی سازی آمریکا با پنتاگون و دستگاه نظامی‌گری آمریکا پرداخته است. این مقاله با عنوان «مجموعه صنعت نظامی ــ سرگرمی» به ابعاد این ارتباط تاریخی و عمیق پرداخته است.
کد خبر: ۱۳۷۵۷۶۷
نویسنده آرش شفاعی - دبیر گروه فرهنگ و هنر
به گزارش جام جم آنلاین، البته نویسنده در این مقاله مفصل به ارتباط مستحکم صنایع بازی سازی، رسانه‌های اجتماعی و نیز سرمایه‌گذاری سنگین وزارت دفاع آمریکا در حوزه ورزش نیز پرداخته است که این پژوهش را چند وجهی می‌کند و ما دراین نوشتار فقط به حوزه‌های رسانه‌ای و صنعت سینما پرداخته‌ایم.

از سال‌۱۹۴۵ تا امروز، گسترش اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک ایالات متحده آمریکا به‌عنوان یک امپراتوری پسااستعماری به صورت پیوسته بر جنگ تکیه داشته و این کشور همیشه بر کوره جنگ و نظامی‌گری دمیده است. بودجه وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۱۸، حدود ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است در حالی که مجموع بودجه دفاعی چهار کشور دارای نیروی نظامی بعدی جهان یعنی چین، روسیه، عربستان سعودی و هند ۳۴۳ میلیارد دلار بوده و در همان سال ایالات متحده بزرگ‌ترین صادرکننده سلاح به جهان بوده و نزدیک به ۱۰۰۰ پایگاه نظامی در ۸۰ کشور داشته است.

وحدت ملت آمریکا که همیشه به‌واسطه نابرابری طبقاتی، نژادپرستی و تبعیض نژادی تهدید می‌شود، همواره با جنگ تضمین شده و از جنگ جهانی اول به بعد، نخبگان آمریکایی (و تا حدی متحدان آن‌ها در صنایع فرهنگی) اهمیت هدایت افکار عمومی را در مورد جنگ درک کردند. گاهی این کمپین‌های تبلیغاتی جنگ به‌صورت مخفیانه اجرا می‌شوند و تنها سال‌ها بعد مردم از آن آگاهی می‌یابند، اما عموم مردم معمولا اتحاد ساختاری بین وزارت دفاع و صنایع سرگرمی حامی آن را نادیده می‌گیرند یا کم‌اهمیت تلقی می‌کنند. در هر صورت در تمام جنگ‌ها کمپین‌های تبلیغاتی، نخبگان ایالتی و رسانه‌ای ایالات متحده به‌طور معمول با یکدیگر همکاری می‌کنند تا بر محتوای سرگرمی‌ها و تولیدات فرهنگی و بسیاری از محصولات تأثیر بگذارند.

آنچه در این میان جالب توجه است، وجود یک رابطه همزیستی است بین وزارت دفاع (که هدف آن حفظ برتری تکنولوژیکی نسبت به ارتش‌های رقیب در یک سیستم جهانی متخاصم است)، شرکت‌های دفاعی سودجو (که فنا‌وری‌های تسلیحاتی را به‌عنوان کالا به وزارت دفاع تولید و می‌فروشند)، سیاستمداران ایالات متحده (که هزینه‌های دفاعی را افزایش می‌دهند تا میهن‌پرستانه به نظر برسند)، رأی دهندگان (که بسیاری از آن‌ها به‌عنوان کارگران مزدبگیر در صنایع دفاعی کار می‌کنند) و دانشگاهیان (که برای حمایت از امکانات و پروژه‌های تحقیقاتی خود به کمک‌های مالی وزارت دفاع وابسته هستند). هر یک از این بازیگران، منافع مادی واقعی در حفظ یا افزایش هزینه‌های عمومی در امور دفاعی و تا حدی در جنگ دارند. در غیاب تهدید پایدار دشمن، کنگره تمایل کمتری به اختصاص سالانه میلیارد‌ها دلار به وزارت دفاع برای تامین امنیت کشور دارد، اما در این میان صنایع رسانه‌ای و سرگرمی، تهدید را همواره زنده نگه می‌دارند و در این میان سود زیادی از همکاری با پنتاگون می‌برند.

شرکت‌های ارتباطی و رسانه‌ای ایالات‌متحده از جمله والت‌دیزنی، مایکروسافت، اپل و آمازون، طرف‌های اصلی قرارداد‌های تدارکاتی وزارت دفاع هستند. در واقع شرکت‌های ارتباطی و رسانه‌ای خصوصی همه چیز را به وزارت دفاع می‌فروشند، مانند خدمات تجاری‌سازی‌شده تولید ویدئو، تجهیزات رادیویی و تلویزیونی، شبکه‌های مخابراتی، آنتن‌ها، فیلم‌های پردازش‌شده، فناوری‌های مهندسی، فناوری‌های تشخیص چهره، نرم‌افزارها، آیفون‌ها و واحد‌های پردازش مرکزی و خدمات بازی‌های ویدئویی.

ارتش ایالات متحده به‌تن‌هایی در برنامه‌های تلویزیونی واقعی (رئالیتی) مانند امریکن آیدل در برنامه‌های گفت‌وگومحور روزانه مانند نمایش اپرا وینفری و در فیلم‌های پرفروش هالیوود مانند مرد آهنی و در موزیک ویدئو‌های محبوب مانند «ما از شما سپاسگزاریم» سرمایه‌گذاری کرده است.

MPPO را بیشتر بشناسیم

هر ساله میلیون‌ها نفر در سراسر جهان برای تماشای فیلم‌های پرفروش هالیوود به سینما‌ها می‌آیند. هالیوود از دیرباز صنعتی درآمدساز بوده و در حالی که حضور جهانی هالیوود به‌طور گسترده‌ای شناخته شده، شاید برای مصرف‌کنندگان آن درهم تنیدگی طولانی مدت صنعت سینمایی با تصویرسازی نظامی کمتر آشکار باشد. بسیاری از فیلم‌های تجاری متعدد که نیرو‌های نظامی آمریکا را در سراسر جهان نشان می‌دهد در حال جنگ با تهدیدکنندگان امنیت آمریکا هستند که با حمایت مستقیم پنتاگون و ارتش آمریکا ساخته شده‌اند.

مجموعه‌ای به نام «وزارت دفاع ــ هالیوود» از اوایل قرن ۲۰ شکل گرفت و در پیش از جنگ جهانی اول، دیوید وارک گریفیث، یکی از دوستان رئیس جمهور وودرو ویلسون، کار روی فیم «تولد یک ملت» (۱۹۱۵) را با کمک مهندسان ارتش در وست پوینت آغاز کرد. در طول جنگ جهانی اول، بخش فیلم‌های کمیته اطلاعات عمومی (CPI) با هالیوود برای ساختن فیلم‌هایی که از اهداف جنگی آمریکا حمایت می‌کردند، همکاری کرد.

در طول جنگ سرد، ترتیبات همکاری پیوسته بین وزارت دفاع و هالیوود معمول شد. در سال ۱۹۴۸، شعبه امور عمومی وزارت دفاع، دفتر تولید تصاویر متحرک (MPPO) را افتتاح کرد و دونالد باروخ را که به‌عنوان رابط وزارت دفاع با هالیوود برای ۴۰ سال آینده کار می‌کرد، استخدام کرد.

بررسی و ساخت فیلمنامه جنگ با استودیو‌های هالیوود، کمک برای دسترسی به سخت افزار‌هایی مانند تانک ها، کشتی‌ها یا هواپیماها، نیروها، پایگاه‌ها و دانش فنی برای فیلم‌هایی که عملیات ارتش را به شکلی مثبت نشان می‌دادند از وظایف این دفتر بود. این دفتر کمک به فیلم‌های تحسین شده جنگ ویتنام مانند اینک آخرالزمان (۱۹۷۹) و شکارچی گوزن (۱۹۷۸) را رد کرد، اما در دهه ۱۹۸۰ در ساخت فیلم‌هایی مانند تاپ‌گان (۱۹۸۶) همکاری کرد. در سال ۱۹۸۹، فیل استراب جایگزین باروخ شد، و در طول دهه ۱۹۹۰، استراب به هالیوود کمک کرد تا فیلم‌هایی مانند آرماگدون (۱۹۹۸)، نجات سرباز رایان (۱۹۹۸) و محاصره (۱۹۹۸) را در دهه ۹۰ بسازد و بعد‌ها در قرن ۲۱ به ساخت پرل‌هاربر (۲۰۰۱)، دشمن در دروازه‌ها (۲۰۰۱)، سقوط شاهین سیاه (۲۰۰۱) و مرد آهنی (۲۰۰۸) کمک کرد.

یکی از اهداف اصلی پنتاگون از این سرمایه‌گذاری‌ها این است که شبیه سازی‌های نظامی و ادغام تولید، نمایش و اجرای جنگ با تصاویر ماهواره‌ای، انیمیشن‌های رایانه‌ای و پخش زنده عملیات نظامی، یک جنگ فضیلت مند، بهداشتی، بشردوستانه و بدون خونریزی را که در آن نیرو‌های نظامی با کنترل سیستم‌های تسلیحات رایانه همه چیز را هدایت می‌کنند به تصویر بکشد و اینچنین به خشونت نظامی مشروعیت بخشد و شهروندان را در مورد پیامد‌های جنگ فریب دهد.

صنایع سرگرمی‌سازی نظامی، شهروندان را به‌عنوان شرکت‌کنندگان اول شخص به جنگ فرا می‌خواند و به آن‌ها اجازه می‌دهد جنگ را از دید سرباز، لوله تفنگ یا دوربین پهپاد شکاری تجربه کنند و به‌جای توجیه یا پنهان کردن کشتار، شهروندان را دعوت می‌کند تا درحالتی سادیستی و از کشتن یا مشاهده کشته شدن دیگری لذتی عاری از گناه کسب کنند. آن‌ها با دادن دید عینک دید در شب، توپچی تانک و خلبان هواپیمای بدون سرنشین، به شهروندان، چشم عموم را به امتداد ماشین نظامی تبدیل می‌کنند و آن‌ها را حداقل از نظر سمعی و بصری به دستگاه نظامی و خشونت جنگ می‌کشانند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها