کد خبر: ۱۳۷۲۹۳۵
نویسنده حنیف غفاری - دبیر گروه بین‌الملل
اخیرا آمریکا و تروئیکای اروپایی بیانیه مشترک و قابل‌تاملی را در خصوص مذاکرات برجام منتشر کرده‌اند. در بخشی از این بیانیه آمده‌است ایران باید مطالبات فرابرجامی خود نظیر «درخواست ضمانت در قبال آینده برجام» و «رفع محدودیت‌های غیرجامی» در مسیر احیای توافق هسته‌ای را فراموش کند. در کنار این موضوع، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در تازه‌ترین گزارش خود، نسبت به انتقال تجهیزات پیشرفته هسته‌ای ایران به پایگاه فردو و گازدهی به دومین آبشار سانتریفیوژ‌های نسل جدید ابراز نگرانی کرده‌اند.

واقعیت امر این است که اصرار دولت سیزدهم بر رفع عملیاتی تحریم‌ها و بازگشت واقعی آمریکا به برجام برای غرب و آژانس بسیار گران تمام شده‌است. استراتژی مقاومت فعال در برابر غرب تا حصول نتیجه‌گیری نهایی و مطلوب، فرمول و الگوواره‌ای بوده که نقشه‌راه نظام و دولت ما در مواجهه با آمریکا و تروئیکای اروپایی بر مبنای آن ترسیم شده‌است. دولت سیزدهم در راستای هدایت و مدیریت این بازی، از الگو‌های فرامتنی و متنی به خوبی بهره گرفته‌است. در این خصوص مواردی وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از کنار آن‌ها گذشت:
نخست این‌که در قاموس سیاست خارجی انقلابی، تسلیم در برابر وارونه‌نمایی غرب نسبت به حقایق جاری در نظام بین‌الملل جایگاهی ندارد. این قاعده در خصوص مذاکرات احیای برجام نیز صادق است. واقعیت امر این است که اصرار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان بر رفع عملیاتی تحریم‌ها و ارائه تضمین‌های لازم در قبال آینده توافق هسته‌ای، مانع این وارونه‌نمایی شده‌است. از سوی دیگر، اصرار جمهوری‌اسلامی ایران بر خطوط قرمز و عملیاتی مربوط به رفع عملیانی تحریم‌ها، به قرار گرفتن غربی‌ها در دو راهی احیای واقعی برجام و استمرار رویکرد دولت ترامپ و البته پذیرش آثار و تبعات آن منجر شده است.

به موازت دیپلماسی برجامی (مربوط به مذاکرات احیای توافق هسته‌ای)، شاهد هدایت ظرفیت‌های حوزه سیاست خارجی کشور در ذیل استراتژی دیگری به نام تکثیر زمین‌های بازی هستیم. پیش فرض و مبنای نگاه دولت سیزدهم نسبت به این استراتژی این است که توافق هسته‌ای حتی در صورتی که احیا شود به سبب قابلیت ابطال پذیری از سوی دولت بعدی با حتی فعلی آمریکا، نمی‌تواند حکم یک نقطه ثقل راهبردی و اقتصادی را در معادلات اقتصادی و سیاست خارجی کشور ایفا کرد. در چنین شرایطی، دولت تمرکز عملیاتی و ویژه‌ای بر حوزه دیپلماسی منطقه‌ای و نقش‌آفرینی در پروژه‌های جمعی کرده است.
فعال‌سازی ظرفیت‌های حوزه بریکس، شانگ‌های و اوراسیا به سود اهداف اقتصادی و منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای ایران بر همین اساس صورت گرفته‌است. در حوزه دیپلماسی منطقه‌ای و خصوصا ارتباط با همسایگان نیز شاهد بازتعریف مناسبات پیرامونی با حوزه همکاری خلیج‌فارس، آسیای میانه، افغانستان و شبه‌قاره هند و همسایگان غربی حول محور منافع ملی کشور هستیم. در نتیجه این اقدامات، دیگر ما محکوم به بازی در یک زمین محدود و مبهم (برجام) نخواهیم بود که اتفاقا می‌توانیم از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل نهفته در زمین‌های بازی دیگر، همزمان جهت تقویت استراتژِی رفع تحریم‌ها و خنثی‌سازی تحریم‌ها استفاده کنیم.

در نهایت این‌که دولت سیزدهم با بهره‌گیری از تجربیات تلخ دیپلماسی فرامنطقه‌ای و غربگرایانه دولت سیزدهم، ریل گذاری جدیدی را در حوزه سیاست خارجی و مناسبات بین‌المللی خود آغاز کرده‌است. این پروسه، شامل بازخوانی، بازتعریف و بازآفرینی بسیاری از ظرفیت‌ها در این عرصه است. قطعا ثمرات این نگاه گسترده و عملیاتی به عرصه دیپلماسی در آینده‌ای نزدیک و در عرصه‌های راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی قابل رصد و مشاهده خواهدبود.


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها