2 قاتل که در حالت مستی مرتکب قتل شده بودند دیروز در دادگاه محاکمه شدند

فرجام متفاوت 2 جنایت مستانه

دادگاه کیفری یک استان تهران صبح دیروز محل حضور دو متهمی بود که در دو شعبه مجزا محاکمه شدند.
کد خبر: ۱۲۲۸۶۵۸

قتل در حالت مستی نقطه مشترک این دو متهم است اما با تقاضای متفاوت اولیای دو سرنوشت متفاوت برایشان رقم خورد. عظیم که در یک کشمکش با دوستش بعد از مهمانی او را به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای‌دم از قصاص رهایی یافت اما خواسته ولی دم در پرونده دیگر که سهیل 19 ساله در یک نزاع خیابانی به قتل رسیده، فقط قصاص است.
متهم تبعه فرانسه پای میز محاکمه
جلسه محاکمه عظیم صبح دیروز در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی شقاقی برگزار شد. هر چند این محاکمه اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل ولی محمد است اما اولیای دم یعنی پدر و مادر ولی محمد و همسرش به عنوان ولی قهری فرزندانش؛ قبل از رسیدگی در دادگاه از قصاص قاتل اعلام گذشت کردند و محاکمه تنها از جنبه عمومی جرم برگزار شد.
یکی از برادران ولی محمد که روز حادثه یعنی 26 به‌همن 97، در صحنه به قتل رسیدن برادرش در پردیس حاضر بود، در دادگاه حضور پیدا کرده و به قضات گفت: «آن روز در کنار عظیم و برادرم بودم و دیدم که عظیم نمی‌خواست به برادرم ضربه‌ای وارد کند.»
در ادامه نوبت به متهم رسید که دفاعیات خود را مطرح کند. عظیم که به سختی فارسی صحبت می‌کند و لهجه غلیظ فرانسوی دارد در دفاع از خود گفت: «پدر و مادرم افغان بودند و من هم در افغانستان به دنیا آمدم، اما در همان کودکی به فرانسه رفتیم و تبعه فرانسه شدیم.»
متهم در ادامه می‌گوید: «با ولی محمد قوم و خویش بودیم. خیلی دلم می‌خواست او را ببینم. برای همین ویزای سه ماهه گرفتم و به ایران آمدم. دو ماه در خانه ولی محمد بودم. تا این‌که روز حادثه به من گفت بیا با هم به مهمانی برویم. من هم قبول کردم. با برادرش و دو نفر دیگر از اقوام به خانه یکی از دوستانش رفتیم و آنجا شرب خمر کردیم. حال من خیلی بد شد. در حدی که خون بالا می‌آوردم. آخر شب راه افتادیم که به خانه ولی محمد برگردیم. در راه تصمیم بقیه عوض شد و گفتند به خانه یکی از اقوام می‌روند. اما من حالم بد بود و نمی‌خواستم با آنها بروم. از ماشین پیاده شدم. گرمم شده بود. کاپشنم را در آوردم و وسایل جیبم را که سیگار و چاقو بود دستم گرفتم و داشتم می‌رفتم. ولی محمد دنبالم آمد و گفت با این حال تنهایی کجا می‌روی. می‌خواست به زور مرا دوباره سوار ماشین کند. من هم مقاومت می‌کردم. در همان کشمکش نفهمیدم چطور چاقو به پشت او اصابت کرد.»
مقتول بعداز انتقال به بیمارستان به‌دلیل شدت خونریزی جان خود را از دست داد. متهم با یادآوری روز حادثه منقلب شد و روی صندلی نشست و ادامه داد: «نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. حالا خانواده او بدون دریافت دیه گذشت کرده و من را تا آخر عمر مدیون خود کردند.»
جلسه رسیدگی به پرونده خاتمه یافت و رای قضات به‌زودی صادر می‌شود.
پایان خونین نگاه چپ
26 خرداد 97 بود که در یکی از محله‌های اسلامشهر نزاع خونینی در گرفت و طی آن جوان 19 سال‌های به نام سهیل با اصابت شش ضربه چاقو جان خود را از دست داد.
یکی از شاهدان ماجرا در اولین تحقیقات به ماموران پلیس گفته بود: «از دور دیدم که یک جوان موتورسوار با این جوان درگیر شده و چند ثانیه بعد خون زیادی کف خیابان جاری شد و موتورسوار فرار کرد.»
یکی دیگر از شاهدان گفته بود که جر و بحث دو جوان از جایی آغاز شد که موتورسوار سر سهیل فریاد زد و گفت چرا به من نگاه می‌کنی.
ماموران با بررسی دوربین‌های مدار بسته مغازه‌های اطراف توانستند شماره پلاک موتورسیکلت را به دست آورند و مالک آن را دستگیر کنند. مالک، جوان موتورسیکلت سوار که حمید نام دارد، در اعتراف به درگیری با سهیل گفت: «آن روز همراه یکی از دوستانم به نام میلاد به سوپرمارکت رفته بودیم که سیگار بخریم. قبل از آن شرب خمر کرده بودیم و در حال خودم نبودم. نمی دانم چه شد که با آن جوان درگیر شدم.»
اما متهم روز گذشته در دادگاه اتهامات خود را انکار کرد و در دفاع از خود به قاضی رحمانی رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری گفت:«آن روز میلاد درگیری را شروع کرده بود و من وقتی به محل حادثه رسیدم، دیدم آنها با هم درگیر هستند. من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. روز حادثه در حال خودم نبودم و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. اما می‌دانم به سهیل ضربه نزدم.»
قاضی فیلم دوربین مدار بسته را که منجر به دستگیری متهم شده در دادگاه پخش کرد و خطاب به متهم گفت: «قبول ندارید این تصویر خود شماست؟»
متهم به قتل در پاسخ گفت: «این تصویر واضح نیست. اما شخصی که دارد ضربه می‌زند من نیستم.»
قاضی در ادامه گفت: «هویت شما در فیلم توسط مرجع انتظامی تایید شده است.»
متهم سکوت کرد و در این لحظه از دادگاه مادر سهیل به‌عنوان تنها ولی حاضر در پرونده، در حالی که عکس پسرش را در دست داشت و به‌شدت اشک می‌ریخت، گفت: «آقای قاضی منتظر پسرم بودم که به خانه بیاید تا با هم شام بخوریم. اما خبر به قتل رسیدنش را برایم آوردند. امکان ندارد از قصاص قاتل فرزندم گذشت کنم.»
پس از دفاعیات متهم وکیل مدافع قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها