سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هفت
نقاطقوت
فراستی بعد از اجرای برنامه «شبهای سینما» در شبکه چهار، همزمان با جشنواره سی و هفتم عهدهدار میز نقد «هفت» شد تا مثل همیشه در کنار اتفاقات جشنوارهای، ماجراهایی را از نوع سینما در قاب تلویزیون رقم بزند. در کنار کم و کاستیهای اجرای محمدحسین لطیفی، آنچه خودنمایی میکرد میز نقد فراستی و یارانش بود که روشن بود برای تعلیق بیشتر و دیده شدن همه بخشهای هفت، در آخرین بخش برنامه تعبیه شده بود.
فراستی همواره به خاطر ویژگیهای خاص نقدش برای گروهی جذاب و دیدنی بوده و در مقابل با این نظرات صریح خودش را در معرض تندترین انتقادات و حواشی از سوی فیلمسازان و اهالی هنر قرار داده است. دستهای نگاهش را سلیقهای، رادیکال و سیاستزده میدانند و برخی او را به زد و بند با دستهای از سینما و نان به نرخ روز خوردن محکوم میکنند. اما خودش بارها گفته که «مال هیچ جناحی نیستم. سینما برایم جدی است. مردم برایم جدیترند.»
بهرغم این که فراستی برخلاف نظرات رایج نقد سینمایی، به نقد ملایم اعتقادی ندارد نقد و نظراتش در هفت امسال مثل بازی حامد بهداد در «قصرِ شیرین» که به قول خودش از حرکات زائد و اغراقآمیز دور شده بود، از تندروی و افراطکاری دورههای پیشین دور شده و بیننده نقدهایی روانتر و معقولتر و چون همیشه کارشناسانه را از وی شاهد بود. به این نکته باید کم شدن از میزان استفاده وی از عبارات توهینآمیز و ملایم شدن لحن حملهکننده را هم افزود.
میزگردهای نقد از حضور دو منتقد دیگر هم بهره میبرد که یکی از نقاط قوت برنامه بود و باعث میشد نظرات موافق و مخالف در کنار هم شنیده شود و بحثی جذابتر و چالشیتر در هر قسمت اتفاق بیفتد. هفت با این منتقدان متنوع هم از فشار نظرات عمومی درخصوص حضور یکهتازانه فراستی کاست و هم ثابت کرد که با وجود همه جور منتقد و همه نوع دیدگاه، همچنان جزء جذاب و درخشان هفت فراستی است.
باید پذیرفت که با گذر سالها از حضور تلویزیونی فراستی، با اصطلاحات مخصوص به خود، زبان بدن و احساس پرشوری که در تلفظ و بیان اعتقاداتش دارد، حالا دیگر بهعنوان یک شخصیت تیپیکال در نقد جا افتاده و این نکته به اذعان مصاحبههایی که هفت از اهالی حاضر در جشنواره هم میگرفت، معلوم بود. از مریلا زارعی تا حامد بهداد و غالب دستاندرکاران حرفهای سینما تا پاسی از شب مینشستند تا ببینند فراستی چه آشی برای فیلمهای مورد نقد میپزد.
با اینکه حضور لطیفی در این برنامه رنگ و غلظت لازم را نداشت، اما مثل هر پدیدهای نمیتوان نقاط قوت اجرای او را در نظر نگرفت. میتوان حضور او با ظاهری آراسته و موقر تعدیلکننده سرعت و شتاب همه افراد و اجزا در نظر گرفت. وقتی بین دو مهمان میانجیگری میکرد، نظرات مخالف را ترجمه و تعدیل میکرد، از تجربیات سینمایی تلخ و شیرین خود نمونه میآورد، گاه به جای نظرات فراستی و دیگر کاستیهای عوامل برنامه عذرخواهی میکرد و... همه و همه به روند آرام و کم حاشیه هفت امسال کمک کرد. جدای از نکات یاد شده، باید به دکور سینمایی و مرتبط این برنامه باسابقه تلویزیون هم اشاره کرد که درخور توجه بود.
نقاط ضعف
اجرای ضعیف، کمرمق و محافظهکارانه محمدحسین لطیفی بیش از هر چیز دیگری توی ذوق مشتاقان برنامه هفت امسال میزد. سبک اجرایی که هم از شخصیت آرام لطیفی آب میخورد و هم به شخصیت حرفهایاش بهعنوان یکی از اعضای همین سینما مربوط میشد. به نظر میرسید این همه راه آمدن و دست به عصا حرکت کردن با مهمانان برنامه و فیلمها، برای این بود که لطیفی نمیخواست
به هیچکس بربخورد و حواشی و مخالفانی را برای خود در ادامه کارش در این سینما بتراشد.
«من فقط به عنوان مجری هفت اینجا هستم و نه در جایگاه مخالف و نه موافق نظری ندارم؛ اما...»، عبارتی که به تکیهکلام لطیفی در طول پخش هفت تبدیل شده بود و به قول خودش گاه و بیگاه ناگزیر از دور زدن آن بود چون معلوم است که گذاشتن چنین فرضی آن هم در یک برنامه چون هفت با محتوای نقادانه و موشکافانه در فضای جوبرانگیز جشنواره فجر از اول اشتباه است. در اغلب موارد، لطیفی طرف اهالی سینما را میگرفت و نظراتش سوگیری داشت و این اجرای جانبدارانه برای بیننده عام و خاص ملالانگیز بود.
ناکارآمدی و قد کوتاه این سبک و سیاق اجرا وقتی بیشتر نمایان میشود که تماشاگر ثابت هفت باشیم و اجرای جذاب همراه با نظرات کارشناسانه و اصولی فریدون جیرانی و نیز سبک بدون ملاحظهکاری بهروز افخمی را به یاد آوریم. میزگرد نقد فراستی با همراهی نقدهای درگیرکننده سعید قطبیزاده و محمدتقی فهیم تنها عامل نجاتبخش هفت امسال بود والا با اجرای کسالتآور لطیفی بینندهای برای هفت نمیماند.
برگ برنده
آیتم طنزپردازانه برنامه با اجرای استندآپ کمدین دیروز خندوانه و کمدین امروز هفت، امیرحسین قیاسی مهمترین برگ برنده برنامه هفت امسال بود. آنچه بخش طنز را فراتر از طرح یکسری شوخی
دم دستی درباره جشنواره و فیلمهایش نشان داد، انتخاب سوژههای نو و عمیق از دل ماجراهای این جشن سینمایی برای به طنز کشیدن بود. از آن بالاتر و بهتر، نقد خود هفت در کنار نقد دیگران بود؛ به معنای واقعی یک سوزن به خود زدند و یک جوالدوز به دیگران. از فراستی و داروغه زاده گرفته تا رجل سیاسی، از دم تیغ شوخیهای قیاسی میگذشتند و دوست و غریبه معنی نداشت که این نکته بیشتر از هر عاملی به مذاق تماشاگران خوش میآمد. البته سبک و سیاق فیلمبرداری و اجرای برنامه هم با نمونههای مشابه آن تفاوت چشمگیری داشت.
غافلگیری
بعید است کسی تماشاگر و علاقهمند هنر هفتم باشد و اسم و اجرای مسعود فراستی به گوشش نخورده باشد. با شنیدن نامش اولین عباراتی که به ذهن خطور میکند؛ منتقدی سختگیر، تند و بیپروا، کاربلد و بدون تعارف. با این پیشینه ذهنی که فراستی در طول سالهای گذشته از خود ساخته، وقتی در برنامه هفت امسال، نه تنها از یک فیلم همزمان از چهار فیلم جشنواره به نامهای متری شیش و نیم، طلا، 23 نفر و بهصورت ویژه «سرخپوست» تعریف و تمجید کرد، غافلگیری بزرگی را رقم زد و باز هم سیلی از نقد و نظرات را به سمت خود روانه ساخت.
نقد سینما
نقاط قوت
میز نقد و اجرای برنامه نقد سینما از حضور بهروز افخمی و امید روحانی به عنوان دو چهره کارکشته و شناخته شده حوزه سینما در کنار نیروی جوانتر و تازه وارد به این حوزه یعنی میلاد دخانچی بهره میبرد. نکتهای که بارها در طول پخش برنامه توسط دو چهره پیشکسوت یادآوری میشد و با اقبال و روی گشاده آنها همراه بود. بهخصوص زمانی که بحثهای چالشی این سه نفر پشت میز نقد درمیگرفت و به قول خودشان، افخمی از منظر پدیدارشناسانه و دخانچی از زاویه تبارشناسانه به نقد میپرداختند، این ناهمگونی و تضاد آرا جالب توجه بود.
نقاط ضعف
فقط دیدن قسمتی از نقد سینما کافی بود تا بیننده از انتخاب نادرست دخانچی به عنوان منتقد در کنار دو چهره پخته خسته شود. هر چند چیدن افراد تازهوارد و پیشکسوت میتواند جذاب و مکمل هم باشد اما در صورتی که گزینهای درست باشد. میلاد دخانچی که به تازگی از گرد دانشگاه و دفاع از تز دکترای مطالعات فرهنگی رسیده، هنوز از بحثهای تئوریک خشک آکادمیک داغ است و نمیداند رسانه ملی صحنه عرض اندام در قامت یک نظریهپرداز صرف نیست، بلکه باید بحثهای کارشناسانه را به زبانی عامهفهم و البته سینمایی برای مردم بازگو کند. این عدم شناخت درست مدیوم و مخاطب، گاه باعث درگیریهای طولانی مدت او با دو کارشناس دیگر برنامه میشد و تماشای این درگیریها و توضیحات بیهوده و ملالآور دخانچی برای تبیین نگاه و سبک انتقادیاش، حوصله بیننده را سر میبرد.
برگ برنده
بخشی که برنامه نقد سینما را از نمونه مشابه روی آنتن یعنی هفت متمایز میکرد، آیتم دیدنی مرور جشنوارههای مطرح جهانی بود که با ارائه اطلاعات مفید و جذاب به بینندگان عام، آنها را با سطحی عمیقتر از چند و چون برپایی انواع جشنوارهها در سطح بینالمللی آشنا کرد. ایده خلاقانهای که تاکنون در هیچ برنامه سینمایی دیده نشده بود و تولید آن ضرورت داشت. ارتقای سواد عمومی هنر، از طرفی به گسترش نگاههای محدود داخلی و از طرفی یافتن نگاهی فرامتنی برای دیدن نقاط قوت دیگر جشنوارهها برای رفع نقاط ضعف و کاستی خود مهم و موثر است.
غافلگیری
پخش گفتوگوی اختصاصی نقد سینما با استاد علی نصیریان همزمان با پخش فیلم موفق «مسخرهباز» در جشنواره به بهانه نقشآفرینی غافلگیرکننده و زیبای این چهره برجسته هنری کشور در نقش یک استاد سلمانی بود. این که دست اندرکاران برنامه نقد سینما فراتر از چارچوبهای مرسومِ تهیه گزارش و گفتوگو با چهرههای مشهور در کاخ جشنواره، با هوشمندی این مصاحبه را آن هم با تعلیقی دو قسمتی تهیه و پخش کرد، بسیار برای تماشاگران برنامه جذاب و دیدنی به نظر رسید. این انتخاب درست سوژه، وقتی بیشتر خودی نشان داد که استاد نصیریان برای نخستین بار در این نقش از جشنواره سی و هفتم موفق به دریافت سیمرغ نقش مکمل شد.
سارا صالحی
رسانه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد