جام جم در گفت‌و‌گو با 6 صاحب نظر سیاسی و رسانه‌ای بررسی می‌کند

چگونه به جنگ ایران‌هراسان برویم؟

تهاجم رسانه‌ای ضد جمهوری اسلامی که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب شروع شده، در ماه‌های اخیر شدت یافته است. به نظر می‌رسد با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، خصومت چهار دهه‌ای آمریکا ضد ایران وارد مرحله جدیدی شده است، به طوری که مقامات آمریکایی از قصد خود برای براندازی حکومت پرده بر‌می‌دارند و علنا از ایجاد کارزار تبلیغاتی سازمان یافته علیه بنیان نظام برای نیل به این مقصود سخن می‌گویند.
کد خبر: ۱۱۶۲۰۸۳

ناظران معتقدند تشدید رویکرد خصومتآمیز آمریکا در قبال تهران واکنشی به نفوذ روزافزون ایران در منطقه است.

دشمنان نگران از پیروزیهای متعدد تهران و متحدانش در سطح منطقه، بخصوص در سوریه، بیصبرانه در حال تلاش برای مهار روند قدرتیابی ایران در سطح منطقه هستند.

شاید تغییر واقعیتهای روی زمین برای دشمن ناممکن باشد، اما تغییر دنیای ذهنی انسانها با ارائه دادههای غلط به آنها امکانپذیر است. امپراتوری رسانهای غرب با سکوت، انکار یا کوچکنمایی دستاوردهای ایران و بزرگنمایی اتهامات ضد کشورمان سعی میکند به هر نحو ممکن از واقع نمایی مسائل ایران خودداری کند و ذهنیت افکار عمومی جهانی را در جهت دلخواه خود سوق دهد.

روزی نیست که خبرگزاریهای غربی اتهامات ضد ایران را در صفحه اول پایگاه خود نداشته باشند و شبکههای تلویزیونی در اخبار خود به ایران نپردازند. محورهای فعالیت رسانههای غربی شامل القای مواردی چون خشن و ترسناک بودن ایران، تهدید بودن ایران برای صلح جهانی، حمایت از تروریسم، فعالیتهای سایبری مخرب، نقض حقوق بشر و... میشود.

کشورهای غربی همچنین با تلاش برای تضعیف توان رسانهای کشورمان تلاش میکنند جلوی انتشار واقعیتهای ایران را در سطح جهان بگیرند، مسالهای که پیشتر خود را در ایجاد ممنوعیت برای پخش شبکه تلویزیونی پرس تیوی در اروپا و آمریکا نشان میداد و اکنون در بستن صدها حساب فعال ایرانی در شبکههای اجتماعی.

اما در این فضا چگونه باید با این هجمه سنگین و شدید رسانهای که ظاهرا همعرض بوده و توسط یک فرماندهی واحد کنترل میشود مقابله موثرتری داشته باشیم؟ رسانههای بین المللی ایرانی و به خصوص رسانههای انگلیسی زبان چگونه می توانند مقابله موثرتری با فعالیت ایران هراسانه غربی ها در صحنه بین المللی داشته باشند؟
برای یافتن پاسخ، جامجم گفتوگوهایی با کارشناسان و دست‌‌اندرکاران حوزه رسانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

نیروی متخصص معتقد به جنگ رسانهای تربیت کنیم

مرتضی غرقی، خبرنگار ارشد صداوسیما

نظارت بیشتر بر رسانههای دولتی: در میدان نبرد با دشمن، وظیفه مقابله عمدتا به عهده نیروهای دولتی قرار گرفته است، اما متاسفانه اکثر رسانهها و نهادهای تبلیغاتی دولتی علیرغم صرف هزینههای میلیاردی خروجی قابل توجهی ندارند. نیاز به تشکیل کارگروهی وجود دارد که بر عملکرد این نهادهای دولتی نظارت کند و بودجه آنها را براساس عملکردشان تعیین کند.

تربیت نیروی مستقل خودجوش: نیاز ما در دوران جنگ تحمیلی باعث شد که با انتخاب داوطلبان بسیجی و تربیت نیروی خودجوش تلاش کنیم بر دشمن فائق آییم که این استراتژی موفق هم بود. در عرصه جنگ رسانهای نیز ما نیاز به نیروهای داوطلب آتش به اختیار از همه سلایق و اندیشههای بیغرض داریم. ما باید چنین افرادی که ویژگیهای لازم مانند داشتن دانش زبانی بالا و روابط عمومی دارند پیدا کرده و با آموزش آنها را تبدیل به نیروی زبده کنیم. چنین نیروی متخصصی چون به جنگ رسانهای اعتقاد دارد و دغدغه کمک به کشور را دارد، حرفش از دل بر میآید و لاجرم بر دل مخاطب مینشیند. این نیروها می توانند در فضای شبکههای اجتماعی فعال باشند و مستقیم با مردم دنیا ارتباط برقرار کنند و پیام ایران را به جهان مخابره کنند.

از دوستان کمک بگیریم

دکتر سیدمحمد مرندی، استاد دانشگاه تهران

همکاری رسانهای با کشورهای دوست: رسانههای ایرانی چون پرس تیوی گرچه از ابتدای فعالیت خود از امتیازات مهمی برخوردار بوده، ولی هنوز توانمندی مورد انتظار از یک رسانه بینالمللی که پیام ایران را به جهان منتقل میکند نشان نداده‌‌اند و ظرفیت بالقوه آنها بالفعل نشده است. البته عواملی چون تحریمهای بینالمللی نیز در تضعیف تاثیرگذاری این رسانهها موثر بودهاند، اما ضعفهای ساختاری عامل اصلی محدودیت نفوذ آنها هستند. با توجه به ضعف موجود در داخل کشور، شاید با افزایش همکاری رسانهای با کشورهای دوست بویژه کشورهای جنوب و غیر متعهدها که رویکرد صادقانهتری در قبال ایران اتخاذ میکنند، بتوانیم گامهایی در جهت ارتقای تاثیرگذاری کشورمان برداریم.

به ویژگیهای مخاطب بیشتر توجه کنیم

حمیدرضا غلامزاده، مدیر ارتباطات بینالملل خبرگزاری مهر

توجه بیشتر رسانهها به مخاطبشناسی: رسانههای ما در زمینه مخاطبشناسی و طراحی نقشه راه برای تاثیرگذاری بر مخاطب ضعف دارند. بهعنوان مثال وقتی برای اقناع افکار عمومی در خصوص سیاست خارجی به جای تکیه بر استدلال، رویکردهای اعتقادی و ایدئولوژیک مطرح شود، به طور خودکار مخاطب غیرهمسو از دایره مخاطبان حذف میشود که خود نقض غرض است. رسانهها باید بیشتر به ویژگیهای مخاطب در صحنه بینالمللی توجه و ارزیابی دقیقتری از تاثیر احتمالی مطالب منتشر شده خود داشته باشند تا بتوانند در فضای رقابت سنگین رسانهای اقدام به انتقال پیام جمهوری اسلامی ایران و بهبود وجهه آن بنمایند.

رسانههای ایرانی هماهنگتر شوند

محمد قادری، سردبیر تهران تایمز

استفاده از تاکتیکهای جنگ نامتقارن: با توجه به توان محدود، باید از ابزارهای و تکنیکهایی در عرصه جنگ رسانهای استفاده کنیم که رقیب آنها را در چارچوب تحلیل خود به حساب نیاورده است. در این فضا باید به جنگ چریکی روی آورد و قواعد بازی را به هم زد. برای مثال داعش از ابتدای تاسیس خود با تهیه و انتشار ویدئو از جنایات وحشتناک خود توانست فضای رعب و وحشت را در سوریه و عراق حاکم کند و این مساله کمک بسیاری به موفقیتهای نظامی این گروه تروریستی کرد. شاید در حوزه نخبگانی انتشار مقالههای طولانی موثر باشد، اما جایی که دسترسی خوبی به مخاطب ندارید و سطح دانش مخاطب نیز چندان بالا نیست، استفاده از تاکتیکهایی چون انتشار ویدئوهای کوتاه تاثیرگذاری بهتری دارد.

هماهنگی بیشتر جبهه رسانهای: رسانههای غربی به علت نزدیکی مواضع خود از این قدرت برخوردارند که فضای بینالمللی را در جهتی که میخواهند سوق دهند. رسانههای ایرانی نیز باید مانند یک ارکستر عمل کرده و با فعالیت هماهنگ و با اشتراک مساعی، از موازیکاری خودداری و در عین حال در مواقع لزوم متمرکز عمل کنند. همچنین نیروهای رسانهها از اعضای اتاق فکر که وظیفه سوژه پردازی دارند گرفته تا نیروهای میدانی که وظیفه تولید محتوا در قالب یادداشت، گفتوگو، کلیپ و... را دارند، همه باید از یک منطق گفتمانی واحد برخوردار باشند. خیلی اوقات اتاقهای فکر رسانههای ایرانی ایدهای را پرداخت میکنند، اما نیروهای اجرایی به دلیل عدم درک صحیح و ناهماهنگی آن را بخوبی عملیاتی نمیکنند و عملیات رسانهای به هدف تعیین شده دست نمییابد.

آموزش خبرنگاران: رسانههای ایرانی به علت آموزش ناکافی خبرنگاران خود مهارت ابتدایی در بهره گیری از تکنیکهای رسانهای دارند و نمیتوانند از توان محدود خود هم به صورت بهینه استفاده کنند. مهارت ناکافی و همچنین سلطه رسانههای غربی باعث شده عمق نفوذ رسانههای ایرانی محدود باشد و کار آنها در جلب نظر مخاطب سخت. نیاز به روشهایی برای شناسایی خبرنگاران با استعداد و ارائه آموزش کافی به آنها احساس میشود.

چابک شدن جبهه رسانهای: در جنگ رسانهای سرعت اهمیت زیادی دارد و حتی ثانیهها تعیینکننده هستند. در میدان نبرد رسانهای چک اول تعیینکننده است و کسی که این ضربه را میزند ابتکار عمل را در دست دارد و طرف مقابل در زمین او بازی میکند. اگر در این عرصه از دشمن عقبتر باشیم، همیشه مجبوریم منفعلانه عمل کنیم.

رسانهها جسارت و صداقت داشته باشند

اکبر نصراللهی، کارشناس ارشد رسانه

آگاه شدن رسانهها: به نظر میرسد رسانهها تصویر درستی از بحث جنگ روانی و اهداف و تکنیکهای این عرصه ندارند. رسانهها ابتدا باید خود دانش کافی در این عرصه را کسب کنند و سپس در سطوح مختلف به افکار عمومی داخلی، منطقه و جهان آگاهی بدهند. در میان مخاطبان، یک عده موافق موضع رسانه هستند، عدهای مخالف و عدهای نیز خنثی هستند. رسانهها باید متناسب با سطح و نوع مخاطب بسته رسانهای خود را طراحی کنند تا پیامهای آنها تاثیرگذارتر باشد.

مدیریت اعمال کنشگران داخلی: ماشیـــــــــــــن عظیم رسانهای تحت کنترل غرب به شدت حرفه ای است و منتظر کوچکترین غفلت است تا گل دیگری به ثمر برساند. چهرهها و مقامات در هر سطحی ـ از رئیسجمهور گرفته تا مسئولان شهرستانها ـ باید مراقب باشند جبهه دشمن به دقت فضا را رصد میکند و هر سخن آنها ممکن است در کوتاهترین زمان مورد بهره برداری قرار گیرد. دروازهبانی خبر در تحریریهها نیز باید جدیتر گرفته شود و رسانهها باید مراقب باشند که محتوای تولیدی آنها بهانهای به دست ایرانهراسان برای بهرهبرداری ندهد. در سطح مردمی نیز باید سواد رسانهای بالا برود و مردم بدانند محتوای تولیدی و حتی اعتراضات آنها ممکن است برای ارائه تصویری غلط از ایران استفاده شود. همچنین رسانه ها باید سعی کنند صدای مردم را به گوش همه برسانند و اجازه ندهند شکایات افرادی که فکر می کنند مورد ظلم واقع شده اند متوسل به تربیون های خارجی شوند.
سرمایهگذاری بیشتر روی فضای مجازی: هر ابزاری که میتواند به تصحیح افکار عمومی جهانی در خصوص ایران کمک کند باید مورد استفاده قرار گیرد. این یک خطای استراتژیک است که ما خود را از استفاده از فضای مجازی و امکانات مختلف موجود در آن محروم کنیم به این خاطر که بعضیها از آنها استفاده نامناسب کردهاند. ما باید روی اینترنت سرمایهگذاری بیشتری کنیم و زبان این میدان را یاد بگیریم و به فنون و تکنیکهای جلب مخاطب در این فضا مسلط شویم، چون مخاطبان اقبال بیشتری به این فضا نشان میدهند.

افزایش آزادی عمل رسانهها: رسانهها با توجه به آرایش رسانهای عصر جدید و رفع انحصارها در فضای اطلاع رسانی باید بتوانند با جسارت و صداقت به موضوعات حساس بپردازند تا میدان برای مانور رسانههای بیگانه خالی نباشد. رسانههای ما نباید با خودسانسوری و دیر پوشش دادن وقایع داخلی باعث شوند رسانههای خارجی مورد مراجعه مردم قرار گیرند. رسانه ها همچنین باید در پوشش تحولات جهان متکی به رسانه های غربی نباشند و روایت خود را از وقایع در کشورهای دوست و حتی خنثی مانند سوریه، افغانستان و تونس ارائه دهند.

بهترین دفاع حمله است

مرضیه هاشمی، مجــــــــــــــری شبکه پرس تیوی

افزایش آگاهی مسئولان: مسئولان ما متوجه اهمیت جنگ نرم و جایگاه رسانههای بینالمللی در خط مقدم این جنگ نشدهاند. مسائل داخلی آنقدر ما را به خود مشغول کرده که از جبهه خارجی غافل هستیم و این اعتقاد را نداریم که باید کنار هم مقابل دشمن بایستیم. مشکل دیگر این است که رسانههای ما و مدیران آنها شناخت دقیقی از اوضاع سیاسی و اجتماعی آمریکا و اروپا ندارند و این باعث میشود برنامهریزی موثر برای مقابله با تهاجم رسانهای به سختی ممکن باشد. شاید به همین علت، رسانههای بینالمللی ایرانی نیز اهداف بلندمدتی برای فعالیت خود نداشتهاند و بالطبع برنامهریزی طولانی مدتی نیز نداشتهاند. این باعث میشود حتی اگر سوژههای خوبی مورد توجه قرار گیرد و اقدامات موثری هم انجام بدهیم، این اقدامات ادامهدار نباشد و سوژه موردنظر پس از مدتی رها شود.

اتخاذ استراتژی تهاجمی: رسانههای ما همواره رویکردی منفعل در قبال غربیها داشتهاند و همگام با مسئولان بیشتر مشغول پاسخ دادن به اتهامات بودهاند. شاید بخشی از این مشکل به عدم خودباوری بعضی از ما نیروهای فعال در رسانههای بینالمللی برگردد. شاید بعضی از ما هنوز آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت قبول داریم و این باعث شده در مقابل رسانههای غربی مرعوب باشیم، موفقیتهای خود را آنطور که باید و شاید نبینیم و گمان کنیم آنقدرها قوی نیستیم، اما بهترین دفاع در مقابل تهاجم غربیها حمله است. البته نیازی نیست ما هم مانند آنها به پروپاگاندا روی بیاوریم، بلکه صرفا با انتقال واقعیات به هدف خود خواهیم رسید. کافی است با فعالیت قویتر رسانهها بخصوص در فضای غیررسمی به لایههای میانی و پایین افکار عمومی غرب دسترسی پیدا کنیم و به آنها نشان بدهیم که دولتهایشان چه جنایاتی را مرتکب میشوند.
افزایش حمایت مالی: در دنیای رسانه هم مانند صنایع دیگر این قاعده صدق میکند که داشتن کیفیت بالا نیازمند صرف پول به اندازه کافی است. توان لجستیکی رسانه های ایرانی قابل قیاس با رسانه های غربی نیست و به لحاظ پشتیبانی و امکانات در مضیقه هستیم. به لحاظ سرمایه گذاری منابع انسانی و مالی، این رسانهها از اولویتهای دست چندم برخوردارند و حائز اهمیت چندانی نیستند. بدیهی است برای ارتقای تاثیرگذاری این رسانه ها باید به نیازهای آنها اهمیت بیشتری داد و برای تامین آنها اقدام کرد.
باید بودجهای برای فعالیت رسانههای بینالمللی در نظر گرفته شود که متناسب با ماموریت سنگین آنها باشد. رسانههای ما میتوانند حضور بیشتری در صحنه بینالمللی داشته باشند و مثلا نیروهایی برای پوشش وقایع مختلف مثل انتخابات به کشورها اعزام کنند، اما متاسفانه این اتفاق کمتر میافتد.

علیرضا هاشمی

بینالملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها