دلخوشی ها و دلتنگی های دانشجویی

بدون شک ، یکی از خاطره انگیزترین دوران زندگی ، دوران دانشجویی بویژه ترم اول دانشگاه است. اولین تجربه زندگی مستقل در فضایی غیر خانوادگی با همه جذابیت ها و دردسرهای زندگی جمعی در کنار احساس دانشجویی
کد خبر: ۱۱۳۴۶۵
و دلخوشی های آن ، ویژگی خاصی به این دوره می دهد.
رفتار دانشجویان تازه وارد و سال اولی در فضای دانشگاه به طور کامل مشهود است. با همه سرخوردگی ها و مشکلات صنفی و عاطفی که نشاط و انرژی آنان را می گیرد اما همچنان در نسبت با دانشجویان ترم بالایی و قدیمی تر بیشتر بوی تازگی و خامی می دهند. دانشجویان ترم های بالاتر به دلیل گذراندن این تجربیات و نزدیک شدن به واقعیت های تلخ بیرون از دانشگاه کمتر به شیرینی های دوران دانشجویی دلخوشند، اما دانشجویان تازه وارد از سویی به دلیل شرایط سنی و ویژگی دوران جوانی که آمیخته با شور و نشاط و تازگی است و از سویی به دلیل این که هنوز با فارغ التحصیل شدن و دوران سربازی و کاریابی فاصله دارند، بیشتر از فضای دانشجویی بهره می گیرند. به هر حال دوران دانشجویی با همه این تلخی ها، خوشیها و سختیها و شیرینی اش ، بهترین دوران زندگی هر انسانی است که این سرزمین رویایی را تجربه کرده باشد. همین حس دانشجو بودن یکی از لذت بخش ترین ویژگی های این دوران است ، حس دانشجویی یعنی حس نخبه بودن ، ممتاز بودن ، برتر بودن و قابل احترام بودن است. حسی است که اعتماد به نفس و غرور در کنار افتخار و حس توانمندی در آن موج می زند و دانشجو سوار بر این موج لذت می برد و گاهی به دیگران بویژه هم سن و سالان خود فخر می فروشد و خود را شایسته توجه و احترام بیشتری می داند.چه بسا افرادی که تنها به دلیل ملقب شدن به این لفظ فریبنده ، رنج کنکور و درس و بحث را می خرند تا کسای دانشجویی برتن کرده باشند. برخی با همین افتخار دانشجو بودن به خواستگاری می روند و زمانی پیشتر، البته تنها همین امتیاز برای رسیدن به همسر مورد علاقه کافی بود.
نماد بیرونی این حس نیز کارت دانشجویی و کیف سامسونت است. البته می شود ریش پرفسوری و عینک و پیپ را هم به آن اضافه کرد. نشانه شناسی و زیبایی شناسی دانشجویی بدون این ابزار ها و علائم قابل فهم نیست. در واقع این ابزارها و رفتارها بروز نمادین حس دانشجویی است که لذت شیرین آن در ذهنیت دانشجویان محقق می شود. در این خصوص به دست گرفتن کتابهای قطور با عنوان ها و موضوعات پیچیده بویژه در جاهای عمومی و خانوادگی نیز برای گسترش ابهت دانشجویی تداوم می یابد.

دانشگاه های باکلاس


یکی دیگر از دلخوشی های دانشجویی ، دانشگاهی است که فرد در آن تحصیل می کند. ابتدا نوع دانشگاه یعنی سراسری ، آزاد، روزانه ، شبانه ، پیام نور، غیر انتفاعی و... محل مناقشه قرار می گیرد. دانشجویان دولتی همواره خود را شایسته تر از دیگران می دانند و در این میان دانشجویان روزانه نسبت به شبانه ها احساس برتری می کنند، پس از این نوبت به دانشگاه و شهر محل تحصیل می رسد. دانشجویان مستقر در تهران خود را بالاتر از دانشجویان مثلا علامه طباطبایی می دانند، همچنین رشته تحصیلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل رقابت بویژه در ترم اول تبدیل می شود، به فرض دانشجویان پزشکی یک سر و گردن خود را بالاتر از بقیه می بینند یا مثلا در علوم انسانی دانشجویان حقوق چنین حسی دارند. در شب نشینی های خوابگاه ، بازار رقابت های رشته ای داغ است و هر کس امتیازات و برتری های رشته خود را به رخ دیگران می کشد، دامنه این کشمکش ها گاهی تا تیپ و قیافه استادها و همکلاسی ها و شکل دانشکده و مسائل دیگر نیز کشیده می شود. دلخوشی هایی که بویژه پس از فارغ التحصیلی و در فراز و نشیب کاریابی به بهانه طنز و پوزخند خود دانشجو تبدیل می شود و این که به واقع دلشان به چه چیزهایی خوش بود. وقتی در جامعه ای همواره این ظواهر و روبناها، معیار و ملاک قضاوت قرار می گیرد دلخوشی های دانشجویان این قشر نخبه و ممتاز نیز از این ظواهر فراتر نمی رود.

دل خوش ،سیری چند؛


جالب است به جای این که مطالعه و تحقیق بیشتر معیار ارزشیابی قرار گیرد، شب امتحانی بودن و یک شبه درس را پاس کردن ارزشمند می شود. آنهایی که تجربه دانشگاه و خوابگاه را پشت سر گذاشته اند، می دانند که پس از گذراندن 2 تا 3 ترم دانشجو به قول سهراب سپهری همواره می پرسد دل خوش سیری چند؛ زمانی همه ذوق و شوقها و احساس شیرین دانشجو بودن رو به زوال می گذارد و واقعیت های تلخ تحصیل و شغل و آینده از پشت پرده های غفلت خارج می شود، دیگر آن بهانه های ساده خوشبختی حتی لحظه ای مایه دلخوشی دلی قرار نمی گیرد. ناگفته نماند دلتنگی های دانشجویی هم کم نیست. دوری از شهر و دیار و خانواده و دشواری های زندگی جدید، بهانه های همیشگی برای دلتنگی های دانشجویان است بویژه دختران که هرازچندگاهی چشمانشان قرمز می شود و دلهای نازکشان به درد می آید، غروب های جمعه و روزهای تعطیل در خوابگاه دلگیرتر از جاهای دیگر است. سختی های زندگی در خوابگاه از یک طرف و دوری از خانواده از سوی دیگر بهانه این همه دلتنگی است. بیماری و مریضی در غربت و بی پولی دوره دانشجویی نیز همواره بر ساحت تراژدیک این دوران حاکم است.

اتفاقات تلخ


اما زندگی در خوابگاه دشواری های همزیستی را نیز به دنبال دارد. درگیری و دعوا و کشمکش های هم اتاقی ها یکی از اتفاقات تلخ دانشجویی است. آثار سوئ این حوادث گاهی تا سالهای سال بر زندگی دانشجو سایه می اندازد و همواره او را آزار می دهد و اما یکی از دلتنگی های قدرتمند و اثرگذار در این دوران قصه عشق و عاشقی دانشجویان است.
شرایط سنی و صنفی به این بحث دامن می زند و کم تجربگی و جوان بودن بر قصه پرغصه عاشقی در دوران دانشجویی می افزاید. این دلخوشی ها و دلتنگی ها و اثرپذیری عاشقانه گاهی آن چنان عظیم و قدرتمند است که سرنوشت علمی و عملی و زندگی اجتماعی و فردی افراد را تحت الشعاع خود قرار می دهد، چه بسا دانشجویانی که به دلیل شکست در این واقعه ، ترک تحصیل کرده اند و چه بسا افراد دیگری که به این بهانه ، قله های ترقی علمی را طی نموده اند. به هر حال دوران دانشجویی تجربه کوتاهی از همه زندگی است و با همه تلخی ها و خوشی هایش یکی از بهترین دوران عمر آدمی است. دلخوشی ها و دلتنگی هایی که در فضای غیررسمی دانشگاه ، آنچه که زیست دانشجویی نامیده می شود تبلور دارد و در طول زندگی همچون یک مانیفست خاطرات بر جهان آدمی حاکم است. دلخوشی ها و دلتنگی هایی که همیشه دوستشان داریم.

ادبیات دانشجویی


یکی از ساحتهای مهم وجودی برای ابراز پرستیژ دانشجویی ، زبان است. جنس زبان و نوع ادبیات که دانشجویان استفاده می کنند متفاوت و کمی به چاشنی مفاهیم علمی و اصطلاحات فرنگی آمیخته می شود و گاه از فهم عامه خارج می گردد. زبان دانشجویی زبان فاخری است که البته گاهی بیش از آن که بر آمده از ساحت علمی و دانشگاهی باشد، نمایشی از پرستیژ دانشجویی است. در فرهنگ عامه نیز گاهی به دلیل نفهمیدن حرف طرف مقابل می گویند دیپلم به پایین صحبت کن یا لیسانس به پایین حرف بزن. زبان دانشجویی زبان دیپلم به بالاست که گاهی با مدرک دکتری هم قابل فهم نیست.




سید رضا صائمی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها