یلدایی متفاوت

یک امشب را برای خودتان زندگی کنید! فارغ از دغدغه و استرس! آرام بگیرید، از خوشمزه‌های این شب بخورید و رودر روی آدم‌های واقعی حرف بزنید و بخندید...
کد خبر: ۱۱۰۵۱۰۸
یلدایی متفاوت

قدیمی‌ترها و آنهایی که چند پیراهن بیشتر پاره کرده‌اند ـ البته منظورم سالمندان و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های چند نسل قبل نیست ـ حتما به یادشان مانده که تا همین 10تا 15 سال قبل شب یلدا گره خورده بود با قصه‌گویی! اعضای خانواده یا حتی فامیل در خانه بزرگ‌ خاندان جمع می‌شدند و با چهره‌ای باز و گوشی شنوا به حکایت‌ها و داستان‌های بزرگ‌ترها گوش می‌دادند و جوان‌تر‌ها دلخوشی‌شان این بود که حافظ در فال شب یلدا همانی را بگوید که دل آنها می‌خواهد! شب یلدا بود و خوراکی‌ها و قصه‌هایش و دید و بازدیدی که همه را تا مدت‌ها سرحال نگه می‌داشت.

چشم، همچشمی‌ هم در کار نبود ! معمولا پیرمرد و پیرزن‌هایی که بزرگ‌ خاندان بودند به آنچه از قدیم برایشان مانده بود، قانع بودند و وسیله‌های خانه‌شان مهمانان را بیشتر به دنیای نوستالژی و خاطره‌بازی می‌برد تا به فکر این بیندازد که‌ای داد و بیداد، دیدی چی شد، من عقب ماندم از فلان مبلمان استیل با لوستر کلان و لوازم آشپزخانه سوپر لوکس!

امان از تغییر!

اما واقعیت این است که در یکی، دو دهه اخیر جامعه ما چنان در مسیر تغییر قرار گرفته و صبر و تحمل روز‌به‌روز کمتر شده که مردم بخصوص جوان‌‌ها دیگر حوصله شنیدن دو کلام حرف حساب را هم ندارند، چه برسد به این که حضور در میان جمع را برتابند و پای قصه مادربزرگ و پدربزرگ بنشینند‌! اگر تا دو، سه سال قبل بزرگ‌های خانواده یک ماه قبل از شب یلدا دهان به دهان و گوش به گوش می‌رساندند که شب یلدا موبایل‌هایتان را خاموش کنید و به خانه ما بیایید، امسال جوان‌ها زودتر از آنها دست به کار شده و شوخی‌سازی با این ایده خوب را شروع کرده و آن‌قدر در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی از آن جوک و لطیفه ساخته و به‌ گوش مادربزرگ‌‌ها و پدربزرگ‌ها و عمه‌ و خاله‌خانم‌ها رسانده‌اند که دیگر آن بندگان خدا امسال رویشان نمی‌شود طرح خاموشی موبایل‌ها در شب یلدا را مطرح کنند.

بی‌راه نیست اگر بگوییم بی‌توجهی به آداب و سنن قدیمی از خانواده‌ها شروع شده است، شاید اگر پدر و مادرها آداب قصه‌گویی و داستان‌خوانی برای فرزندان خود را حفظ کرده‌ بودند حالا نوجوان‌‌ها و جوان‌ها از دورهمی‌هایی که شنیدن حکایت و تجربه بزرگ‌ترها نخ تسبیح آن است، فراری نمی‌شدند. اگر حافظ‌خوانی از خانه‌های ما حذف نمی‌شد، حالا جوان‌ها تفأل به حافظ را مسخره نمی‌کردند و به ما نشانی فا‌لگیری‌های تلگرامی را نمی‌دادند.

جلوی ضرر را سدکن!

با همه اینها به قول مثل قدیمی جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است و ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است‌! اگر از همین امشب که شب یلدای 96 است، تغییر را شروع کنیم چند سال دیگر شاید دورهمی‌های زیباتری را رقم بزنیم. شب یلدا مناسکی دارد که پشت هر کدامشان کلی ایده برای خوب زندگی کردن وجود دارد. شب یلدا نه قرتی‌بازی است و نه ادابازی و نه شوآف کردن و گرفتن چند عکس برای انتشار در صفحات مجازی و اینستاگرام.

نوروز و شب یلدا که یکی در اول بهار است و دیگری در اول زمستان نسخه‌ای است برای زندگی سالم؛ سالم هم از نظر روانی و روحی و هم جسمی. بازگشت به این سنت‌ها نسخه‌ای تک برگی است؛ قرصی نیست که آن را خورد و متحول شد یا آمپولی که خیلی زود نتیجه خود را نشان بدهد. در طول زمان این آداب که به دلیل کم‌توجهی به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در جامعه ما کمرنگ شده باید بازسازی شود. باید متوجه شویم بازگشت به اصل خود تنها راه نجات کشور و خودمان است، با عبور از آنچه متعلق به ماست و برای ساخت آن نسل‌های زیادی زحمت کشیده‌‌اند، تبدیل به آدم‌های بی‌هویتی می‌شویم که هیچ جا ما را نخواهند پذیرفت.

رسمی سازگار با طبیعت

واقعیت این است که مدت‌هاست از طبیعت دور شده‌ایم و وقتی از طبیعت فاصله بگیرید از رسوم کهن هم فاصله می‌گیرید، چراکه تمام رسوم زیبای ما مبتنی بر طبیعت است.

اینها گفته‌های جمشید مشایخی، بازیگر کهنه‌کار ایرانی است که عاشق شب یلداست و در گفت‌وگویی عنوان کرد که دوست ندارد این شب تمام شود. گفته نوه‌اش با دوستانش به خانه آنها می‌آیند و شب خوشی را برایشان رقم می‌زنند.

این بازیگر معتقد است همه نماد‌های این شب خوب و دوست‌داشتنی است و هر کدام در جای خود قشنگی ویژه‌ای دارد. دیوان حضرت حافظ را نمی‌توان با چیز دیگری مقایسه کرد. انار میوه بهشتی است و تمام آفریده‌های خداوند نشان از عظمت و بزرگی‌اش دارد، رسم قصه‌گویی نیز در این شب بسیار زیباست، اما دیوان حضرت حافظ برای مردم ما چیز دیگری است. ما با دیوان هیچ شاعری فال نمی‌گیریم و تنها به فال حافظ معتقدیم، نه به این دلیل که شاعران دیگر افراد کوچکی بوده یا اشعار زیبا نداشته‌اند، بلکه به‌خاطر حس عاطفی و عاشقانه‌ای است که مردم ایران با این شاعر و اشعار او دارند.

یک امشب را بی‌خیال!

حالا دیگر همه مردم دست‌شان آمده که هر مناسبتی چراغ سبزی است برای بازاریان و کسب درآمد و سود بیشتر. مدتی است که حراج‌های شب یلدا شروع شده است! حتی کتاب‌های رنگ‌آمیزی هم حراج شب یلدا گذاشته‌اند! یکی نیست بگوید اگر اجناستان روی دست‌تان به اصطلاح باد کرده چرا از هر مناسبتی، آن هم مناسبتی مثل شب یلدا برای فروش آنها استفاده می‌کنید! از همه بیشتر مراقب فروش‌های فوق‌العاده اینترنتی باشید. شاید جوک‌سازی و شوخی‌سازی را از خیلی وقت پیش شروع کرده‌اید که شب یلدا مجبور نباشید گوشی‌ها را غلاف کنید، اما از شوخی گذشته یک امشب را برای خودتان زندگی کنید! همه را رها کنید، فارغ از دغدغه و استرس این‌که چه تعداد پست مرا دیده و لایک کرده و به اشتراک گذاشتند، آرام بگیرید، از خوشمزه‌های این شب بخورید، در فضای واقعی و رودرروی آدم‌های واقعی حرف بزنید و بخندید، برای دوست و آشنایی که با مشکلی روبه‌رو شده دعای خیر کنید، از غذای مامان بزرگ تعریف کنید، بگذارید عمه خانم بگوید که چقدر شما را دوست دارد.

به چشمان پدربزرگ و خان‌عمو و خان‌دایی عمیق نگاه کنید، اجازه بدهید دلش قرص شود که حرف‌هایش را باور کرده‌اید. یک امشب را آرام بگیرید و بگذارید طعم خوش زندگی در روح‌تان ته‌نشین شود. این حس خوب روزهای زیادی از شما محافظت خواهد کرد. باور نمی‌کنید، امتحان کنید! مثل همه آن‌چیزهایی که امتحان کردید و الان می‌گویید که حس خوبی از آن ندارید...! این یکی حتما شما را سرخوش و دلتان را آرام خواهد کرد...

شب یلدای بچگی یادم نمیره!

مهران رجبی در هر گفت‌وگویی یادی هم از روستای محل تولدش می‌کند.این بازیگر از این که روستا‌زاده است احساس خوبی دارد. این که روستایشان آن طرف سد کرج بوده و او و دوستانش بیشتر اوقات مشغول شنا بوده‌اند هنوز هم حس خوبی به او می‌دهد. او درباره شب یلدا می‌گوید: شب یلدا برایم بسیار نوستالژیک است. وقتی اسم این شب را می‌شنوم یاد دوران کودکی‌ام می‌افتم؛ زمانی که در روستای‌مان واریان زندگی می‌کردم و این شب را دور کرسی جمع می‌شدیم. نگاه ما بچه‌های فامیل همیشه به سقف خانه و خوشه‌های انگوری بود که پدرم از سقف آویزان می‌کرد و برای این شب نگه می‌داشت. خانه ما دو اتاق بیشتر نداشت، یکی اتاقی بود که در آن زندگی می‌کردیم و دیگری اتاق مهمان. شب‌های یلدا همراه اعضای فامیل در اتاق مهمان جمع می‌شدیم.

دورهمی با صفا

مرجانه گلچین چند سالی خارج از کشور زندگی کرده در برگشت به ایران بیشتر از قبل به آداب و سنن قدیمی علاقه نشان داده و بیشتر به آنها پایبند است.انگار تجربه زندگی در خارج از کشور به او ثابت کرده هیچ جا بهتر از ایران نیست‌! ایرانی که طبیعتش در همه طول سال چهارفصل است و هر گوشه‌اش آداب و فرهنگی دارد؛ غذایش خاص است و لباس نشان جغرافیای منطقه است. او حیفش می‌آید که این‌همه زیبایی نادیده گرفته شده و روز‌به‌روز کمرنگ‌تر می‌شود.

گلچین معتقد است: آنهایی که ایران و ایرانی را دوست دارند سنت‌هایی مانند شب یلدا را هم دوست دارند و آنهایی که متاسفانه گذشته خود را فراموش کرده‌ و به زندگی‌های ماشینی و مدرن جدید دلبسته و پایبند شده‌اند، طبیعتا خیلی از سنت‌ها را به دست فراموشی سپرده‌اند. من فکر می‌کنم سفره شب یلدا و نماد‌های آن و جشنی که گرفته می‌شود، همه ظواهر قضیه است و مفاهیم بسیار عمیقی پشت این شب و این آیین زیبا وجود دارد که حتی اگر دسته دوم هم با آن آشنا شوند این شب را پاس خواهند داشت و حداقل برای یک شب از زندگی ماشینی دور خواهند شد.

باران باستانی - روزنامه‌نگار / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها