حسن روشن: گلر نبودم، گلزن شدم

حسن روشن به اصطلاح خودمانی، فوتبالیستی تمام استقلالی است.
کد خبر: ۱۰۹۶۰۵۴

از دهه 40 در این باشگاه پا به توپ شد و بعد از گلزنی و قهرمانی و سپری کردن خاطرات تلخ و شیرین همراه با تاج و استقلال، در همین باشگاه به عمر فوتبالی خودش پایان داد. پیشکسوت فوتبال در چند سال اخیر مسئولیت‌هایی در استقلال داشت و آکادمی باشگاه را اداره می‌کرد، اما روحیه خاص او سبب شد از برخی فعالیت‌ها درون باشگاه فاصله بگیرد.

روشن صریح اللهجه است و گاهی در واکنش به اتفاقات فوتبالی با لحنی بسیار تند مصاحبه می‌کند و موضع می‌گیرد. خودش می‌گوید اهل گرفتن پست در فوتبال نیست فقط دلش می‌سوزد و دلشوره‌هایش برای موفقیت استقلال است.

ستاره تیم ملی فوتبال و باشگاه تاج در دهه 50 فورواردی با قابلیت‌های فنی کم‌نظیر بود و گل‌هایش سرنوشت بسیاری از بازی‌ها را تعیین می‌کرد. او در بازی‌های آسیایی، جام ملت‌های آسیا، مقدماتی جام جهانی، جام جهانی، مقدماتی المپیک، المپیک، قهرمانی جوانان آسیا و ارتش‌های جهان بازی کرده است. روشن را پدیده دهه 50 فوتبال می‌دانند که بی‌تردید گل‌های کم‌نظیر او در رقابت‌های ملی و باشگاهی از ماندگارترین لحظات تاریخ فوتبال ایران به شمار می‌آید.

فرزند چندم خانواده؟

فرزند سوم، ‌زاده 1334 و پسر ارشد منوچهر روشن فوتبالیست دهه 30.

اهل کجا؟

سرپل ده تجریش.

آشنایی با فوتبال؟

من از همان سه چهار سالگی پا به توپ بودم چون همیشه با پدرم در تمرینات شرکت می‌کردم. دایی من هم از فوتبالیست‌های خوب آن زمان بود.

تحصیلات؟

دیپلم.

اهل درس بودید؟

بله. پدر و مادرم مشوق فوتبالیست شدن من بودند، اما توصیه می‌کردند درس بخوانم.

بجز فوتبال چه ورزش‌هایی؟

من از اولش اهل جست و خیز بودم. هر روز در مسیر مدرسه می‌دویدم و در تیم‌های دوومیدانی، پینگ‌پنگ و کشتی مدرسه فعالیت داشتم. با این تیم‌ها بارها در آموزشگاه‌های منطقه شمیرانات مدال گرفتم.

... و اما فوتبال؟

با تیم‌های آموزشگاهی آغاز کردم و سال 1350 با تیم منتخب دبیرستان نراقی در تهران سوم شدیم.

چرا تاج؟

تاج همیشه بهترین بوده و هست. آن زمان تاج یکی از بهترین آکادمی‌ها را داشت و زیر نظر دانایی‌فر، پدر ایرج دانایی‌فر، کار می‌کردیم. تاج، تنها تیمی بود که پدرم به آن اعتماد داشت و می‌دانست در آن موفق می‌شوم و همین اتفاق هم افتاد.

اولین دستمزدتان؟

ماهانه 250 تومان.

ظاهرا دروازه‌بان بودید؟

بله، اما بعد که فهمیدم جثه‌ام برای دروازه‌بانی ساخته نشده و جنس من گل گرفتن نیست بلکه گل زدن است رفتم و مهاجم شدم.

دهه 50 آغاز شکوفایی‌تان بود؟

اواخر سال 51 که حشمت مهاجرانی سرمربی تیم ملی شده بود با توجه به شرایط سنی، بهترین‌ها را جمع کرد. ما در قالب تیم جوانان به تورنمنتی تدارکاتی رفتیم و فعالیت‌های ملی‌ام را از همان جا آغاز کردم... .

تا رسیدید به فینال جوانان آسیا؟

بله، اردیبهشت 52 بازی ایران با ژاپن بود که ما در استادیوم آزادی 2 بر صفر آنها را بردیم و قهرمان آسیا شدیم.

هت‌تریک کردید؟

یک سال بعد در بازی با هنگ‌کنگ سه بار گلزنی کردم و تیم ما بازی را با همین نتیجه برد و در نیمه نهایی حریف کره‌جنوبی شد.

آقای گل جوانان؟

در رقابت‌های سال 1353 جوانان آسیا آقای گل شدم، اما تعداد گل‌هایم خاطرم نیست. چند وقت پیش یکی به من گفت رکورد گلزنی تو را یکی از جوانان تیم ملی فوتبال شکست. گفتم کدام رکورد؟ ما که آن وقت‌ها برای رکورد بازی نمی‌کردیم.

حساس‌ترین گلی که زدید؟

در فوتبال باشگاهی گل‌هایی که در یاد مردم مانده زیاد دارم، اما گلی که در دومین دوره مسابقات جام تخت‌جمشید و در هفته پایانی و دقایق پایانی بازی مقابل پرسپولیس زدم حساس‌ترین گل باشگاهی من بود.

گل‌های ملی؟

من تقریبا در بیشتر تورنمنت‌ها گل زدم. در
48 بازی 13 گل ملی دارم. گلزنی در المپیک مونترال مقابل لهستان، گلی که به پرو در جام جهانی 1978 زدم و دو گلی که با وجود مصدومیت به کره‌جنوبی زدم، گل‌های حساس من در بازی‌های ملی بودند.

آچار فرانسه فوتبال؟

به دلیل این‌که بعد از جوانان در رده‌های امید، باشگاهی و ارتش‌ها فوتبال بازی کردم و در خط حمله هر تیمی که بودم زهردار بود و می‌گفتند روشن آچار فرانسه فوتبال است. یک سال در مسابقه با ارتش ایتالیا این تیم را با یک گل شکست دادیم که جزو خاطرات شیرین من است و از همان سال‌ها حکایت دارد.

پیشنهاد خارجی؟

از تیم‌های پاری‌سن‌ژرمن و چلسی پیشنهاد داشتم، اما در آن سال‌ها به دلیل علاقه‌ام به ایران هر دو را رد کردم. پول این تیم‌ها حدود یک میلیون و 500 هزار تومان می‌شد، اما شرایطم در ایران خوب بود و ماندم.

خاطره‌ای با مرحوم ناصر حجازی

حسن روشن در مرور خاطراتش از هم‌اتاق شدن با مرحوم ناصر حجازی می‌گوید و این که در یکی از سفرهای مقدماتی ملبورن با ناصرخان هم اتاق بود. او می‌گوید: ناصر نگران بازی ایران و استرالیا بود چون یک بار با سه گل به این تیم باخته بودیم. به ناصر می‌گفتم تو گل نخور خیالت راحت من گل می‌زنم. آن روز ناصر خیلی خوب کار کرد و حتی بازیکن حریف یک پنالتی را از دست داد تا این‌که دقیقه 75 روی ریباند شوت صادقی من گل زدم و ما بازی را یک بر صفر بردیم. برای شادی بعد از گل معمولا دروازه‌بانان، گلزنان را بغل نمی‌کنند، اما در آن مسابقه ناصر در حالی که چشمانش پر از اشک بود محکم مرا در آغوش گرفت... .

خداحافظی روشن

حسن روشن در سال 1357 از تاج جدا شد و به تیم الاهلی امارات پیوست تا نامش را به عنوان یکی از لژیونرهای فوتبال قبل از انقلاب ایران ثبت کند. روشن بازی در تیم فورت لادردال آمریکا را هم در کارنامه دارد. او پس از چهار سال بازی در الاهلی به ایران بازگشت و درحالی که نام تاج به استقلال تغییر کرده بود بار دیگر پیراهن آبی پوشید. روشن پس از یک فصل بازی برای استقلال دوباره سال 1362 برای الاهلی به میدان رفت و سومین بار پیراهن آبی را بعد از بازی کردن برای الاهلی بر تن کرد. این حضور، آخرین حضور حسن روشن در تیم استقلال بود و این مهاجم گلزن پس از چهار سال بازی در استقلال سال 1367 با پیراهن این تیم برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد.

محمد رضاپور - روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها