سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دنیای متحولشده نوجوانان امروز
یکی از دلایل کاستیهای تولید ادبیاتی پویا برای نوجوانان در ایران، فاصلهای است که خالقان این آثار با مناسبات بهروز این ادبیات متناسب با نیازهای امروزین گرفتهاند.
یک پژوهشگر ادبیات نوجوانان در این باره معتقد است که همین اصرار نویسندگان داستانهایی برای نوجوانان است که باعث شده نوجوانان ما از کتابخوانی فاصله بگیرند.
علی رزمآرای در این باره میگوید: «بچههای امروز دوست ندارند از مهربانیهای روستایی که در کودکیهای ما بود، بنویسیم. آنها اغلب در شهر بزرگ شدهاند و اهل شهر بازی و تبلت و اینترنت هستند. بنابراین اگر داستان را به روستا میبریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجهشان را جلب نمیکند... از سوی دیگر بچهها از صبح تا شام، از پدر و مادر گرفته تا معلم و مربی و ناظم و... نصیحت میشوند و همین برایشان کافی است. دیگر نمیخواهند در داستان، نصیحت بخوانند». از همین رو رزمآرای معتقد است تعریف تعهد در نوشتن برای نوجوانان باید متحول شود. او در این باره میگوید: «داستاننویسان ما باید تعهد را، هممعنی پندگفتن درنظر نگیرند، بچههای ما، مثل همه بچههای دنیا میخواهند شخصیتهایی از جنس خودشان در داستانها باشند. بچههایی که یواشکی سراغ مربّا میروند، از دارو متنفرند، از آمپول میترسند، سه بار مسواک زدن در روز را نمیفهمند، حتی اگر درس بخوانند هم، بازی را ترجیح میدهند، از شاگرد اولها بدشان میآید و نمیتوانند تصور کنند که بچهای چیزی را به تعطیلشدن مدرسه ترجیح دهد. حتی باادبترین بچهها هم دوست دارند ادای معلمشان را درآورند و دیر بزرگ شوند. به همین دلیل است که از ماجراهای رامونا و هنری زلزله و گودون و نیکولا کوچولو لذت میبرند. حتی دوست دارند پندها را هم با خوشمزگی بشنوند و مهارتهای اجتماعی را در لابهلای شیطنتها بیاموزند. بنابراین نوشتههای برایان موزس را میخوانند؛ اما ادبیات تعلیمی ما را نگاه هم نمیکنند. نوجوانها دوست دارند به جای این که بشنوند جاهای ناشناخته چه خطراتی دارند، از سرزمین اشباح سر در بیاورند و داستانهایی بخوانند که آنها را بترساند. برای همین پول میدهند و کتابهای دارن شان و شل سیلور استاین را میخرند تا دنیای کودکی و نوجوانی را تجربه کنند. همان دنیایی که ادبیات کودک و نوجوان ما، کم دارد.»
اما حرفهای رزمآرای همه آن چیزی نیست که درباره این فاصله میتوان گفت. به طور مثال، مصطفی رحماندوست، چندان به این باور قائل نیست که ادبیات تولیدشده برای نوجوانان نیازمند تغییر و تحول بنیادین است چون اساس کار برای نوجوانان، بنابراین که ویژگیهای آنان یکی است، همچنان بر مدار سابق میچرخد.
این نویسنده و شاعر ادبیات کودکان و نوجوانان در پاسخ به اینکه با توجه به تغییر و تحولات در ذهنیات نوجوانان مبتنی بر تغییر علایق و سلایق آنان، نویسندگان چه باید بکنند؟ به جامجم میگوید: «درست است که تغییرات رخداده در علایق نوجوانان بر اساس تغییرات تکنولوژیکی که با آن روبهرو هستند، تغییرات عمدهای است، اما باید توجه داشت که نسبت نوجوانی بچههای امروز به نوجوانیِ جوانهای امروز، به مانند نسبت نوجوانی شما به پدران شماست؛ همانطور که پدر شما هم وقتی شما نوجوان بودید، بسیاری از تغییرات را نسبت به نسل شما حس میکرد و حالا شما نسبت به فرزند نوجوانتان حس میکنید. با این حال، همه این امکاناتی که افزوده شده و حوصلههای کم نوجوانان امروز و این تغییرات بنیادین باعث نمیشود فکر کنیم نوجوانان، ویژگیهای مشترک و ثابتی ندارند. نوجوانان به لحاظ روانشناسی در اینجا با تاجیکستان و آمریکا و همین طور نوجوانان کنونی با گذشته به این لحاظ فرقی ندارند. همه نوجوانها نیازها و ویژگیهای مشترک دارند».
این پیشکسوت ادبیات نوجوانان، بر این اساس معتقد است که اگر اثری با توجه به ویژگیهای مشترک مورد اشاره نوشته شود، مورد توجه واقع خواهد شد. رحماندوست در توضیح این ویژگیها میگوید: «مثلا خودقهرمانبینی، فتح و تغییر دنیا و ویژگیهایی از این دست در همه نوجوانهای دنیا و همه زمانها یکی است. حالا دقت کنید آن کسی که با دوات و قلم مینوشت، اگر میخواست چیزی را تغییر دهد، میدانست که گستره تغییرش شهری خواهد بود که در آن زندگی میکند، اما آن کسی که امروز با وسایل ارتباط جمعی مدرن آشناست، ابعاد دیگری از تغییرات را در نظر دارد. بنابراین ما دو نوع نوشته داریم نوع اول که ناظر بر این تغییرات و تکنولوژی نیست که البته رنگ و بوی زمان هم دارد و نوع دوم که ناظر بر تغییرات است. در این نوع نوشتن، کسی موفق است که نوع ارتباط نوجوانها را با این وسایل ارتباطی جدید بشناسد و بنویسد. اما آن کسی که میخواهد با توجه به ویژگیهای مشترک نوجوانان در دنیا بنویسد، او هم میتواند به بخشی از نیازها پاسخ بدهد و کارش منتفی نیست.
آسیب ترجمههای متعدد و ضعیف
مصطفی رحماندوست همچنین با اشاره به ترجمههای متعدد و مغلوط و ضعیف برای نوجوانان در بازار کتاب، میگوید که اساسا با نظارت جلوگیرنده، موافق نیست. او میگوید: نمیشود حرکات فرهنگی را با محدودیت بهینه کرد. ادبیات خوب راهش را پیدا میکند و ناخالصیها را خودش بیرون میریزد. نمیشود گفت مثلا لیسانسهها و فوقلیسانسههای زبان فقط ادبیات نوجوانان را ترجمه کنند. مرحوم احمد آرام، دیپلم داشت اما از بزرگترینهای تاریخ ترجمه ماست. معتقدم در بازار، خوب و بد خودش را نشان میدهد. مشتری جنس خوب را انتخاب میکند اگر قدرت انتخاب او را بالا ببریم. این طوری کسی که با پارتیبازی یا سرمایه شخصی کتابی ضعیف را راهی بازار میکند، کنار گذاشته میشود. ما نباید هر وقت به کاستی برمیخوریم، سریع یاد پلیس بیفتیم یا بگوییم ارشاد بیاید جلویش را بگیرد. میدانم که این بلا سر فرزندان ما آمده که هر کسی یک دوره کلاس زبان رفته، ناشری پیدا کرده و کتاب نوجوان چاپ کرده یا ناشرانی هم هستند که قدرت همکاری با مترجمان طراز اول را ندارند و دست به دامان چنین مترجمانی شدهاند. اما آنهایی که کتابخوان هستند، دنبال اینها نمیروند. حتی مخاطب ما روی تصویرپردازیها اندیشه انتقادی دارد چه برسد به متن.
موضوعات مهم کدامند؟
علیرضا حکمتی، اما علاوه بر اینها، به موارد دیگری اشاره میکند. این نویسنده داستانهای نوجوانان، با بیان اینکه ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما، هنوز جایگاهی متناسب با فراز و فرودهای حیاتش به دست نیاورده است، درباره برخی مشکلات مبتلا به این حوزه میگوید: پراکندگی نویسندگان و همچنین نامشخصبودن موضوعات مهم در این حوزه ادبی، تولید آثار ضعیف را سبب شده است. هر گروهی به فراخور ذوق خود یا ناشر، به تولید کتاب و اثری دست میزند.
او در نگاهی کلی، برخی دیگر از آسیبهای نوشتن را برای نوجوانان اینگونه فهرست میکند: ناتوانی در معرفی آثار برتر، عدم شناسایی و معرفی ذائقههای مخاطب امروزی، تغییرات شتابزده و آنی در مقوله تولید ادبی، انتشار آثار بدون درنظرگرفتن علاقهمندی مخاطب، عقبماندن از زبان امروزی، سردرگمی در توجه یا عدم پایبندی به سنتهای گذشته، همراهی بیشتر با ناشر به جای همراهی با مخاطب، بیتوجهی به نقد و بررسی آثار تولیدشده و... در کنار عدم معرفی ادبیات قوی، قوامیافته و مبتکرانه، از مسائلی است که این روزها گریبانگیر ادبیات نوجوان است.
حکمتی با بیان اینکه این موارد را با عدم حضور درخور رسانههای مکتوب برای کودکان و نوجوانان که مقایسه کنیم، بیشتر به فقر در این حوزه پی میبریم، ابراز امیدواری میکند که معرفی آثار امروزی و بخصوص ایرانی در کنار معرفی شاهکارها و مفاخر ادبی جهانی در حوزه کودک و نوجوان، میتواند یاریدهنده ادبیات نوجوان ما باشد.
امکان حرفهایبودن نویسنده ادبیات نوجوانان
مصطفی رحماندوست معتقد است ارزیابی وضع مطلوب یا نامطلوب ادبیات نوجوانان، تابع وضع مخاطب است. این شاعر پیشکسوت به جامجم میگوید: «متاسفانه کتابخوان کم داریم و در نتیجه تیراژ کتاب پایین است. از همین رو نویسنده حرفهای که بتواند از راه نویسندگی زندگی کند، نداریم و همین باعث میشود تولید درست و حسابی نداشته باشیم. کتاب هزارتایی از نظر اقتصادی چیزی برای نویسنده ندارد. در این وضع، از نویسنده نمیتوان انتظار داشت که بهروز عمل کند. اما به نسبت این مشکلات، سطح کار ما خوب است، هر چند از نظر حرکتهای جهانی
عقبیم.رحماندوست که از معدود نویسندههای نوجوانان است که نوشتن شغلش محسوب میشود، در این باره میافزاید: «آدمی که هشت ساعت کار مداوم بکند از هزار نفر یک نفر هم نیست. بازدهی کاری هم در کشور ما نیم ساعت تا سه ربع است. من دو تا هشت ساعت حرفهای کار میکنم. این روزی16 ساعت کارکردن مربوط به خواندن و نوشتن است. هر کس روزی 16 ساعت کار کند، میتواند حرفهای باشد.»
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد