نویسندگان ادبیات معاصر رغبتی برای نوشتن آثار خاص نوجوانان ندارند

بی‌مهری ادبیات به نوجوانان

ادبیات کودک و نوجوان در ایران، همواره دچار سوءتفاهم‌هایی بوده است. در این میان، ادبیاتی که در خلال شعر، داستان و دیگر انواع برای نوجوانان تولید می‌شود، در بلاتکلیفی بیشتری نسبت به ادبیات کودکان به سر برده است. کارشناسان و ناظران این ادبیات، دلیل عمده آن را تعریف‌ناپذیرماندن ویژگی‌های ادبیات نوجوانان دانسته‌اند. جدای از این آسیب عمده، می‌خواهیم بدانیم ادبیات نوجوانان امروز چه حیاتی را سپری می‌کند.
کد خبر: ۱۰۵۸۲۶۶

دنیای متحول‌شده نوجوانان امروز

یکی از دلایل کاستی‌های تولید ادبیاتی پویا برای نوجوانان در ایران، فاصله‌ای است که خالقان این آثار با مناسبات به‌روز این ادبیات متناسب با نیازهای امروزین گرفته‌اند.

یک پژوهشگر ادبیات نوجوانان در این باره معتقد است که همین اصرار نویسندگان داستان‌هایی برای نوجوانان است که باعث شده نوجوانان ما از کتابخوانی فاصله بگیرند.

علی رزم‌آرای در این باره می‌گوید: «بچه‌های امروز دوست ندارند از مهربانی‌های روستایی که در کودکی‌‌های ما بود، بنویسیم. آنها اغلب در شهر بزرگ شده‌اند و اهل شهر بازی و تبلت و اینترنت هستند. بنابراین اگر داستان را به روستا می‌بریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجه‌شان را جلب نمی‌کند... از سوی دیگر بچه‌ها از صبح تا شام، از پدر و مادر گرفته تا معلم و مربی و ناظم و... نصیحت می‌شوند و همین برایشان کافی است. دیگر نمی‌خواهند در داستان، نصیحت بخوانند». از همین رو رزم‌آرای معتقد است تعریف تعهد در نوشتن برای نوجوانان باید متحول شود. او در این باره می‌گوید: «داستان‌نویسان ما باید تعهد را، هم‌معنی پندگفتن درنظر نگیرند، بچه‌های ما، مثل همه بچه‌های دنیا می‌خواهند شخصیت‌هایی از جنس خودشان در داستان‌ها باشند. بچه‌هایی که یواشکی سراغ مربّا می‌روند، از دارو متنفرند، از آمپول می‌ترسند، سه بار مسواک زدن در روز را نمی‌فهمند، حتی اگر درس‌ بخوانند هم، بازی را ترجیح می‌دهند، از شاگرد اول‌ها بدشان می‌آید و نمی‌توانند تصور کنند که بچه‌ای چیزی را به تعطیل‌شدن مدرسه ترجیح دهد. حتی باادب‌ترین بچه‌ها هم دوست دارند ادای معلمشان را درآورند و دیر بزرگ شوند. به همین دلیل است که از ماجراهای رامونا و هنری زلزله و گودون و نیکولا کوچولو لذت می‌برند. حتی دوست دارند پندها را هم با خوشمزگی بشنوند و مهارت‌های اجتماعی را در لابه‌لای شیطنت‌ها بیاموزند. بنابراین نوشته‌های برایان موزس را می‌خوانند؛ اما ادبیات تعلیمی ما را نگاه هم نمی‌کنند. نوجوان‌ها دوست دارند به جای این که بشنوند جاهای ناشناخته چه خطراتی دارند، از سرزمین اشباح سر در بیاورند و داستان‌هایی بخوانند که آنها را بترساند. برای همین پول می‌دهند و کتاب‌های دارن شان و شل سیلور استاین را می‌خرند تا دنیای کودکی و نوجوانی را تجربه کنند. همان دنیایی که ادبیات کودک و نوجوان ما، کم دارد.»

اما حرف‌های رزم‌آرای همه آن چیزی نیست که درباره این فاصله می‌توان گفت. به طور مثال، مصطفی رحماندوست، چندان به این باور قائل نیست که ادبیات تولیدشده برای نوجوانان نیازمند تغییر و تحول بنیادین است چون اساس کار برای نوجوانان، بنا‌بر‌این که ویژگی‏‏های آنان یکی است، همچنان بر مدار سابق می‏چرخد.

این نویسنده و شاعر ادبیات کودکان و نوجوانان در پاسخ به این‌که با توجه به تغییر و تحولات در ذهنیات نوجوانان مبتنی بر تغییر علایق و سلایق آنان، نویسندگان چه باید بکنند؟ به جام‌جم می‏گوید: «درست است که تغییرات رخ‏داده در علایق نوجوانان بر اساس تغییرات تکنولوژیکی که با آن روبه‏رو هستند، تغییرات عمده‏ای است، اما باید توجه داشت که نسبت نوجوانی بچه‌های امروز به نوجوانیِ جوان‌های امروز، به مانند نسبت نوجوانی شما به پدران شماست؛ همان‏طور که پدر شما هم وقتی شما نوجوان بودید، بسیاری از تغییرات را نسبت به نسل شما حس می‌کرد و حالا شما نسبت به فرزند نوجوانتان حس می‏کنید. با این حال، همه این امکاناتی که افزوده شده و حوصله‌های کم نوجوانان امروز و این تغییرات بنیادین باعث نمی‏شود فکر کنیم نوجوانان، ویژگی‏های مشترک و ثابتی ندارند. نوجوانان به لحاظ روان‌شناسی در این‌جا با تاجیکستان و آمریکا و همین طور نوجوانان کنونی با گذشته به این لحاظ فرقی ندارند. همه نوجوان‏ها نیازها و ویژگی‌های مشترک دارند».

این پیشکسوت ادبیات نوجوانان، بر این اساس معتقد است که اگر اثری با توجه به ویژگی‌های مشترک مورد اشاره نوشته شود، مورد توجه واقع خواهد شد. رحماندوست در توضیح این ویژگی‏ها می‏گوید: «مثلا خودقهرمان‌بینی، فتح و تغییر دنیا و ویژگی‏هایی از این دست در همه نوجوان‌های دنیا و همه زمان‏ها یکی است. حالا دقت کنید آن کسی که با دوات و قلم می‌نوشت، اگر می‌خواست چیزی را تغییر دهد، می‏دانست که گستره تغییرش شهری خواهد بود که در آن زندگی می‏کند، اما آن کسی که امروز با وسایل ارتباط جمعی مدرن آشناست، ابعاد دیگری از تغییرات را در نظر دارد. بنابراین ما دو نوع نوشته داریم نوع اول که ناظر بر این تغییرات و تکنولوژی نیست که البته رنگ و بوی زمان هم دارد و نوع دوم که ناظر بر تغییرات است. در این نوع نوشتن، کسی موفق است که نوع ارتباط نوجوان‌ها را با این وسایل ارتباطی جدید بشناسد و بنویسد. اما آن کسی که می‌خواهد با توجه به ویژگی‌های مشترک نوجوانان در دنیا بنویسد، او هم می‌تواند به بخشی از نیازها پاسخ بدهد و کارش منتفی نیست.

آسیب ترجمه‏های متعدد و ضعیف

مصطفی رحماندوست همچنین با اشاره به ترجمه‏های متعدد و مغلوط و ضعیف برای نوجوانان در بازار کتاب، می‏گوید که اساسا با نظارت جلوگیرنده، موافق نیست. او می‏گوید: نمی‏شود حرکات فرهنگی را با محدودیت بهینه کرد. ادبیات خوب راهش را پیدا می‌کند و ناخالصی‌ها را خودش بیرون می‌ریزد. نمی‌شود گفت مثلا لیسانسه‌ها و فوق‌لیسانسه‌های زبان فقط ادبیات نوجوانان را ترجمه کنند. مرحوم احمد آرام، دیپلم داشت اما از بزرگ‌ترین‌های تاریخ ترجمه ماست. معتقدم در بازار، خوب و بد خودش را نشان می‏دهد. مشتری جنس خوب را انتخاب می‌کند اگر قدرت انتخاب او را بالا ببریم. این طوری کسی که با پارتی‌بازی یا سرمایه شخصی کتابی ضعیف را راهی بازار می‌کند، کنار گذاشته می‌شود. ما نباید هر وقت به کاستی برمی‏خوریم، سریع یاد پلیس بیفتیم یا ‌بگوییم ارشاد بیاید جلویش را بگیرد. می‌دانم که این بلا سر فرزندان ما آمده که هر کسی یک دوره کلاس زبان رفته، ناشری پیدا کرده و کتاب نوجوان چاپ کرده یا ناشرانی هم هستند که قدرت همکاری با مترجمان طراز اول را ندارند و دست به دامان چنین مترجمانی شده‌اند. اما آنهایی که کتابخوان هستند، دنبال اینها نمی‌روند. حتی مخاطب ما روی تصویرپردازی‌ها اندیشه انتقادی دارد چه برسد به متن.

موضوعات مهم کدامند؟

علیرضا حکمتی، اما علاوه بر اینها، به موارد دیگری اشاره می‌کند. این نویسنده داستان‏های نوجوانان، با بیان این‏که ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما، هنوز جایگاهی متناسب با فراز و فرودهای حیاتش به دست نیاورده است، درباره برخی مشکلات مبتلا به این حوزه می‏گوید: پراکندگی نویسندگان و همچنین نامشخص‏بودن موضوعات مهم در این حوزه ادبی، تولید آثار ضعیف را سبب شده است. هر گروهی به فراخور ذوق خود یا ناشر، به تولید کتاب و اثری دست می‌زند.

او در نگاهی کلی، برخی دیگر از آسیب‏های نوشتن را برای نوجوانان این‏گونه فهرست می‏کند: ناتوانی در معرفی آثار برتر، عدم شناسایی و معرفی ذائقه‏های مخاطب امروزی، تغییرات شتاب‏زده و آنی در مقوله تولید ادبی، انتشار آثار بدون درنظرگرفتن علاقه‏مندی مخاطب، عقب‏ماندن از زبان امروزی، سردرگمی در توجه یا عدم پایبندی به سنت‏های گذشته، همراهی بیشتر با ناشر به جای همراهی با مخاطب، بی‏توجهی به نقد و بررسی آثار تولیدشده و... در کنار عدم معرفی ادبیات قوی، قوام‏یافته و مبتکرانه، از مسائلی است که این روزها گریبانگیر ادبیات نوجوان است.

حکمتی با بیان این‏که این موارد را با عدم حضور درخور رسانه‏های مکتوب برای کودکان و نوجوانان که مقایسه کنیم، بیشتر به فقر در این حوزه پی می‏بریم، ابراز امیدواری می‏کند که معرفی آثار امروزی و بخصوص ایرانی در کنار معرفی شاهکارها و مفاخر ادبی جهانی در حوزه کودک و نوجوان، می‏تواند یار‏ی‌دهنده ادبیات نوجوان ما باشد.

امکان حرفه‏ای‏بودن نویسنده ادبیات نوجوانان

مصطفی رحماندوست معتقد است ارزیابی وضع مطلوب یا نامطلوب ادبیات نوجوانان، تابع وضع مخاطب است. این شاعر پیشکسوت به جام‌جم می‏گوید: «متاسفانه کتابخوان کم داریم و در نتیجه تیراژ کتاب پایین است. از همین رو نویسنده حرفه‌ای که بتواند از راه نویسندگی زندگی کند، نداریم و همین باعث می‌شود تولید درست و حسابی نداشته باشیم. کتاب هزارتایی از نظر اقتصادی چیزی برای نویسنده ندارد. در این وضع، از نویسنده‌ نمی‌توان انتظار داشت که به‏روز عمل کند. اما به نسبت این مشکلات، سطح کار ما خوب است، هر چند از نظر حرکت‌های جهانی
عقبیم.رحماندوست که از معدود نویسنده‏های نوجوانان است که نوشتن شغلش محسوب می‏شود، در این باره می‏افزاید: «آدمی که هشت ساعت کار مداوم بکند از هزار نفر یک نفر هم نیست. بازدهی کاری هم در کشور ما نیم ساعت تا سه ربع است. من دو تا هشت ساعت حرفه‌ای کار می‌کنم. این روزی16 ساعت کارکردن مربوط به خواندن و نوشتن است. هر کس روزی 16 ساعت کار کند، می‌تواند حرفه‌ای باشد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها